جوزف جیکابز عوامشناس، منتقد ادبی، مورخ ادبی و نویسنده انگلیسی بود. عمده شهرت او به دلیل جمعآوری داستانهای عامیانه است. برخی داستانهای عامیانه انگلیسی مانند «جک و لوبیای سحرآمیز» و «موطلایی و سه خرس» توسط او به شهرت رسیدهاند.
جیکابز همچنین ویراستاری ترجمه انگلیسی «کلیله و دمنه» و «داستانهای ازوپ» را بر عهده داشت. او مجموعه حاضر را در سال 1892 منتشر کرد و علاوه بر گردآوری داستانهای عامیانه ایرلندی، داستانهایی از انگلستان، هند و همچنین افسانههای یهودی را جمعآوری و منتشر کرده است.
این کتاب شامل 22 افسانه ایرلندی با عناوینی چون «کانلا و پری»، «گولیش»، «مزرعه کاسنی»، «زنهای شاخدار»، «کانل پنجه زرد»، «هادِن، دادِن و دانِلد اونِری»، «چوپان میداوی»، «خیاط خوشحال»، «داستان دیِدره»، «موناکار و ماناکار»، «طلا درخت و نقره درخت»، «خواستگاری از آلون»، «جک و دوستانش»، «شِی اَن گَنُن و گرو آگاخ خندان»، «پری دریایی»، «افسانه ناکمِنی»، «سفید، قهوهای و لرزان»، «جک و اربابش»، «بث گِلِرت»، «داستان آیوان»، «اندرو کافی» و «سوپ پوست تخم مرغ» است.
حسین مردانلو در مقدمه این کتاب درباره داستانهای آن میگوید: «تعداد افسانههای سلت از افسانههای دیگر کشورهای اروپایی مانند آلمان و ایتالیا و فرانسه بیشتر است. علاوه بر این افسانههای سلت در شمار قدیمیترین افسانههایی هستند که از قرنهای متمادی گذر کرده و به دوران ما رسیدهاند.
تعدادی از این داستانها فقط روایتهای کوچک و جذابی هستند که به جز اینکه اطلاعات غیر طبیعی را بیان کنند، منظور دیگری ندارند؛ مانند شایعاتی هستند که دور میز غذا بین افراد رد و بدل میشود. «زنهای شاخدار» و «سوپ پوست تخم مرغ»، مثالهای بارز این نوع هستند.
در مقابل گروهی از داستانها هستند که نه منظور خاصی دارند و نه پیام اخلاقی خاصی را میرسانند و نه برش کوچکی از زندگی حقیقی هستند. هدف این گونه داستانها این است که افسونگر باشند که «داستانهای ازوپ» از این دسته است.»
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کتاب «افسانههای ایرلندی» به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما