دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۰
یلدا، بانوی کهنسال شب‌ زمستان/ از ردپای یلدا در سنگ‌نبشته‌های باستان تا سروده باستانی‌پاریزی در وصف بلندترین شب سال

منابع کهن تاریخی اشاره‌های جسته و گریخته‌ای به یلدا و آیین‌های آن دارند از کتیبه‌های ایران باستان گرفته تا «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی و سفرنامه‌های سیاحان اروپاییان. این منابع هریک از زاویه‌ای به این جشن کهن پرداخته‌اند که در این گزارش مروری کوتاه بر آنها خواهیم داشت.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- پاییز را بی‌دلیل پادشاه فصل‌ها نخوانده‌اند، فصلی که آغازش با سرود مهر است و پایانش با جشنی برای بانوی کهنسال یلدا. پاییز به حق پادشاهی است پرطمطراق و بخشنده. فصل هزار رنگ چنان پر مهر است که ما را با جشن و شادی به استقبال فصل سپیدپوش می‌فرستد. ایرانی که باشی، یلدا را خوب می‌شناسی، دیگر فرقی نمی‌کند کجای این کره خاکی سکنی گزیده باشی، هزاران کیلومتر هم که از سرزمین‌ خود دور باشی، بازهم جشنی به پا می‌کنی، سفره‌ای می‌گسترانی از میوه‌هایی به رنگ سرخ خورشید، فال حافظ می‌گیری و... ایرانی که باشی یلدا برایت همیشه خاطره‌ساز است.

ردپای یلدا را نه تنها در خاطره‌ها و سفره‌های رنگارنگ ایرانیان که در لابه‌لای منابع تاریخی و حتی سنگ‌نبشته‌های باستان نیز می‌توان یافت و تصویری جامع از این جشن ملی کهن ترسیم کرد.  
 
ردپای یلدا در سنگ‌نبشته‌های ایران باستان

هرچند قدمت شب یلدا هنوز به صورت دقیق مشخص نشده است اما باستان‌شناسان معتقدند شب یلدا در چارچوب تقویم و گاه‌شماری ایرانیان ثبت شده و قدمت این آیین به هفت هزار سال پیش می‌رسد. آن‌ها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ اشاره می‌کنند که نقوش حیوانی ماه‌های ایرانی مانند قوچ و عقرب در چارچوب تقویم‌ ایرانی حک شده‌ است.
 
با‌توجه به اینکه در طول دوره‌های مختلف تاریخی و پیش از تاریخ نقوش مربوط به آیین‌ها و مراسم ایرانی کمتر در کتیبه‌ها و یافته‌های باستان‌شناسی مشاهده شده، اما باستان‌شناسان معتقدند که آیین مربوط به شب یلدا را می‌توان تا هزاران سال قبل‌تر در تقویم ایرانی ردیابی کرد. این درحالی است که به مراسم نوروز و جشن خرمن در کتیبه‌های باستان‌شناسی نسبت به‌ دیگر آیین‌ها بیشتر پرداخته شده است.
 
در کتیبه بیستون و سایر کتیبه‌های دوره‌ هخامنشی، از هر دوازده ماه سال ایرانیان نام برده شده و در تحقیقات تاریخی و گاه‌شماری ایران باستان که سید حسن تقی‌زاده و هارتنر و پروفسور پانینو به تفصیل و با دقت به‌ آن پرداخته‌اند از تغییر فصول پاییز به زمستان و اینکه شب یلدا به‌عنوان نمادی از آغازین روزهای فصل زمستان است بسیار اشاره شده‌ است.

باستانشناسان معتقدند با توجه به وجود نقوش مختلف از نمادهای حیوانی که مربوط به ماه‌های ایرانی می‌شود و به دوره پیش از تاریخ می‌رسد، می‌توان قدمت این آیین کهن را تا حدود هفت هزار سال قبل ردیابی کرد. با وجود این آنچه تحت‌عنوان شب یلدا رسمیت یافته و همزمان با تقویم خورشیدی ایران که برگرفته از گاه‌شماری بابلی‌ها و مصری‌ها است به دوره داریوش یکم می‌رسد که در تقویم ایرانیان ثبت شده است. 
 
یلدا؛ سرآغاز جشن‌های دیگان

نیاکان ما از هر فرصتی برای جشن و پایکوبی بهره می‌بردند. آنان به بهانه‌های مختلف به شادی می‌نشستند و پایه‌های اجتماعی خود را مستحکم‌تر می‌کردند. در میان ماه‌های دوازده‌گانه سال دی ماه از نظر برگزاری مراسم و اعیاد در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد.

دی در اوستا به معنی آفریننده و صفتی برای خدای بزرگ است که یک‌بار در آغاز هر ماه به نام هرمزد و سپس در روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم می‌آید. جشن‌های دیگان آیین‌های ویژه به خود دارا بود. به‌عنوان نمونه در دی به مهر دی ماه که به دیگان نامیده می‌شد از خمیر یا گل، مجسمه‌ای به شکل هیکل انسان می‌ساختند و در راهرو و دالان خانه می‌گذاشتند. روزهای دیگر و عیدهای این چنین نیز به عناوین مختلف در قرن‌های پیش رو برگزار نمی‌شود و به فراموشی سپرده شده‌اند. در روزگار کنونی در میان عیدها و جشن‌های مختلف دی ماه، تنها جشن روز اول  آن که به شب یلدا معروف است، برگزار می‌شود.




ابوریحان بیرونی روز اول دی ماه را که آن را خورماه نیز می‌گویند خرم روز می‌خواند و می‌گوید که در این روز پادشاه با جامه سپید به میان مردم می‌آمد و بدون هیچ نگهبان و دربانی با گروه‌های مختلف مردم گفت‌وگو می‌کرد و با دهقانان و برزیگران در یک سفره غذا می‌خورد. اما دیگر ذکر نمی‌کند که چرا فقط روز اول دی ماه را خرم روز می‌گفتند. در اندرزهای انوشه روان، آذرپاد مهراسپندان توصیه شده که مردمان روز اول هرماه را به شادی و خرمی بپردازند و بدین ترتیب روز اول ماه برای همه ماه‌ها برای همه ماه‌ها می‌تواند خرم روز نامیده شود. ابوریحان در ادامه گزارش خود اولین روز دی ماه را به دلیل اینکه 90 روز تا نوروز و سال نو باقی مانده نود روز می‌خواند که هیچکدام از این مناسبت‌ها دلیل برگزاری جشن شب یلدا نمی‌تواند باشد.
 
یلدا؛ جشن زایش میترا یا میلاد مسیح(ع)؟
 
محققان در اینکه یلدا، شب زایش میتراست و یا به میلاد مسیح (ع) مرتبط می‌شود، مطالب گوناگونی را بیان کرده‌اند.حمید سفیدگر شهانقی در کتاب خود با عنوان «جشن شب یلدا در ایران» می‌نویسد: «آخر پائیز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند. شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه و درازترین شب سال است؛ شبی که صبح فردای آن آغاز زمستان است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور فزونی می‌یابد جشن بزرگی برپا می‌کردند.» البته برای اینکه این سال روز را به زادروز حضرت مسیح(ع) پیوند بدهیم و یا به میلاد میترا، الهه بزرگ ایرانیان وصل کنیم، دلیل مستندی در دست نیست.

علامه دهخدا در فرهنگ گرانبهای خود در زیر واژه یلدا می‌نویسد: «باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح نوئل که در 25 دسامبر تثبیت شده است طبق پژوهش پژوهشگران، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار داده‌اند.» 
 
زنده‌یاد پرویز رجبی اما یلدا را بازمانده از جشن‌های کشاورزان، جشن پایان یک سال تلاش و مبارزه با طبیعت و طبیعت سالاران می‌داند. جشن خانوادگی و جشن آغاز بهره‌برداری از هر آنچه که در طول سال برای روزهای استراحت زمستانی خانواده اندوخته شده است. وی توجه به اندوخته‌های کشاورزان و روستاییان برای زمستان سخت و برای ماه‌هایی که دیگر هیچ‌کس قادر به ستاندن چیزی از طبیعت نیست را به‌عنوان دلیلی محکم برای خوردن آجیل و تنقلات در شب یلدا می‌داند.  مولف کتاب «جشن‌های ایرانی» معتقد است این جشن بدون شک ریشه دهقانی دارد «چراکه در این جشن هیچ غذای خاصی پخته نمی‌شود، در واقع سفره این جشن، سفره محقرانه دهقانان و کشاورزان است که با اندوخته‌های کشاورزی، میوه‌های تابستانی که به زحمت تا این شب سالم مانده‌اند و خشکبار جمع آمده در طول 9 ماه نخستین سال پر شده است.»

شب یلدا شبی شوم و سخت نامیمون!

از دیدگاهی دیگر نوشته‌اند که شب یلدا شبی شوم و سخت نامیمون است. خاقانی شروانی در این‌باره می‌گوید: هست چون صبح آشکارا، از شب یلدای من.

دهخدا نیز می‌نویسد: «یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شب‌های سال می‌باشد و در آن شب یا نزدیک بدان آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می‌انگاشتند... یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر فرانسوی» 
 
در نوروزنامه خیام درباره ماه دی آمده است: «به زبان پهلوی (این ماه) دی دیو می‌باشد. بدان سبب این ماه را دیو خوانند که درشت بود و زمین از خرمی‌ها دور مانده بود.» به هر حال با اطلاعاتی که ابوریحان در اختیارمان قرار می‌دهد درمی‌یابیم که در گذشته در شب‌های شوم و نامبارک نیز مراسمی شبیه جشن‌های امروزی برگزار می‌شده است. برخی از ایرانیان روز مرگ جم به دست بیوراسب و چیره شدن شیطان بر مردم و خانه آنان را شوم می‌دانستند. پس می‌کوشیدند که خود را از شیاطین در امان نگه دارند. این بود که دسته‌هایی از خویش را مامور می‌ساختند که خداوند را یاد کرده و بر صاحبان این خانه‌ها ثنا بخوانند و آن شب را خواب نمی‌رفتند. از این جاست که زدن در خانه‌ها و آواز خواندن برای صاحب‌خانه‌ها از آن عهد یادگار مانده است.» 

 آداب امروزی شب شبیه همان شب نحس ابوریحان است. اقوام در این شب گردهم می‌آیند، شب را بیدار می‌مانند، به نقل حکایت می‌پردازند و... به هرصورت یلدا چه جشن میلاد مهر و مسیح باشد و چه جشن خانوادگی کشاورزان و چه شبی شوم و نامبارک، یکی از کهن‌ترین رسم‌های زیبای ایرانیان است که چون برخاسته از درون جامعه و مردم عادی این دیار کهن است پس از نوروز بزرگترین و پررونق‌ترین جشن پارسیان است.
 
یلدا در شعر راوی شیرین سخن تاریخ

کمتر کسی است که علاقه‌ای به تاریخ و کتاب‌های تاریخی نداشته باشد و زنده‌یاد ابراهیم باستانی‌پاریزی را نشناسد، استاد گرانقدری که وقایع تلخ تاریخی را چنان شیرین روایت می‌کرد که نه تنها علاقه‌مندان به تاریخ که حتی افرادی که دل خوشی از تاریخ نداشتند را نیز مجذوب روایت خود می‌کرد. زنده‌یاد پاریزی علاوه بر تالیف کتاب‌های تاریخی، دستی نیز بر شعر داشت که بهتر است این گزارش را با شعری که وی در وصف بلندترین شب سال سروده است به پایان ببریم:

شب یلدا چه شب زیبایی است                           شاید از قدرش عنوان دادن
ای خوشا این شب با مرکب وهم                          بر فلک رفتن و جولان دادن
در محیطی که پر از مهر و وفاست                         روح در جسم پریشان دادن
دم به دم قصه شیرین گفتن                                 قصه را شیرین پیایان دادن
تا به گهواره ز لالائی مام                                     خواب بر کودک خندان دادن
چشم بر شعله آتش بستن                                 گوش بر ریزش باران دادن
بینوایان هوگو بگشودن                                       قهرمانانش را جان دادن
با کوزت رفتن تا داخل دیر                                    ماریوسش را میدان دادن
رادیو را به نوا آوردن                                            دل به فتانه فتان دادن
هر دم از چشمه ابداع برون                                 قطره صاف و درخشان دادن
در سکوت شب یارا دل خوش                              راز این گنبد گردان دادن
چرخ خاموش و فلک پابرجاست                           راستی را که طبیعت زیباست

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها