نویسندگان حوزه ادبیات آمریکا گفتهاند: همه ما امروز با آمریکایی روبهرو هستیم که انتظارش را نداشتیم؛ همه آنها ترسیده و خجالتزده هستند.
«جیمز میک» معتقد است، برنده شدن در انتخابات برای برنده کافی نیست و مجبور است با بازندگان ارتباط خوبی برقرار کند. «دیگر انتخابات برای ارائه دموکراسی یک کشور کافی نیست. بیشتر از اینکه از انتخاب نشدن «کلینتون» ناراحت باشم، از انتخاب فردی با شخصیت «ترامپ» عصبانی هستم.»
«چاک وندینگ» نیز میگوید: حقیقتا دیگر جایگاه «آمریکا» به عنوان یک کشور را نمیدانم. شاید دیگر این موضوع اهمیتی نداشته باشد. شاید دیگر اهمیتی ندارد که ما با هم یک ملت را تشکیل دهیم و باید بپذیریم مردمی باشیم که در هر شرایطی از یکدیگر حمایت کنیم. بسیاری را میبینم که از مهاجرت به کانادا سخن میگویند. من خردهای به این گروه نمیگیرم چون ممکن است اقتصاد ما در چهار سال آینده شرایط پیچیدهای پیدا کند.
از طرف دیگر احساس میکنم هنر تنها راه رستگاری ما است. هنر راه ما به سمت جلو است. نوشتههای ما، دیدگاهمان، و عقایدمان باید خود را بروز دهند و اجازه دهیم هنر راه را برای دیگران خراب کند و به همه هشدار دهد. اصلاً داستان را برای این باید نوشت تا حق مردم را به آنان یادآوری کند. انعکاس صدای مردم امروز بیش از هر وقت دیگر برای بقای کشور حیاتی است.
«تانهیسی کوتز» از دیگر نویسندگان آمریکایی نیز گفته است: بسیار مهم است که بدانیم عقایدمان از کجا نشأت گرفتهاند. پس از هشت سال خوشحالی با خطری جدی روبهرو شدهایم. این موضوع نه فقط برای سیاهپوستان و مردم آمریکا بلکه برای تمام دنیا خطرناک است. 2016 اولین باری نیست که با خطری جدی روبهرو شدهایم. سال 1860 عقیده برتری سفیدپوستان موجب ایجاد جنگهای داخلی آمریکا شد.
وقتی «دونالد ترامپ» در مقابل هزاران نفر درباره مسلمانان سخن گفت، وقتی به شیکاگو رفت و درباره قانون و نظم سخنرانی کرد به روح یک ملت رجوع میکرد. چیزی قدیمی که در ما ریشه دارد. اتفاقی که به سال 1619 و آغاز بردهداری برمیگردد. فکر کردیم در سال 2008 این اتفاق برای همیشه از بین رفت. اما اشتباه کردیم. هشت سال گذشته فقط و فقط زنگ تفریحی شاد در زندگی مردم آمریکا بود.
باید صاحب تاریخمان باشیم. احساس عمیقی که با وجود تمام اتفاقات سال 1860 به آن دست نیافتیم. اما ما دیگر مسئول تاریخ کشور نیستیم. حالا فقط نسبت به جامعه مسئولیت داریم و این اتفاق بدترین نوع میهنپرستی موجود در تاریخ دنیا است. باید با این موضوع کنار بیاییم و بدانیم که با هشت سال تاریک در زندگیمان روبهرو خواهیم شد.
«الیزابت کولبرت» نیز اظهار کرد: «ترامپ» نظر خود را درباره نژادهای مختلف اعلام کرده است. اما مسئله مهمتر دیدگاههای وی درباره محیطزیست و منابع انرژی است. او تغییرات آب و هوایی را مسخره میداند. او اعلام کرد اگر رئیسجمهور شود معاهده محیطزیستی را که سال گذشته در پاریس امضا شده است لغو خواهد کرد و قوانینی که «اوباما» برای کاهش کربن وضع کرده است از بین خواهد برد.
اما سؤال اینجاست که وی تا چه حد ممکن است به این سخنان جامه عمل بپوشاند؟ بیشتر از آنچه که تصور کنید. البته سرنوشت سیاره زمین بیشتر از اینکه تحت تأثیر یک فرد باشد تحت نظر نیروهای اقتصادی دنیا است اما چپهای لیبرال جنگ را به تغییرات آب و هوایی باختند. شرکتهای معدن زغالسنگ بیشتر از هر گروه دیگر از این موضوع سود خواهند کرد اما تأثیر استفاده از گازهای فسیلی را در آینده مشاهده خواهیم کرد.
«تونی والنزوئلا» از دیگر نویسندگانی بود که به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنش نشان داد و گفت: انتخابات دیروز برای همه یک شوک بود و برای عزاداری این اتفاق نیاز به زمان داریم. من به شخصه وقت بسیاری برای هضم این اتفاق دارم. برای آگاهی مردم ناشران و نویسندگان باید بسیج شوند. چیزهای زیادی را از دست خواهیم داد.
«جورج آر. آر. مارتین» نیز تصریح کرد: کلمهای برای بیان احساساتم ندارم. «آمریکا» در نهایت نظر خود را اعلام کرد. فکر میکردم انسانهای بهتری هستیم اما گویا چنین نیست. «ترامپ» اصلا کفایت لازم برای کاندیداتوری را نیز نداشت و حالا در ماه ژانویه او بدترین رئیسجمهور دنیا خواهد شد. مشکلات ما طی چهار سال آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد. زمستان به زودی فرا میرسد.
«دیوید رمنیک» نیز گفته است: انتخاب «ترامپ» یک تراژدی بزرگ است. تراژدی بزرگ برای جمهوریخواهان، مردم، دموکراتها و دنیا است. موفقیت عجیب «ترامپ» و ریاستجمهوری وی اتفاق ناخوشایندی در تاریخ ایالات متحده و لیبرالیسم است. در بیستم ژانویه 2017 باید با اولین رئیسجمهور آفریقایی-آمریکایی این کشور خداحافظی کنیم. مردی پرغرور، بخشنده و با اقتدار. باید شاهد حضور مردی باشیم که که حیلهگری ماهر است. فقط میتوان با تنفر و افسردگی با چنین اتفاقی روبهرو شد.
نظر شما