یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۱
حکیم رابط: زبان نمایشنامه‌هایم همیشه تلخ بوده است/ راد: خوشحالم که به نام استادمحمد از جریان نمایشنامه‌نویسی ایران قدردانی می‌شود

خسرو حکیم رابط در آیین اختتامیه نخستین جایزه نمایشنامه‌نویسی محمود استادمحمد گفت که هنرمند شریف، زبان مردم بی‌زبان است و این زبان در نمایشنامه‌های خودش همیشه تلخ بوده است. ایرج راد نیز در این مراسم گفت خوشحال است که به نام محمود استادمحمد از جریان نمایشنامه‌نویسی ایران قدردانی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین اختتامیه نخستین جایزه نمایشنامه نویسی محمود استادمحمد، شامگاه شنبه پنجم دی (1394) در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر برگزار شد. در این مراسم نمایشنامه «کوکوی کبوتران حرم» نوشته علیرضا نادری به عنوان بهترین نمایشنامه سال 93 معرفی شد و نشان محمود استادمحمد را دریافت کرد. همچنین بخشی از این مراسم نیز به قدردانی و تشکر از خسرو حکیم رابط و صالح پناهی، دو چهره پیشکسوت تئاتر ایران اختصاص داشت.

زبان آثارم تلخ است
خسرو حکیم رابط در این مراسم دقایقی را برای حاضران سخنرانی کرد و نامه‌ای را خطاب به زنده‌یاد محمود استادمحمد خواند. وی در بخشی از سخنرانی خود گفت: 66 سال است که معلم هستم و بیش از نیمی از این معلمی در دانشگاه‌ها بوده است، اما هیچگاه مرا به عنوان یک معلم رسمی قبول نکرده‌اند و همیشه حق‌التدریسی بوده‌ام. خوشحالم که رسمیتم را از مردم زمانه‌ام می‌گیرم.

وی افزود: همیشه به شاگردانم گوشزد کرده‌ام که یک هنرمند شریف زبان بی‌زبانان است. این زبان برای من همیشه تلخ بوده است. هنر شیرین است، اما جوهر کار همیشه تلخ بوده، از ظلم و ستم که سرخوشی به بار نمی‌آید.

حکیم رابط ادامه داد: دوستی گله‌مند بود که نوشته‌های من تلخ است. پاسخی به وی دادم و آن را ابتدای آخرین کتابم درج کردم و قسمت‌هایی از آن پاسخ چنین است: در این هشتاد و چند سال زمستان استخوان‌سوز و بهاران زودگذرِ بی‌باران، آرزوی بهارنارنج نارنجستان‌های شهرمان را نه از گل نابوده یخ که از شهد گل خرزهره گرفته‌ایم و این خود باعث تلخی اثر است، اگر اثری وجود داشته باشد.

به نام استادمحمد از جریان نمایشنامه‌نویسی در ایران قدردانی شد
ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر نیز طی سخنانی در این مراسم گفت: بسیار جای خوشحالی است که برای بزرگان تئاتر ایران، به ویژه آنهایی که در قید حیاتند، ارزش قائل می‌شویم اما نباید فراموش کنیم که در تاریخ تئاتر ایران هنرمندان بسیاری در حوزه‌های مختلف بوده‌اند که زحمات بسیاری کشیدند، اما چون اهل حاشیه نبودند، آن‌گونه که باید و شاید از آنها قدردانی نشد. نمایشنامه‌های بسیاری از آنها منتشر نشد و به روی صحنه نرفت و حتی آثار بسیاری به دست ما هم نرسید.

وی افزود: خوشحالم که به نام محمود استادمحمد در این شب از جریان نمایشنامه‌ نویسی در ایران و بزرگان آن قدردانی می‌شود.

پنجم دی روز عجیبی است
محمد چرمشیر در این مراسم گفت: پنجم دی روز عجیبی است. یکی از استادان مسلم نمایشنامه نویسی ایران، یعنی بهرام بیضایی در این روز پا به عرصه گیتی نهاد و دیگر استاد مسلم یعنی اکبر رادی در این روز چشم از جهان فرو بست. اکنون نیز این روز مصادف شده با آیین اهدای نشان زنده‌یاد محمود استادمحمد به برترین نمایشنامه تالیفی سال 93 ایران.

وی افزود: دغدغه همیشگی زنده‌یاد استادمحمد این بود که چه بر سر جوانان و نسل‌های آینده خواهد آمد. این دغدغه همه بزرگان ما، از جمله استاد خسرو حکیم رابط است. وی سال‌ها با همین دغدغه معلمی کرد.

نویسنده نمایشنامه «در مصر برف نمی‌بارد» با اشاره به دغدغه معلمان پیشکسوت نمایشنامه ‌نویسی ایران گفت: معلمان ما همیشه نگران هستند که آیا آنچه آموختند، به قاعده به دست نسل‌های بعدی رسانده‌اند یا خیر؟ اما نسل من به درستی نتوانستند تمامیت دانشی را که دریافت کردند به نسل بعدی منتقل کنند. اگر این دانش منتقل می‌شد که امروز دانشجویان از خواندن نمایشنامه غافل نمی‌شدند.

چرمشیر ادامه داد: البته باید نمایشنامه را خواند، اما پیش از آن باید گفت که چه انسان‌های نجیبی در این تئاتر زندگی کردند، چه معصومانه آموختند و چه نجیبانه آن را به نسل بعد از خود منتقل کردند.

صالح پناهی کیست؟
بخش دیگری از این مراسم به قدردانی از صالح پناهی، طراح دکور پیشکسوت و فعال در تئاتر نصر تهران، پیش از تعطیلی‌اش، اختصاص داشت. در ابتدای این بخش فرهاد قائمیان، یادداشت زنده‌یاد محمود استادمحمد درباره صالح پناهی را به نقل از کتاب «چهره‌ام پوشیده بهتر: یادداشت‌های مطبوعاتی استادمحمد» برای حاضران خواند. در ادامه با حضور مجید میرفخرایی، لوح یادبود و هدیه‌ای به پناهی اهدا شد.

بخش‌هایی از یادداشت خوانده شده توسط قائمیان چنین است: «آنان که عمو صالح را می‌شناسند، می‌دانند که صالح انسانی سرافراز است، قدی بلند، قامتی خدنگ، چشمانی تیز، چهره خشک و استخوانی دارد. حدود 60 سال، از زمان احمد دهقان و مهندس والا، در «تئاتر نصر» زندگی کرده است. پادوِ آبدارخانه بود، آبدارچی شد، کارگر صحنه شد، به کارگاه دکور راه یافت، نجار شد، دکوراتور شد و از سی سال پیش تا روز تعطیلی تئاتر مسئول کارگاه دکور «تئاتر نصر» بود... حرفش در تمام تئاترهای لاله‌زار خریدار داشت و اختلاف‌های مهم را با یک جمله، یک پیغام فیصله می‌داد. ولی اگر این روزها، در جمعه‌روزی گذرت به لاله‌زار افتد، چهار قدم بالاتر یا پایین‌تر از «تئاتر نصر» پیرمرد نحیف و رنجور و فروریخته‌ای را می‌بینی که هنوز هم بسته شدن تئاتر نصر را باور نکرده است.

همچنین در بخش دیگری از این مراسم بخش‌هایی از چند آثار محمود استادمحمد از جمله نمایشنامه «آسید کاظم» نمایشنامه‌خوانی شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها