انسان در طول تاریخ از پس نیازهای خود برآمده است. وجود امکانات و کالاهای کمتر یا بیشتر در جوامع انسانی مانعی سر راه این نیاز نبوده و نیست اما بشر با پیشرفت در زمینههای مختلف راه را برای استفاده بیش از حد خود از وسایل لوکس و غیرضروری را فراهم کرده است. «فرانک ترنتمان» در اثر جدید خود تحت عنوان «امپراتوری اشیا» به قدمت مصرفگرایی و معایب آن در کشورهای مختلف میپردازد.
نویسنده نگاهی جذاب به مصرفگرایی میاندازد. خود وی برنده جوایز مختلف و نویسنده آثاری دیگر درباره این موضوع از جمله «تجارت آزاد: تجارت، مصرف، و جامعه شهری در بریتانیای مدرن» و «کتابچهای درباره تاریخچه مصرفگرایی» است اما در کتاب جدید خود پروژه مهمتری در ذهن دارد و آن ترکیب سالها تحقیق و مطالعه و بررسی این موضوع است که بشر چگونه در طول تاریخ کالاهای زیادی را خریداری و بیمصرف رها کرده است.
این کتاب سرفصلهای بسیاری را در برمیگیرد و قطر بسیار آن گواه این موضوع است. این کتاب که جنبههای مختلف مصرفگرایی را در نظر گرفته است جای خود را به راحتی میان خوانندگان باز کرد.
نویسنده در این کتاب ریشه کلمه «مصرف» را واکاوی میکند و چگونگی تغییر این کلمه از حس مثبت به منفی را مربوط به دوره انقلاب صنعتی میداند که در آن همه چیز ناگهان دچار تولید انبوه شد!
در امپراتوری مغول که در حال حاضر بخشی از هندوستان و افغانستان است فرمانروایان بیشتر از مصرف علاقه شدیدی به جمعآوری محصولات داشتند و این چنین شد که تضادی بین تولید انبوه و تولید کشاورزی ایجاد شد و تولید بیشتر به مذاق فرمانروایان خوش آمد. «ترنتمان» معتقد است شور و هیجان برای خلق کالاها و سرویسهای جدید شدت گرفت اما این کالاهای جدید نماد انقلاب صنعتی نبودند بلکه سبب تسریع آن میشدند. وی در بخشی دیگر اتفاقات مهم قرن بیستم و پیشرفت در موسیقی و ظهور نهضت «آوانگارد» را ارائه میدهد و اسراف هنرمندان این گروهها را آغازگر مصرفگرایی میداند.
یکی از مهمترین نقاط قوت این کتاب این است که مکانهای جغرافیایی مختلف را در بررسی مفاهیم در نظر میگیرد. نویسنده در این بررسی فقط کشورهای انگلیس، آمریکا، و دنیای غرب را در نظر نمیگیرد. در این کتاب کشورهای آسیایی و بسیاری از مفاهیم و حقایق مربوط به آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال در ژاپن مفهومی به نام «مصرفگرایی خوب» وجود دارد که در آن به مردم توصیه میشود که خرید کالاهای خانگی را بخشی از وظیفه اخلاقی خود بدانند که همین موضوع سبب شده است کشور در جنگ جهانی دوم سر پای خود بایستد و به کشورهای بیگانه وابسته نباشد.
از طرف دیگر «ترانتمان» اعتقاد دارد «بیگانه هراسی» و خصومت علیه کشوهای دیگر رابطه مستقیمی با بازار مخصوصاً واردات دارد. وی عنوان میکند: «این ایده که کالای خارجی بازار داخلی را تهدید کند قدمتی به اندازه خود تجارت دارد و امروزه نیز به اندازه 500 سال پیش در میان جوامع رواج دارد.»
کتاب «امپراتوری اشیا» از اهمیت بسیاری برخوردار است چون این مساله را به همگان یادآور میشود که کره زمین تاب مصرفگرایی حال حاضر ساکنان خود را ندارد. این موضوع را البته همه میدانند اما نویسنده این کتاب جنبههای ترسناک آن را پررنگتر میکند و با ارائه تاریخچهای از مصرفگرایی خواننده را با این حقیقت تلخ رودررو میکند که با پیش رفتن در زمان این موضوع نه تنها حل نمیشود بله حالت وخیمتری خواهد یافت. خواندن این کتاب به همه اقتصاددانان و جامعهشناسان پیشنهاد میشود.
نظر شما