دانش بهزادی: آثار بختیارعلی نمونه توانمندی در رئالیسم جادوئی است / بازیگر با کتاب به منِ برترِ غنی خواهد رسد
توماج دانش بهزادی، بازیگر و مدرس بازیگری تاتر میگوید که بعد از خواندن آثار بختیارعلی بود که احساس کردم یک نفر در دنیای ادبیات پیدا شده که میتوانم از نوشتههایش بهاندازه آثار مارکز لذت ببرم، شاید حتی بیشتر! سینما، تئاتر و حتی ادبیات ایران میتواند از بختیارعلی یاد بگیرد.
شما این روزها مشغول بازی در نمایشی هستید که نمایشنامهاش براساس رمان «شهر همنوازان سپید» اثر بختیارعلی، نوشته شده است. مواجهه شما با این متن چگونه بود؟
بختیارعلی واقعا موجود عجیبی است. بهنظر من وقتی بختیارعلی را بخوانید، امثال «گابریل گارسیا مارکز» در رئالیسم جادویی دیگر برایتان جذابتی ندارند. با این توضیح خیلی خوشحالم که من با این انسان آشنا شدم. دو سه کتاب بختیارعلی از جمله رمان «شهر همنوازان سپید» و «آخرین انار دنیا» واقعا آثار غریبی هستند و بهنظر من سینما، تئاتر و حتی ادبیات ما بسیار میتوانند از این آدم یاد بگیرند. بعد از خواندن آثار بختیارعلی بود که من شخصا گفتم یک نفر در دنیای ادبیات پیدا شد که بهاندازه آثار مارکز میتوانم از نوشتههایش لذت ببرم شاید حتی بیشتر!
خودتان وقتی بختیارعلی را چه به لحاظ داستاننویسی و نوشتن و چه آفرینش عناصری که در نمایشنامه و رمانهایش وجود دارد، در ذهنتان تصویر میکنید، جهانبینیاش را چگونه را میبینید؟
بهنظر من بختیارعلی به زیبایی و شاعرانه و استادانه دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و بومیاش را تصویر میکند و فردانیتش را اینقدر خوب جهانی میبیند و تشدید میکند. شاید من لحظاتی از زندگی آدمهایی که با کردستان عراق زندگی میکنند، نتوانم تصور کنم ولی او آنچه در یک جامعه قرار دارد، به خوبی نشان میدهد و تکثیرش میکند. انگار من خواننده با همه این آدمها در زندگی روزمرهام سلام علیک میکنم. او با این نگاه لحظات زیبایی را در ذهن من مخاطب بهوجود میآورد. بختیارعلی، جامعهشناسی و روانشناسی را خوب میداند. او از آندست نویسندههایی است که بهجای اندیشیدن با ایده، با جملات و کلمات میاندیشد؛ بختیارعلی بلد است چگونه با کلمات بیندیشد.
کتابهای آموزشی، تاریخ تئاتر (بهویژه بازیگری) و نمایشنامه خواندن بهعنوان سه منبع اصلی در فراگیری بازیگری تئاتر موردتوجه است. بهنظر شما با توجه به عیار فکری و پسزمینه ذهنی که برای هر بازیگری که میتواند محیا بشود؛ تأثیر این سه بخشی در ساختن یک بازیگر به سهم خودشان چقدر است؟
تأثیر منابع مکتوب بسیار زیاد است. یعنی نظر کسی که میگوید بازیگر نباید کتاب بخواند، اصلا موردقبول من نیست. من سر کلاسهایم به بچهها میگویم شما سه وظیفه دارید که باید انجام بدهید؛ اول تمرین کردن، دوم تمرین کردن و سومیاش هم تمرین کردن است. تمرین کردن از دیدگاه من، شامل خوب خواندن، خوب خواندن و باز هم خوب خواندن میشود. خواندن میتواند نگاه کردن به آدمها باشد و میتواند کتاب خواندن باشد. کتابهای فلسفی، جامعهشناسی، روانشناسی و رمان همگی منابعی هستند، برای تربیت یک بازیگر با من برتر غنی. بازیگری که من برتر غنی نداشته باشد، بهنظر من بازیگر خوبی نخواهد بود.
بهنظر من هرکسی در هر جای دنیا در زمینه مکتوب در عرصه آموزش بازیگری تلاش میکند، شایسته تقدیر است. البته اگر ما هم در این زمینه کار کنیم، واقعا خوب است. این کارهایی که استاد کیانیان و چند نفر انجام دادند، میتواند بهعنوان یک تجربه به همه ما کمک کند.
با این توضیح، بهنظر شما وضعیت منابع داخلی در قیاس با کتابهای خارجی در زمینه بازیگری چگونه است؟
باید بپذیریم که نمونههای خارجی در مقایسه با منابع مکتوب داخلی واقعا بهتر است، چون مقوله پژوهش در خارج از کشور خیلی جدیتر از ایران پیگیری میشود. به اعتقاد من در خارج از کشور کارشان را خوب انجام میدهند. من خیلی دلم میخواهد ما هم در ایران به زمانی که برسیم کار پژوهشی بازیگری و کارگردانی و متن را با کیفیت قابلقبول انجام بدهیم. باید جامعه هنری ما این بها را بدهد که ما فقط بهعنوان پژوهشگر کارمان را انجام دهیم. زندهیاد استاد سمندریان در این زمینه فعالیتهایی انجام داد، اما جامعه از لحاظ محیط اجتماعی کمکش نکرد تا جریان کاریاش را به یک حرکت آکادمیک مدون تألیف یافته تبدیل کند. بهنظر من این ضعفهای جامعه ما است.
بنابراین کسی که بهعنوان یک علاقهمند میخواهد وارد عرصه بازیگری شود، فقط باید از روشهای سنتی وارد عرصه شود؟
آقای «یوجینو باربا» که یکی از استادان بزرگ تئاتر است، یک انستیتو دارد که سالها جامعهشناسها، روانشناسها و بازیگران متفاوت را از سراسر دنیا در آنجا جمع کرده و آنها را همه جای دنیا فرستاده تا ببینند ماجرای بازی و اجرا در نقاط مختلف جهان چیست؟ او به نتایجی در اینباره رسیده که در کتابی به نام «فرهنگ انسانشناسی تئاتر» آنها را جمع آوری کرده است. در این کتاب همه سبکها (چه در چین، چه در ژاپن و چه در کشورهای مختلف اروپا) را آورده و درنهایت همه اینها را در یک طبقهبندی قرار داده است. میخواهم بگویم این کار در دنیا و در حوزه تئاتر انجام شده و امروز مشخص است وقتی درباره بازیگری صحبت میکنیم دقیقا میخواهیم درباره چه چیزی حرف بزنیم؟ وقتی شخصی جهان بیرونش را برجسته میکند، یعنی در واقع با واکنشش جهان درون خود را نشان میدهد. پس اگر ما در مورد حوزه حرکت و واکنش صحبت میکنیم باید برخی قوانین آنرا بلد باشیم. من باید یاد بگیرم چگونه به نور، به صحنه، به صدا به پارتنرم واکنش درست نشان بدهم که این واکنش دادن تمرین، تجربه و سواد میخواهد.
با توضیحات شما میتوانیم بپذیریم به لحاظ تألیفی خودمان وضعیت به سامانی نداریم؟
ما اصلا منبع تألیفی نداریم. من یک بار در حین برگزاری جشنواره تئاتر فجر گفتم که دم همه مترجمها گرم. ما اگر این مترجمها را نداشیم اوضاعمان خیلی بدتر بود. ما در این حوزه مدیون مترجمها هستیم. چه خوب که مترجمها در عرصه هنر تئاتر هستند تا منابع نمایشی و آموزشی را برای ما ترجمه کنند وگرنه معلوم نبود امروز چه وضعی در تئاتر ما حاکم میشد؟
نظر شما