نشست «ادبیات کهن ایرانی» برگزار شد
جلالی: بازنویسی داستانهای کهن موجب نهادینه کردن هویت در کودکان میشود/ سعیدبهر: داستان باید کودک را بیدار کند
مریم جلالی، در نشست «ادبیات کهن ایرانی ارتباطش با کتابهای کودک و نوجوان» گفت که هویت ملی میتواند از طریق نقل و بازآفرینی داستانهای کهن به کودکان منتقل شود. زهرا سعیدبحر نیز توضیح داد که اضطراب برنامهریزی شده برای کودکان لازم است و داستان باید بچهها را بیدار کند.
مریم جلالی در ابتدای این نشست با اشاره به افزایش تعداد کتابهای کودک و نوجوان در حوزه بازنویسی و بازآفرینی در نمایشگاه امسال گفت: اولین روزی که به نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب آمدم بازنویسیها و بازآفرینیهای متعددی در حوزه کتاب کودک و نوجوان دیدم. اگر چند قدم در راهروهای سالن کودک و نوجوان راه بروید، نظرتان به این میزان کتاب در حوزه بازنویسی و بازآفرینی جلب میشود.
جلالی اصول فعالیت درزمینه بازنویسی و بازآفرینی را توصیف کرد و دراینباره افزود: در بازنویسی و بازآفرینی با بهرهگیری از ادبیات کهن کار جدید شکل میگیرد. آنچه برای کودکان و نوجوانان نامناسب است، از متن جدید حذف میشود و مسائل و نکاتی که در نظر متخصص این حوزه برای کودک و نوجوان مناسب است، افزوده میشود. درنهایت تصویری متناسب با فضا و حال و هوای کتاب توسط تصویرگران کودک و نوجوان طراحی میشود و کتاب در این مرحله به پایان میرسد.
وی با تأکید بر کارایی بهرهگیری از آثار کهن ادبی برای تألیف آثار جدید در حوزه کتاب کودک و نوجوان اشاره کرد: ممکن است این سؤال پیش بیاید که اصلاً چه لزومی دارد آثار ادبی کهن برای کودکان و نوجوانان بازنویسی شود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، سرمایه هر ملتی هویت آنها است. این هویت به دو بخش دینی و ملی تقسیم میشود. القاء و دریافت این هویت باید از سنین کودکی در وجود انسان آغاز شود.
این پژوهشگر دغدغه ناشران، نویسندگان و فعالان در حوزه کتاب کودک را دلیل فعالیت اصلی فعالیت آنها در این حوزه دانست و بیان کرد: به نظر میرسد ما باید این هویت را از ابتدا در وجود کودکانمان نهادینه کنیم.
زهرا سعید بهر در این بخش از نشست با اشاره به کارکردهای افسانه در شخصیت کودکان و نوجوانان و مقایسه آن با اسطوره و حکایت گفت: افسانهها میتوانند در ذهن کودک نفوذ کنند و بچهها را تحت تأثیر اتفاقات قرار دهند.
وی افزود: در این شرایط کودک یا نوجوان با قهرمان داستان همراه میشوند و اتفاقاتی که برای قهرمان پیش میآید را حس میکنند. با این توضیح تأثیرات افسانه بر روح کودک به هیچ عنوان با چیزهای دیگر قابل مقایسه نیست چون به طور غیر مستقیم پیامش را میدهد.
این ناشر تأثیرات افسانه در اندیشه و ذهن کودکان را برشمرد و تصریح کرد: بچهها معمولاً ترسهایی مثل نگرانی از دوست داشته نشدن، تنهایی و مرگ با خود دارند. افسانهها با ارائه نگاه متفاوت به ترسهای بچهها آنها را نمایش میدهند و کودک را برای مواجهه با سختیها در دنیای واقعی آماده میکنند.
این مترجم در حوزه کودک، در ادامه بر لزوم تناسب پایانبندی در افسانهها با توجه به روحیه و نگاه کودکانه اشاره کرد و گفت: پایان افسانه همیشه خوش است و باید هم این طور باشد. مثلاً در داستان شصت انگشتی اگر او در جنگل تنها رها میشود خواننده ترس او را کاملاً حس میکند. بنابراین دیگر نیازی نیست در این مورد به کودک آموزش داده شود.
وی افزود: من همیشه به عنوان یک ناشر به پدرها و مادرها پیشنهاد میکنم که داستانهای ترسناک کودکانه را در تاریکی اتاق برای کودکانشان بخوانند و حتی برای بیان جملات شخصیت ترسناک صدایشان را هم تغییر دهند. وقتی کودک این تجربه را پیدا کند، میتواند حسش را تعمیم دهد. درست نیست که ما به کودکانمان بگوییم دنیا همیشه روشن و خوب است.
وی در پایان این نشست گفت: اضطراب برنامهریزی شده برای کودکان مخرب نیست و میتواند عکسالعمل مناسب را به آنها آموزش دهد. ما نمیخواهیم بچهها داستان بخوانند تا بخوابند. کودکان ما باید با خواندن داستان بیدار شوند.
نظر شما