سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۰
گودرزیانی: نگاه انسانی به جنگ در تمام آثار قیصری پیداست/ قیصری: «داستان کوتاه» با ذهنیت ایرانی عجین است

احد گودرزیانی، روزنامه‌نگار و منقد در نشست بررسی کتاب «نگهبان تاریکی» گفت: «نگاه انسانی به جنگ در تمام آثار قیصری پیداست او تصمیم گرفته است که مثل بقیه ننویسد.» قیصری نیز در این برنامه اظهار کرد: تجربه من و عقبه ادبیات کشورمان نشان می‌دهد که در این عرصه بهتر می‌توانیم موفق شویم زیرا «داستان کوتاه» نوشتن با ذهنیت ایرانی عجین است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست بررسی کتاب شایسته تقدیر جایزه جلال آل احمد با عنوان «نگهبان تاریکی» نوشته مجید قیصری، با حضور این نویسنده، احمد شاکری و احد گودرزیانی، روزنامه‌نگار و نویسنده به عنوان منتقد، عصر دوشنبه هفتم دی‌ماه 1394 در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
 
احد گودرزیانی در ابتدا به محاسن برگزاری جشنواره‌های ادبی پرداخت و گفت: جشنواره‌ها اتفاق خوبی هستند که به بهانه آن، کتاب‌های خوبی خوانده و مطرح می‌شوند. امسال در جایزه جلال باعث خوشحالی بود که کار آقای قیصری به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد. البته شاید اگر من داوربودم، تلاش می‌کردم که برگزیده شود. فصل بعد از جشنواره مهم‌تر است این که داوران و منتقدان نظر خود را بر کتاب احساس کنند و شاهد نوشته شدن نقد‌های بسیار بر این کتاب و مطرح شدن اثر باشند. این، معمولا پس از اعلام نتایج رخ نمی‌دهد.
 
زیرکی قیصری و مچ اندازی با زبان داستان
وی درباره «نگهبان تاریکی» اظهار کرد: زیرکی آقای قیصری در انتخاب ناشر این بود که «افق» فضای توزیع خوبی دارد و این خیلی مهم است. به چاپ دوم رسیدن یک مجموعه داستان جنگ با تک‌فروشی اتفاق خوبی است. من مجید قیصری را از دهه 70 و در مجله کمان می‌شناسم. خیلی خاطرات خوبی از آن زمان به یاد دارم که کارهایشان به نشریه کمان می‌رسید و درباره آن‌ها با هم صحبت می‌کردیم. نام داستان‌های «طعم باروت» و «نفر سوم از سمت چپ» همیشه مرا به یاد نشریه کمان می‌اندازد.
 
گودرزیانی ادامه داد: «قیصری» در آستانه 50 سالگی است و این مهم است. 50 سالگی‌ای که ما در حوزه داستان کوتاه به آن افتخار می‌کنیم. داستان‌های کوتاه او از سال 1374 آغاز شده است و اکنون دو دهه از زمان انتشار نخستین داستان کوتاه وی می‌گذرد. تجربه او نشان می‌دهد که پرکار بوده است و او نویسنده‌ای است که فقط می‌نویسد و کار سفارشی نداشته است.  بیشتر آثار او در قالب داستان کوتاه هستند کارهای بلندی هم دارد اما به نظر می‌رسد در داستان کوتاه موفق‌تر بوده است. متاسفانه داستان‌ کوتاه‌‌نویس حرفه‌ای چندانی نداریم؛ به ویژه در حوزه جنگ. این‌ها سبب می‌شود که به کار «مجید قیصری» اهمیت بیشتری بدهیم.
 
وی به سیر داستان‌نویسی قیصری اشاره کرد و توضیح داد: وقتی از ابتدا به کارهای قیصری نگاه می‌کنیم، فراز‌های داستانی کاملا پیداست. نویسنده با زبان داستان مچ می‌اندازد و در «نگهبان تاریکی» به متنی روان رسیده است و این، بر سوژه‌ هم تاثیر گذاشته است. او قبلا پیچیده‌تر می‌نوشت و سوژه هم پیچیده‌تر بود و اکنون چون زبان روان‌تر شده، احساس می‌کنیم که سوژه نیز ساده‌تر شده است.
 
به گفته این روزنامه‌نگار، در دهه‌های 70 و 80 مخاطبان نیز پیچیده‌تر به متن نگاه می‌کردند اما اکنون به دلیل مطالعه اندک‌تر، نویسنده شاید ناچار است که با زبان و سوژه‌های روان‌تری بنویسد تا مخاطب راحت‌تر ارتباط بگیرد. حتی به نظر می‌رسد که حجم داستان‌های کوتاه، به واسطه ساندویچی شدن زندگی امروز ما، کمتر از مجموعه‌های منتشر شده گذشته است. این کوتاهی هیچ چیزی را از مخاطب پنهان نکرده است.
 
وی افزود: بیشترین کارهای «قیصری» درباره جنگ است. آن‌چه در «نگهبان تاریکی» برایم جذاب است، خط تماس یا خط مقدم است که حتی داستان‌هایی که در فضای شهری می‌گذرد، مخاطب این خط تماس را حس می‌کند و نیرو‌های درگیر جنگ را که دائم رو به روی همدیگر هستند می‌بیند. این خط تماس گاهی درونی است. این مواجهه نتیجه این است که قیصری تصمیم گرفته است که مثل بقیه ننویسد.
 
«نگهبان تاریکی» بومی‌بودن را به رخ می‌کشد
گودرزیانی «نگاه انسانی به جنگ» را دیگر ویژگی آثار قیصری دانست و یادآور شد: در این نگاه که نویسنده جنگ را فارغ از نگاه ایدئولوژیک می‌بیند. این نکته در همه داستان‌های قیصری پیداست اما در داستان‌های اخیر، بومی بودن ما را هم به رخ می‌کشد. گاهی داستان‌نویسان با نوشتن این نوع داستان‌ها درباره جنگ ایران و عراق گمان می‌کردند که داستانی درباره «جنگ جهانی دوم» می‌نویسند اما نکته‌ای که باعث می‌شود از داستان‌های «قیصری» لذت ببریم این است که بومی بودن را نشان می‌دهد.
 
وی درباره داستان «آب» گفت: خیلی خوب است که این روزها بیشتر از صلح بنویسیم. نیاز داریم که «قیصری» حالا حالاها بنویسد. او خیلی دقیق وارد حس رزمندگان شده است. «خوابیده زیر درخت کنار» برایم از نظر شخصیت جالب بود. شخصیت اصلی داستان ناظر دو روایت است و آتش بیرونی و درونی و قضاوت شخصیت در آن تاثیر‌گذار است. داستان «آب» لطیف‌ترین داستان کتاب است. «آصف خروس ندارد» تنها داستانی است که ما حضور یک زن را داریم. زن نماد یک زندگی و عشق و علاقه است. مظهر صلح در این داستان زن است اما درگیری هم وجود دارد.
 
این روزنامه‌نگار و منتقد ادبی از داستان «در را بازکن» به عنوان داستانی متفاوت در کتاب یاد کرد و گفت: این داستان عقب‌نشینی ناشی از ترس را بازگو می‌کند. ما نوعی شخصیت‌سازی برای «پلاک» می‌بینیم. البته بحث تفحص و خود‌شناسی هم دیده می‌شود و این موضوع تازه بود. در «ساقه‌ی پلاتین» بازیافت را می‌بینیم هم بازیافت تسلیحات و هم آدم‌های جنگ. داستان «کی اولین شوت را می‌زنه؟» از تصویر خاص جنگ سخن گفته است و داستانی شاعرانه دارد. «نگهبان تاریکی» زمانی را به تصویر می‌کشد که رزمندگان پس از سال‌ها هنوز با جنگ در ذهن خود درگیر‌ند.
 
وی درباره این که برخی داستان‌های کتاب شبیه خاطره‌اند، گفت: اما من این را ایراد داستان نمی‌دانم چرا که مخاطب با داستان تا آخر می‌ماند و همراه می‌شود. نویسنده در دو داستان این خطر را کرده که در ابتدای آن مقدمه‌ای آورده است. در داستان‌های «آتش» و «کاتب» در ابتدا داستان را لو داده است اما باز هم مخاطب تا انتها مخاطب پای داستان می‌ماند. در داستان «آتش» ساختار زبانی مرا جلب کرد که در عین این که می‌تواند ماجرای پرتنشی را روایت کند اما از ساده‌ترین کلمات برای بیان داستانی این‌چنینی استفاده می‌کند. آتش گرفتن به ناگاه درخت از نگاه مخاطب عادی شاید نشانگر امداد غیبی دارد اما می‌تواندپیوندی هم با اسطوره، داستان‌ها و حکایت‌های قرآنی داشته باشد. وجه مشترک داستان‌های «آب»، «کاتب» و «آتش» اسطوره است.
 
رابطه داستان‌نویسی و کوه نوردی
مجید قیصری نیز در این برنامه اظهار کرد: وجه مضمونی داستان‌ها در جایزه ادبی‌ جلال تا دو سال قبل ‌بیشتر می‌چربید و در میان اهالی ادبیات دلخوری‌هایی وجود داشت. اکنون فضایی به وجود آمده است که احساس می‌کنیم نگاه ایدئولوژیک کمتری به مضمون می‌شود و امیدوارم این روند سیر صعودی خود را ادامه دهد و شاهد معرفی چهره‌های خوبی در عرصه ادبیات در این جایزه باشیم.
 
وی ادامه داد: به نظر من داستان کوتاه از آن ماست و ما می‌توانیم در این عرصه بهتر خود را در دنیا نشان دهیم تا آن‌که بخواهیم انرژی خود را بر داستان بلند بگذاریم. شاید سال‌ها طول می‌کشد که داستان بلندی بسیار خوب از نویسندگان ایرانی ببینیم اما هر سال تقریبا سه مجموعه داستان کوتاه خوب از نویسندگان داریم. تجربه من و عقبه ادبیات کشورمان نشان می‌دهد که ما در این عرصه بهتر می‌توانیم موفق شویم. «داستان کوتاه» نوشتن با ذهنیت ایرانی عجین است.
 
قیصری درباره گرایش خود به نوشتن داستان به زبان محاوره در داستان‌نویسی گفت: داستان این گونه نیست که شما از ابتدا نیت کنید و به نتیجه برسانید. داستان خوب داستانی است که خودش به شما دیکته کند که آن را چگونه بنویسید. استفاده از زبان گفتاری در کتاب «نگهبان تاریکی» هست و من باید صدای ذهن را در می‌آوردم اما به نظرم خیلی زیاد نیست. زبان یک ظرفیت است و باید از آن استفاده کرد و از انواع آن قابلیت‌های زبانی مثل ضرب‌المثل‌ها و ... بهره گرفت. نوشتن داستان مثل فتح کوه می‌ماند. شما باید انتخاب کنید که می‌خواهید از مسیری که همه کوهنوردان استفاده کرده‌اند بروید و نیز مختارید که مسیر خودتان را انتخاب کنید و ببینید که چقدر طول می‌کشد تا به قله برسید؟ مسیر شما دورتر شد یا نزدیک‌تر؟ و...
 
نوید فرانسوی شدن «نگهبان تاریکی»
احمد شاکری نیز در این برنامه به سابقه آشنایی خود با مجید قیصری از نمایشگاه کتاب فرانکفورت اشاره کرد و گفت: من یک داستان از این کتاب را بیشتر نخواندم به این دلیل که تصمیم گرفته بودم تا ترجمه کتاب «نگهبان تاریکی» را به زبان فرانسه آغاز کنم. کتاب‌های قیصری قبلا به زبان‌های دیگر ترجمه شده بود اما به فرانسه خیر. درباره ادبیات جنگ ایران به فرانسوی کم صحبت شده و فکر می‌کنم نیاز است که چنین کتابی ترجمه شود.
 
وی داستان «آب» را به عنوان یکی از بهترین داستان‌های کتاب یاد کرد و گفت: می‌‌توان نقد‌های ژئوپولتیک و اسطوره‌ای بر این داستان داشت. این نشان می‌دهد که دانش نویسنده از حوزه نقد ادبی معاصر گسترده است. این در بین نویسندگان ایرانی کمتر است. امیدوارم این کتاب ترجمه شود. نوع جملاتی که در این کتاب استفاده شده صلح را جایگزین جنگ کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها