مجید رضاییان، استادیار دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم به مناسبت روز خبرنگار (17 مردادماه) یادداشتی را در اختیار خبرگزاری کتاب ایران قرار داده است. رضاییان میگوید: نگاه یک خبرگزاری باید «نگاه جریانساز» باشد؛ خبرنگارانِ کارشناس، تنها کسانی هستند که میتوانند ژانر روزنامهنگاری تحلیلی را در یک خبرگزاری تخصصی ارائه کنند.
یکم) در «طراحی نو به نو شونده» اتاقهای خبرِ آژانسها و تحریریه مطبوعات، با ابتکارات متفاوتی در دهه اخیر مواجه بودهایم. برای نمونه آژانس خبری الجزیره، به مناسبات تحولات خاورمیانه یک سرویس مستقل برای «جنگ منطقهای» ایجاد کرد. در روزنامههای ملی، گاه در زیر مجموعه سرویسهای اقتصادی و یا هنری شاهد این تحول بودهایم؛ برای نمونه «بورس» از حوزه خبری به «سرویس» تبدیل شده است، یا «موسیقی» از حوزه خبری به سطح سرویس خبری ارتقا یافته است.
یک پرسش: چرا در تحریریههای ایران و اتاقهای خبرِ خبرگزاریها، شاهد این طراحیِ متفاوت نیستیم؟ پاسخ به این پرسش گرچه مجال طولانیتری را طلب میکند، اما به اجمال میتوان گفت، دو عامل «نیاز مخاطبان و تغییر نگرش آنان» از یک سوی و «سیاستهای رسانه» از دیگر سوی، عامل طراحیهای نو در اتاقهای خبر و تحریریهها شده و میشوند. این قاعده در خبرگزاریهای تخصصی- مانند ایبنا- نیز، صادق است. برای نمونه، چرا خبرگزاری ایبنا، موضوعات کتاب را به «شکل تخصصی» در سطح یک سرویس ارتقا نمیدهد؟ مثلاً «سرویس کتابهای فرهنگی، هنری»، «سرویس کتابهای اقتصادی»، «سرویس کتابهای سیاسی»، «سرویس کتابهای اجتماعی»؛ این نکته را چرا عرض کردم؟ به این دلیل که چندی است «سرعت گردش اطلاعات در فضای وب» و تولید محتوا در وب 2 توسط کاربرانِ «خود - ارتباطگر» (به تعبیر مانوئل کاستلز) کار را برای ژورنالیستهای حرفهای، دشوار کرده است و همین امر زمینهای ایجاد کرده تا ما حوزههای خبری را به مرور به مانند یک سرویس ببینیم، زیرا دیگر سرویسی به نام «جهان کتاب» پاسخگوی تمامِ نیازهای امروز مخاطبان نخواهد بود.
دوم) خبرنگاران حوزههای خبریِ کتاب، نمیتوانند «خبرنگار- کارشناس» نباشند. اصل حرفهای که چندی است در روزنامهنگاری تحلیلی امروزِ جهان، پذیرفته شده و برای حضور در خبرگزاریهای تخصصی، گریزی از آن نیست.
خبرگزاری شایسته ایبنا، چراغی را در مظلومانهترین عرصه یعنی کتاب، برافروخته و لذا، هر قدر، حرفهایتر و کارشناسانهتر رفتار کند، پاسخها، مطلوبتر خواهد بود. امروزه خبرنگارانِ کارشناس، تنها کسانی هستند که میتوانند ژانر روزنامهنگاری تحلیلی را در یک خبرگزاری تخصصی تحقق یابند.
سوم) سوژه، سوژه و سوژه؛ سه اصلی است که میتواند به روزنامهنگاری تحلیلی جان بخشد و خبرگزاری تخصصی کتاب را در صدر بنشاند. سوژههایی در سه دسته: - سوژههای مبنایی و ساختاری، - سوژههای موضوعی و کاربردی، - سوژههای موردی و رویداد محور.
چندین سال است که همواره در کلاسهای درس سوژهشناسی -دانشکده خبر- این نکته را تکرار میکنم؛ «برای یافتن یک سوژه، ما باید مرحله پیش از آن - یعنی سوژهشناسی- را، طی کنیم تا بتوانیم به شایستگی به عرصه بعدی یعنی سوژهیابی دست یابیم.»
«سوژه ساختاریِ» دلایل کاهشِ تیراژ کتاب و افول سرانه مطالعه در کشور، میتواند از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد، ولی به شرط آنکه، نگاه یک خبرگزاری، «نگاه جریانساز» باشد. مطرح کردنِ سوژههایی که خبرگزاری کتاب میتواند آغازگر آن باشد و البته در رسانهها و شبکههای اجتماعی - در سطحی وسیع و گسترده- بازنشر شود و جریانی متفاوت، بیافریند.
اما همین سوژه وقتی وارد تفاوت میل مخاطب به خواندن کتابهای رمان، کمک آموزشی، روانشناسی، مشاوره و خانواده، تاریخ با عرصههای دیگری مانندِ آسیبهای فرهنگی، نیازهای اقتصادی و آموزش شهروندی شود، ما سوژه را از بعد ساختاری به بعد دیگری یعنی «سوژههای موضوعی» وارد کردهایم.
در مرحله بعد، بسیار کتابهایی منتشر میشود که به دلیل فقدان جریانسازی خبری به فراموشی سپرده میشود و به چاپهای دوم، سوم و بعدی نمیرسد. در اینجا خبرنگارانِ خبرگزاری کتاب، شاید بر این نکته میبایست تمرکز کنند که به سوژههای موردی و رویداد محور، به درستی بپردازند و در یک فرآیند تعریف شده، جریانی را ایجاد کنند.
آخر) گمان میکنم عمل به سه نکته پیش گفته، خبرگزاری کتاب را با پرداختن به «حوزهها و تغییر اتاق خبر»، «نگاه کارشناسی» و «سوژه یابی»، ضمن آنکه متفاوت میکند، سطح آن را ارتقا خواهد داد.
بی تردید، چشم همه ما پژوهشگران به مهمترین خبرگزاری تخصصی حوزه کتاب است، شاید در سال دیگر و در روز خبرنگار بتوانیم از تغییرات ایجاد شده و آثار مثبت آن، دوباره با هم سخن بگوییم.
نظر شما