نشست نقد و بررسی کتاب «خاطرات ولادیمیر ایوانف» در سرای کتاب برگزار شد
میکلوش شارکوزی: ایوانف نقش مهمی در شیعهشناسی ایفا کرده است/ لاغر شدن ایرانشناسی در سطح جهان!
میکلوش شارکوزی، استاد دانشگاه بوداپست در نشست نقد و بررسی کتاب «خاطرات ولادیمیر ایوانف» گفت: «سرگذشت ایوانف برای همه ما عبرتآموز است. او یکی از ارکان مهم نهتنها اسماعیلیهشناسی، بلکه شیعهشناسی است.» رشتیانی نیز گفت: ایرانشناسی در سطح جهان در حال لاغر شدن است. منتظر هستیم که علوم انسانی در روسیه دوباره جان بگیرد.
جعفریمذهب در این برنامه «میکلوش شارکوزی» را استاد دانشگاه بوداپست معرفی کرد که تخصصاش درباره کوهستان البرز است و افزود: او درباره مناسبات مردم دو طرف کوه و روابط زیدیهها با اسماعیلیهها در قرون اولیه اسلامی مطالعات بسیاری داشته است.
وی با اشاره به کتاب «خاطرات ولادیمیر ایوانف» گفت: شارکوزی برای ایران کارهای بسیاری انجام داد. از ایرانشناسانی بود که پس از انقلاب اکتبر به کشورشان بازنگشت. ایوانف برای شناخت اسماعیلیه از ایران به هند رفت و دوباره به ایران بازگشت و حدود 50 سال در پی سرمنشاء اسماعیلیه بود. آثار بسیاری از او منتشر شد که شاید همه آنها به اسماعیلیهشناسی ربطی نداشت اما برای هریک از آن آثار میتوان کارهای علمی زیادی انجام داد. از همین اکنون وعده میدهم که در سال 2017 میلادی به مناسبت یکصد و سیامین سال تولد او مراسمی برگزار کنیم.
به گفته جعفریمذهب، ایوانف در سالهای پایان عمرش از خود زندگینامهای نوشت که بسیار علاقهمند به چاپ آن در روسیه بود اما این امکان فراهم نشد تا آنکه بالاخره این زندگینامه در سال 2015 منتشر شد.
«برجام» و امیدها برای شکوفا شدن ایرانشناسی
وی سپس از دکتر شارکوزی درخواست کرد تا درباره نحوه انتشار این کتاب توضیحاتی ارایه کند. شارکوزی که بسیار روان و سلیس به فارسی سخن میگفت، در ابتدای سخنانش با تبریک برای اجرایی شدن «برجام» ابراز امیدواری کرد که به واسطه آن، شاهد دوره شکوفایی تازهای در حوزه ایرانشناسی در ایران و خارج از ایران باشیم.
این استاد دانشگاه بوداپست سپس به سرگذشت ایوانف و فعالیتهای او پرداخت و گفت: سرگذشت ایوانف برای همه ما عبرتآموز است. سرگذشت وی کاملا وابسته به رخدادهای سیاسی قرن 20 بود. او یکی از ارکان مهم نهتنها اسماعیلیهشناسی، بلکه شیعهشناسی است. ایوانف علاقه خاصی به ایران داشت و ابتدا به مشهد سفر کرد و هدف اولیه او اسماعیلیهشناسی نبود چرا که در دوران جوانی او حتی شیعهشناسی در روسیه وجود نداشت. در 100 سال گذشته عمدتا اهل تسنن نظریات خود را درباره اسلام مطرح میکردند و اکثرا تفکرات اهل تسنن واکنشهای مثبتی داشت. تشیع در اقلیت بودند و زیاد مورد توجه قرار نمیگرفتند.
شارکوزی به سابقه خانوادگی ایوانف پرداخت و گفت: او با آن که از خانواده معمولی روسیه بود اما بنیانگذار شیعهشناسی در این کشور بود. هیچ یک از افراد خانواده او علاقهای به شرقشناسی نداشتند. ایوانف پس از تحصیل در دبیرستان، رفته رفته به این رشته گرایش پیدا کرد. او ایرانشناسی را در روسیه تقویت کرد. البته وقتی او در این رشته درس میخواند، ایرانشناسی، سابقه 100 ساله در روسیه داشت و علاقهمندیهایی هم به اسماعیلیهشناسی احساس میشد.
وی با بیان اینکه ایوانف فضای محدودی برای ایرانشناسی احساس میکرد، گفت: ایوانف به دلیل مسایل مالی نتوانست به صورت پیوسته در حوزه شرقشناسی فعالیت کند. به عنوان مامور بانک روسی برای آشنایی با فرهنگ مردم ایران در 24 سالگی یعنی سه سال پیش از جنگ جهانی اول به عنوان متخصص زبانشناسی به استان خراسان رفت. تاکید میکنم که علاقهمندی او منحصر به اسماعیلیه نمیشود.
ایوانف، اسلامشناس گمنام روسیه
این پژوهشگر در شرح فعالیتهای ایوانف ادامه داد: در سال 1915 به روسیه بازگشت و سال بعد، کارمند محقق موزه آسیایی سنپترزبورگ شد. در چارچوب این کار علمی، دوبار به آسیای مرکزی سفر کرد و به کاتالوگنویسی نسخ خطی در شهر بخارا پرداخت و این فعالیت را در هند و ایران هم ادامه داد. او به عنوان سندشناس هم پرکار بود. نسخ خطی فراوانی جمع کرد که شامل متون اسماعیلهشناسی هم میشد. وقتی به ایران بازگشت، مقبرههای ائمه اسماعیلیه را کشف کرد. به دلیل رخدادهای سیاسی روسیه، سرنوشت او تحت تاثیر قرار گرفت. وقتی دید امکان بازگشت به روسیه وجود ندارد، تصمیم گرفت که به ایران بازگردد.
وی با اشاره به حضور سی و پنج ساله ایوانف در هند، گفت: 10 سال به عنوان کتابدار مشغول به کار بود. به دلیل دعواهای مسلمانان و هندوها دوباره ایوانف بیکار شد. سال 1930 در پی آشنایی با چند عضو فرقه اسماعیلیه در هند، سبب آشنایی بیشتر او با این فرقه فراهم شد. او دریافت که متون بسیاری در این فرقه است که هنوز کاری بر آن انجام نشده است. در این سال کتابدار فرقه اسماعیلیه در بمبئی شد. ایوانف 28 سال آنجا فعال بود و در این مدت کاتالوگها و مقالات علمی متعددی در حوزه اسماعیلیهشناسی و بهویژه تاریخ آنان به رشته تحریر درآورد. اولین کسی بود که درباره تقسیمبندی دورههای مختلف اسماعیلیه کتاب نوشت. «امالکتاب» مهمترین منبع عرفان اسماعیلی برای نخستینبار به دست ایوانف به چاپ رسید.
شارکوزی تاکید کرد: البته او هرگز اسماعیلی نشد و سرانجام نیز به عنوان مسیحی در قبرستان مسیحیهای تهران به خاک سپرده شد. وی در 71 سالگی به ایران بازگشت و فعالیت خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. کتاب «50 سال در شرق» را درباره خاطرات خودش نوشت که دوست داشت در زمان حیاتش منتشر شود. با آنکه از روسیه جدا شده بود اما روابط علمی خود را با کشورش قطع نکرد اما متاسفانه به دلیل مشکلات ایدئولوژیکی، کتاب زندگینامه او در روسیه چاپ نشد. با آنکه متخصص اسماعیلیهشناسی به زبان فارسی بود هرگز در هند او را به عنوان استاد نپذیرفتند. در ایران و شوروی سابق هم توجه چندانی به او نشد.
وی یادآور شد: تنها کسانی که همواره به او توجه کردند و شاکر بودند، همان جامعه اسماعیلیه بود. پروفسور فرهاد دفتری، در 12 سال پایانی زندگی ایوانف با وی آشنا شد. او در آن زمان استاد دانشگاه ملی و از خانوادهای اسماعیلی بود. پروفسور دفتری از راهنماییهای ایوانف استفاده بسیار کرد و فکر میکنم از وظایف وجدانی خودش میدانست که کتاب «50 سال در شرق» را به همت موسسه اسماعیلیه به چاپ برساند.
این ایرانشناس با بیان این که «دفتری» متن این زندگینامه را 20 سال پیش در هند از سوی کمال عینی پسر صدرالدین عینی دریافت کرد، افزود: همین مدت طول کشید تا این کتاب به چاپ برسد. ایوانف یکی از بزرگترین ایرانشناسان جهان است. وی به عنوان ایرانشناس و اسلامشناس گمنام است و امیدوارم با انتشار این کتاب ایوانف بیشتر به معرفی و شناسانده شود.
موانع انتشار کتاب خاطرات ایوانف در روسیه
رشتیانی نیز در این برنامه درباره نقش ایوانف در شرقشناسی روسیه توضیح داد: در روسیه آرشیوی به نام «شخصیتها» وجود دارد. بخشی از آن به آرشیو شرقشناسان مربوط میشود. هنوز آرشیو ایوانف در دسترس عموم قرار ندارد. یکی از ایرانشناسان جوان روسی بر خاطرات ایوانف کار میکرد که در بنیاد حمایت از علوم انسانی روسیه آن را به ثبت رسانده بود. متاسفانه به دلیل بحران صنعت نشر در روسیه، هنوز این خاطرات امکان چاپ نیافته است.
وی با ابراز تاسف از این که در ایران، به نقش حمایتی خود درباره ایرانشناسی عمل نمیکنیم، گفت: ایرانشناسی در سطح جهان در حال لاغر شدن است. منتظریم که علوم انسانی در روسیه دوباره جان بگیرد و این خاطرات امکان انتشار بیابد.
رشتیانی با بیان اینکه مطالعات شرقشناسی در روسیه ویژگیهای متمایزی دارد، افزود: شاید این تمایز به این برمیگردد که برای روسها شرقشناسی بخشی از هویت جداییناپذیر روسی است. در روسیه شرقشناسان بزرگی پرورش یافتند اما عمده آنها در همان فضای روسیه تزاری باقی ماندند و کسی از فعالیت آنها چندان مطلع نشد.
تنگدستی ایوانف را دشمن روسیه نکرد
این پژوهشگر افزود: کتاب «50 سال در شرق» نکات بسیار جالبی دارد و وقتی بخش آسیای مرکزی را مرور میکردم، بسیار متاثر شدم. ایوانف به مرگ بسیاری از انسانها به دلیل گرسنگی در روسیه اشاره کرده است و این که در آن زمان بسیاری از روسها را وادار به رفتن مرخصی و ماموریت در نتیجه فشارهای اقتصادی میکردند. ایوانف شرایط سختی را سپری کرد و فقط 6 ماه زبان انگلیسی در ایران تدریس میکرد. نیاز اقتصادی او را وادار کرد که به خدمت انگلیسیها هم در بیاید.
رشتیانی اظهار کرد: ایوانف به نظر من زیرکانه به دلیل بازنگشتن خود به روسیه در خاطراتش اشاره نکرده است و من این را در خاطراتش ندیدم. وقتی به خدمت ارتش انگلستان در میآید ابراز رضایت زیادی در خاطراتش دارد. با این حال او خیلی دشمن روسیه نشد اما دولت شوروی چندان روی خوش به او نشان نداشت.
وی افزود: ایوانف یکی از مهمترین فرقهشناسان اسلامی محسوب میشود. چند رساله کهن «الحق» را در ایران تصحیح کرده است که هنوز هم از مراجع معتبر است. وجه دیگر مطالعات او، اسماعیلیهشناسی است که با وجود آنکه چندان به اسلامشناسی توجه نمیشد، صورت گرفت. او به این ترتیب از محققان برجسته دنیا بهشمار آمد. روشمند و آکادمیک این فرقه را بررسی کرد و اسماعیلیهشناسی مدیون فعالیت اوست. مهمترین کتابشناسی در این زمینه متعلق به ایوانف است. جای خوشبختی است که او در خاک ایران آرمیده است.
نظر شما