یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۵
«امیرکبیر» کامل‌ترین نمونه انسان اصلاح‌گر و میهن‌ دوست/ تورقی در کتاب «نگاهی به 24 کتاب»

کتاب «نگاهی به 24 کتاب» را به مناسبت 20 دی‌ماه، سالروز کشته شدن میرزا تقی‌خان فراهانی، صدراعظم ناصرالدین شاه ورق زدیم و سطوری از مطالب آن را که اختصاص به این وزیر عصر ناصری دارد، گردآوری کردیم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- 20 دی‌ماه سالروز به قتل رسیدن امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین‌شاه است.  محمدرضا آل ابراهیم در کتاب «نگاهی به 24 کتاب» به بررسی برخی کتاب‌هایی که مطالعه کرده پرداخته است. در این میان سطوری نیز به کتاب «امیرکبیر و ایران» اختصاص داده و این چنین نوشته است:

مولف در وصف کتاب آدمیت می‌نویسد: «کتاب «امیرکبیر و ایران» تألیف دکتر فریدون آدمیت را خواندم. دیشب تمام شد. کتابی است خواندنی و جالب! تعجب می‌کنی که چگونه این همه نامه، دست‌خط و سند را فراهم آورده است! کتاب منبعی خوب و مأخذی مناسب برای تحقیق در تفکر و رفتار و زندگی امیرکبیر؛ همچنین در ایران قبل از مشروطیت و اوضاع و احوال پادشاهان قاجار است به‌ویژه ناصرالدین شاه و تا حدی محمدشاه و عباس میرزا.»

کتاب متفاوت از کتاب‌هایی است که آن‌زمان و شاید امروزه درباره امیر نوشته شده است. درباره محتوای آن آمده است: «در ابتدا که کتاب را به دست می‌گیری ساده می‌پنداریش و خواندنش را سهل و آسان می‌دانی و این بیشتر ناشی از ذهن ساده‌انگار و سهل‌پذیر ماست و هم به خاطر علاقه‌ای است که به امیرکبیر داریم و حول و حوش زندگیش چیزهایی می‌دانیم. شاید به رمان خوانده شده‌ای بماند که از فرط علاقه‌مندی تصمیم گرفته باشی دو مرتبه بخوانیش. ولی اصلا این‌طوری نیست از همان صفحات اول تشخیص می‌دهی که این نوع نوشته که خوانده‌ای و مؤلف قصد فریب دادن و سرگرم کردنت ننشسته است که دست به قلم ببرد و کتابی بنویسد و پولی درآورده و شهرتی کسب کند و در نهایت سر خواننده‌اش کلاه گذاشته باشد. ما آنچنان عادت کرده‌ایم که باید هر نوشته‌ای ساده باشد و راه هموار و جاده‌ای صاف.»

آل‌صادق درباره فراوانی اسناد کتاب «کتاب «امیرکبیر و ایران» آورده است: «هنگامی که به این‌گونه آثار برمی‌خوریم، حوصله‌مان را سر می‌برد و در شگفت می‌مانی که مؤلف چگونه حوصله‌ای داشته است که اینها را نه به خاطر رضایت خواننده که از بابت حقانیت تاریخ و تاریخ‌نگاری و رعایت امانت نوشته است. به خواننده می‌فهماند که اگر از سر تفنن می‌خوانی، کتاب را رها کن و برو. ولی اگر از جهت آگاه شدن گوشه‌ای از تاریخ مملکتت در پی کشف حقیقتی، کتاب را دنبال کن. در هیچ کجا حرفی بدون سند و مدرک نیاورده است. همه جا رجوع به اصلی داده و با تکیه از اسناد موجود، مطالب را قلمی نموده است. شیوه درست نوشتن و درست تحقیق کردن و مطالب را بخش‌بندی و تدوین را به خواننده می‌آموزد. کتاب شایسته بالاترین احترامات است هم به‌جهت امیرکبیر آن رادمرد راستین تاریخ ایران و هم به‌خاطر تحقیق همه‌جانبه و منصفانه و خالی از غرض‌ورزی‌های کوتاه‌نگرانه.»

در تشریح قتل امیرکبیر می‌خوانیم: «امیرکبیر بر فرد فرد هر ایرانی منت دارد و حق آن است که به نیکی از او یاد شود و از وطن‌پرستی و ضد اجانب‌بودنش سرمشق بگیریم و به عنوان یک فرزند راستین مردم ایران او را مورد احترام قرار دهیم. چه صحنه غم‌انگیزی است هنگامی که در باغ فین کاشان امیر را می‌فریبند و از عزت‌الدوله آن زن مهربان و وفادار به شوهرش که نمونه یک زن ایرانی است، جدا می‌کنند و در حمام فین ناجوانمردانه به قتلش می‌پردازند.»

                          

مولف در اظهارنظر درباره شخصیت سیاسی امیرکبیر می‌نویسد: «چند روز پیش که به کاشان رفتیم و از حمام باغ فین دیدن کردیم خیلی برایم جانگداز بود که بزرگ‌مردی چون امیرکبیر در حمامی به آن کوچکی که معادل شعور قاتلانش بود، به قتل رساندند. امیرکبیر کامل‌ترین نمونه یک فرد اصلاح‌گر و میهن‌پرست است. یک ذره ناخالصی در او دیده نمی‌شود. شاید در مورد زندگی شخصی‌اش کوتاهی کرده باشد ولی در مملکت داریش هرگز. هرگز تسلیم بیگانگان و مزدوران نشد. هرگز در برابر عقده‌جویان درباری کوتاه نیامد حتی اگرچه مادرزن خود مهد علیا باشد. آن پتیاره‌ای که ننگ تاریخ است و زنان ایرانی، شرمسار از این‌که چنین حیوان کثیف خودخواهی در سلک خود دارند. تفاوت را ببین. مهدعلیا نموداری از اعمال و افکار شیطانی اهریمن و عزت‌الدوله دخترش سَمبُل زنانگی و عطوفت و نمونه‌ای از تراوشات اهورامزدایی.»

آل‌صادق در بیان شباهت شخصیت‌های زنانه «بوف کور» و «امیرکبیر و ایران» آورده است: «به یاد بوف کور هدایت افتادم و زن اثیری (عزت‌الدوله) و زن لکاته‌اش (مهدعلیا) و تاریخ چه تکرار می‌شود. هرگاه به کلمه میرزا آقاخان نوری می‌رسیدم، چشمانم را می‌بستم و مو بر تنم سیخ می‌شد. برای خودم می‌گفتم آیا یک نفر اینقدر گنجایش رذالت و پستی و خیانت و وطن‌فروشی و فرصت‌طلبی را چگونه در خود جای می‌دهد؟! از عباس‌میرزا خوشم آمد. با دیگر افراد متحجر تفاوت فاحشی دارد. از بیگانگان چه بگویم که سراپا مکر و حیله و دغل‌اند. خصوصا از مزدوران انگلیسی که در نهایت بی‌شرمی و بی‌شرفی به ایران عزیز و ترقیاتش و انسان‌های آزاده‌اش لطمه می‌زنند و کاری جز ویرانی و تباهی و ایجاد دو دستگی و رواج بدبینی ندارند. روس‌ها هم دست کمی از انگلیسی‌ها ندارند و از همه بی‌منطق‌تر و بی‌اسلوب‌تر، ترکان عثمانی‌اند.»

در سطوری از توصیف کتاب خارج شده و نوشته است: «این نسرین هم دست‌بردار نیست و هی پشت سر هم می‌گوید ناهارت سرد شد و از سررشته خارج شدم.» ای کاش قدرت قلمی داشتم تا بتوانم بر اساس واقعیات از زندگی امیرکبیر داستانی جالب و جاذب برای کودکان بنویسم.

در پایان مولف درباره کتاب قطور امیرکبیر و ایران می‌نویسد: «پیشنهاد: کتاب اگر در دو مجلد جداگانه چاپ می‌شد خیلی بهتر بود.1ـ تحت عنوان: امیرکبیر. 2ـ تحت عنوان: ایران در زمان امیرکبیر. زیرا این دو مساله هرچند که جدایی‌ناپذیرند و سرنوشت امیر و ایران به هم گره خورده است و برعکس. ولی برای خواننده‌ای که بیشتر به دنبال قضایای امیرکبیر است، قسمت‌های مربوط به ایران خسته‌کننده و ملال‌آور است. حروفچینی ریزی دارد و صفحه کتاب بزرگ و تعداد سطرها زیاد. این است که خواننده‌ای که یک مقدار راحت‌طلب است و از دیر پیش‌رفتن و مطالعه‌اش نگران است، خسته‌کننده به نظر می‌رسد. من کتاب را در عرض 10 روز خواندم. البته روزها بیشتر مشغول تعمیر موتور ژیان بودم یا در رنگ‌زدن درهای منزل کمک می‌کردم. این بود که طول کشید.»

آل‌صادق در بیان جزئیات کتاب آورده است: «کتاب «امیرکبیر و ایران» نوشته فریدون آدمیت از سوی انتشارات خوارزمی در اسفندماه 1361 به چاپ ششم با 800 صفحه و قیمت 2000 ریال بوده است.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها