یکی از بیشترین انتقادهایی که به نمایشگاه کتاب وارد میشود این است که بسیاری از مردم به این نمایشگاه رویکرد تفریحی دارند و کمتر به دلیل خود کتاب به نمایشگاه میآیند. رحیم محمدی، مدرس رشته جامعهشناسی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده رفتار اجتماعی مردم را در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بررسی کرده است.
نمایشگاه کتاب محل توجه طبقه متوسط قدیم و جدید جامعه است به گونهای که در نمایشگاه سبک زندگی و مصرف فرهنگی این طبقه را که میتواند طیفی از فارغالتحصیلان حوزوی و دانشگاهی را در بربگیرد میببینیم. به عبارت دیگر نوعی از گذران زندگی و مصرف این طبقه را میتوان در نمایشگاه کتاب مشاهده کرد. از اینرو یکی از مسایلی که میتواند در نمایشگاه کتاب مورد بررسی قرار گیرد سبک زندگی است؛ همانگونه که میدانید سبک زندگی را میتوانیم با نوع مصرف تعریف کنیم در واقع مصرف فرهنگی که شامل مصرف موسیقی، کتاب، نوع ارتباطات، دوستیابیها و... میشود سبک زندگی کلانشهری را رقم میزند که دیگر در آن خبری از مناسبات خشک و رسمی شهروندان نیست.
نمایشگاه کتاب فرصتی است که در آن عمدتاً شهروندان طبقه متوسط خود را از مناسبات خشک و رسمی رها میکنند و در آن حرفهایی میزنند که در مکانهای دیگر امکان گفتنش وجود ندارد و چیزهایی را میبیند که در مکانهای دیگر امکان دیدنش نیست! به عبارت دیگر طبقه متوسط نمایشگاه را مصرف میکند و آن را محلی برای گذران وقت اعم از مصرف موسیقی، کتاب و... میداند. نمایشگاه کتاب محل حضور سبک زندگی و مصرف شهروندان است.
در ایران طبقه متوسط که مولد نوعی از سبک زندگی است بیشتر با کتاب ارتباط دارد. در حالی که طبقات فرودست و اشرافی جامعه کمتر به فرهنگ و به ویژه کتاب تعلق خاطر دارند این در حالی است که در کشورهای دیگر طبقه مرفه جامعه بیشتر طبقهای فرهنگی هستند و نوع فاخری از مصرف فرهنگی اعم از مصرف موسیقی و کتاب را دارند و طبقات دیگر در جامعه به این طبقه نگاه میکنند و میکوشند خودشان را بالا بکشند و ارتقا دهند، اما در ایران طبقه مرفه ریشه و پایگاه اجتماعی ندارد و بیشتر طبقه اقتصادی است که مصرف نیابتی کالاهای فرهنگی را دارد.
در کشورهای دیگر طبقه مرفه جامعه به نوعی آوانگارد و منتقد فرهنگ تودهای و فرودست است اما در ایران طبقه مرفه چنین کارکردی را ندارد. در ایران بسیاری از کتابهای دم دستی به این دلیل بیشتر خوانده میشود که طبقه متوسط آن را استفاده میکند. متاسفانه در ایران طبقهای که مدافع ادبیات فاخر و همچنین طیفی از نویسندگان و هنرمندان فاخر را در بربگیرد وجود ندارد.
طبقه فرودست هم به دلیل گرفتاریهای اقتصادی که دارد نمیتواند به سوی کتاب بیاید امروز در ایران آمار حکایت از جمعیتی دارد که 18 میلیون آن نزدیک به خط فقر و یا در فقر زندگی میکنند این گرفتاریها و نیازهای اولیه این افراد که عمدتا برآورده نمیشوند امکان ارتباط آنها با کتاب را از این طبقه میگیرد.
اما اینکه چرا نمایشگاه کتاب تبدیل به ارتباط مستمر مخاطب با کتاب و افزایش سرانه مطالعه نمیشود خود سوال دیگری است! در پاسخ به این سوال میتوان گفت که کتاب خود فراموش شده است. از سوی دیگر بسیاری دیگر از کتابهایی که در نمایشگاه ارایه میشود خواندنی نیست همانطور که میدانیم کتابهای زیادی در ایران منتشر میشوند اما به چه میزان از این آثار خواندنی است؟
اساساً ما کتابنویسی بلد نیستیم و مخاطب خود را نمیشناسیم و پیش از آن که کارمان را به درستی انجام دهیم همه چیزمان را به گردن مخاطب میاندازیم. کتابهای تالیفی و ترجمهای ما نیز بیشتر قابل مطالعه نیستند و موضوعاتی که باید مورد بررسی قرار بگیرد اصلا مورد توجه پژوهشگر و نویسنده قرار نمیگیرد. بنابراین اگر کتاب خوب در دسترس مخاطب قرار گیرد اشتیاق به خواندن هم به وجود میآید. اکنون نسلی از رماننویسان جوان ظهور پیدا کردند که برخی از آثارشان به چاپهای بالا میرسد.
نکته دیگر ناشرانی هستند که امروز بیشتر کاسبکارند تا دوستدار کتاب! متاسفانه بسیاری از ناشران ما نمیدانند که برای چه مخاطبی، با چه گروه سنی، علایق و سوادی کتاب تولید میکنند. بازار نشر، بازار مکارهای شده که در آن ناشران بیشتر دنبال سود اقتصادی خود هستند تا ارتقای فرهنگ! این در حالی است که در گذشته ناشران از کتابدوستان بودند اما امروز ناشران ما بیشتر پول دوست هستند تا کتاب دوست!
سبک زندگی کلانشهری نیز در جامعه موجب شده که مخاطب همه چیز را به صورت ساندویچی بخواهد و به طور مثال ترجیح دهد که به جای خواندن کتاب جملات کوتاهی از یک کتاب در شبکههایی مانند تلگرام بخواند در واقع امروز شیوههای دیگری از مصرف فرهنگی جای کتابخوانی را گرفتهاند و مسایل دیگری در ذهن طبقه متوسط جامعه وجود دارد که مهمتر از کتاب خواندن است.
با همه اینها نمایشگاه کتاب فرصتی را فراهم کرده که حول محور کتاب رفت و آمد، تفریح و کنش و واکنش مردم اتفاق میافتد و توجه جامعهشناسان را به این موضوع جلب کند که زیر پوست جامعه چه میگذرد. به عبارت دیگر از آنجا که در نمایشگاه کتاب بخشی از طبقات جامعه به حرکت در میآید میتواند محل تماشای اجتماعی جامعهشناسان شود بدین معنی که بررسی شود که مردم چه علایق، سلایق و جهتگیریهایی را دارند. نمایشگاه کتاب یک واقعیت اجتماعی و فرهنگی است و با تمرکز بر آن میتوان شرایط پنهان جامعه را به وسیله برگزاری نمایشگاه کتاب آشکار کرد.
نظر شما