مجموعه 6 جلدی «ماجراهای فیندوس» با نویسندگی و تصویرگری سون نورد کوئیست و ترجمه زهرا قلعهنویی از سوی انتشارات چکه منتشر شد.
مجموعه کتابهای پتسون و فیندوس سون نورد کوئیست به چهل و چهار زبان در سرتاسر دنیا ترجمه و منتشر شده و بیش از شش میلیون نسخه از آنها به فروش رفته است. او جوایز آسترید لیندگرن و السا بِسکو را برده و از داستانهایش برای برنامههای تلویزیون، فیلم و ادبیات اقتباس شده است. «فیندوس دلش پنکیک میخواهد» کتاب کودک هفته ساندی تایمز در دسامبر سال 2007 بود.
فیلیپ پولمن، نویسنده بریتانیایی و برنده جایزه کارنگی درباره این مجموعه 6 جلدی نوشته است: «داستانها مبتکرانه، شخصیتها عجیب و منحصر به فرد و تصاویر فوقالعاده جذابند. به ندرت چنین جریان بیپایان و ظاهراً سادهای از خلاقیت دیدهام و خوانندههای کوچک و بزرگ، با غوطهور شدن در این داستانها و پی بردن به همه جزئیات ساعات خوشی را خواهند گذارند و دوباره و دوباره به سراغشان خواهند رفت.»
فیندوس اسبابکشی میکند، فیندوس گم میشود، فیندوس کوفته قلقلی میکارد، فیندوس به اردو میرود، فیندوس دلش پن کیک میخواهد و فیندوس به شکار روباه میرود، عناوین این مجموعه 6 جلدیاند.
در کتاب «فیندوس اسبابکشی میکند» پتسون از این که هر روز صبح ساعت چهار با پریدنهای فیندوس روی تختخواب بیدار شود، خسته شده است. او میگوید که فیندوس تا زمانی که دست از پریدن برندارد باید اسبابکشی کند. اما هر دوی آنها میفهمند که اگر برای خودشان زندگی کنند، خیلی تنها میشوند. پس شاید بتوانند با هم به توافق برسند.
در کتاب «فیندوس گم میشود» پتسون پیر با گربهاش فیندوس که روی پاهایش نشسته بود، داشت جدول حل میکرد. فیندوس از پتسون میخواهد دوباره داستان گم شدنش را تعریف کند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حالا پتسون کسی را داشت که با او حرف بزند؛ کسی که هیچوقت در نمیرفت. او قبلا هیچ وقت از جوانیهایش حرف نزده بود. از گاوهایی که شناخته بود، از رشد سیبزمینی و درباره هرچیزی که از ذهنش میگذشت، صحبت میکرد. فکر میکرد حیف که فیندوس نمیتواند حرف بزند و فقط میتواند میومیو کند...»
در کتاب «فیندوس کوفته قلقلی میکارد» پتسون کشاورز میخواهد در باغچه، سبزیجات و سیبزمینی بکارد و همین کار باعث میشود فیندوس یادِ کوفته قلقلیهایش بیفتد و فکر بکری به سرش بزند.
در کتاب «فیندوس به اردو میرود» پتسون پیر در اتاق زیر شیروانی به دنبال کیسه چوبپنبههای ماهیگیری میگشت. فیندوس یک سوسیس برزنتی پیدا میکند و روی آن میغلتد. پتسون میگوید: «این چادره» و با خودش تصور میکند که چه خوب میشد اگر در کنار ساحل چادر بزنند و روی آتش ماهی کباب کنند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «پتسون یک کمان ماهیگری اختراع کرده بود. کنار دریاچه به فیندوس توضیح داد که چطور کار میکند. قلاب و چوب پنبه را به نوک تیرکمان چسبانده بود. تیرکمان به یک ریسمان ماهیگری وصل شده بود. باقی ریسمان به دور قرقرهای که به کمان وصل بود، پیچیده شده بود. با کمان میتوانست قلاب و تیر را تا مسافت زیادی دورتر توی آب شلیک کند. خیلی دورتر از آن جایی که با چوب ماهیگیری میتوانست. اختراعش خیلی خوب از آب درآمده بود...»
در کتاب «فیندوس دلش پنکیک میخواهد» تولد فیندوس است، به خاطر همین پتسون کشاورز میخواهد برایش کلی پنکیک بپزد. اما قبل از این کار، مجبور است پنچری دوچرخهاش را بگیرد، کلیدهای انبار را پیدا کند و حواس گاو اندرسون را پرت کند. فقط در آن صورت میتواند با دوچرخه به مغازه برود تا برای پختن پنکیک، آرد بخرد.
در کتاب «فیندوس به شکار روباه میرود» روباهی هست که مرغ شکار میکند و برای خودش آزاد است. اما پتسون کشاور و گربه شگفتانگیزش فیندوس، هر دو عقیده دارند که نباید روباهها را کشت؛ باید آنها را فریب داد. نقشه حیرتانگیزی به فکر آنها میرسد که نتیجهاش میشود انفجارهایی در شبی فراموش نشدنی.
انتشارات چکه، مجموعه 6 جلدی «ماجراهای فیندوس» را در قالب 28 صفحه مصور رنگی با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت 85 هزار ریال برای هرجلد منتشر کرده است.
نظر شما