پیشنهاد مطالعه برای تعطیلات آخر هفته
مرزبان: خواندن «تفنگ نه دال»، «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» و «لبخند انار» را به شما پیشنهاد میکنم
هادی مرزبان بیان کرد که «تفنگ نه دال»، «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» و «لبخند انار» جزو کتابهایی هستند که بهتازگی مطالعه آنها را بهپایان رساندهام و هرکدامشان بر من تأثیر زیادی گذاشتهاند.
مرزبان افزود: «تفنگ نه دال» یکی از کتابهایی است که در همین روزها خواندنش را به پایان رساندهام. این اثر بسیار جالب است، بنابراین مطالعه کتاب «تفنگ نه دال» را به همگی علاقهمندان به مطالعه پیشنهاد میکنم.
وی درباره موضوع کتاب «تفنگ نه دال» گفت: حدود 200 سال پیش تفنگی از سرزمین عثمانی وارد ایران میشود و به «آعلیداد خدرسرخ» یکی از پهلوانان نامآشنای ایل بختیاری میرسد. او قهرمانی است که هیچکس در نبرد نمیتواند شکستش دهد، تا اینکه دشمنان، در قلعهای به مهمانی دعوتش میکنند و بعد از دور کردن تفنگ از او، آعلیداد را ناجوانمردانه میکشند.
مرزبان با اشاره به اینکه کتاب خواندن یکی از سرگرمیهای جدی زندگی اوست، بیان کرد: در این روزها، کتاب «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را که البته چند سال قبل یکبار آنرا خوانده بودم، دوباره از نو خواندم. «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» از جمله کتابهایی است که خواندنش، خیلی روی من اثر گذاشت.
این کارگردان تئاتر، ادامه داد: دکتر نون یکی از سیاستمداران کابینه مصدق است که پس از سقوط دولت مصدق زندانیاش میکنند. زیر شکنجه میخواهند او را وادار کنند تا علیه دکتر مصدق سخنرانی کند، اما قبول نمیکند، تا اینکه مأموران به او میگویند که در حال شکنجه کردن همسرش هستند. همین حرف باعث میشود تا دکتر نون از موضع خودش عقب بنشیند. ماجرا آنجا گره میخورد که احساس خشم و شرم از خیانتکاری بعد از آزادی در وجود دکتر نون اوج میگیرد و به یاد قولش به دکتر مصدق میافتد. به همین خاطر شروع به عذاب دادن خودش و همسرش میکند.
وی همچنین با پیشنهاد کتاب «لبخند انار» برای مطالعه پایان هفته گفت: آقای مرادی کرمانی چندی قبل دو کتاب از آثار خودشان را به من هدیه دادند که «لبخند انار» یکی از آنها بود؛ خواندن این کتاب، خیلی برایم جذابیت داشت.
مرزبان اظهار کرد: در مجموعه داستان «لبخند انار» داستانی به نام کلاهها وجود دارد. موضوع داستان درباره کسی است که با کلاهی از یک پنجره با مردم ارتباط دارد و به مرور با استفاده از همین کلاه شخصیتهای مختلفی را بازی میکند. در این داستان، پیرمردی که تمام عمر در کار تئاتر بوده، وقتی میخواهد زندگیاش را برای نوهاش گلبو تعریف کند، لباس و کلاههای دوران قدیم را معرفی میکند. من درباره تبدیل این داستان به یک نمایش با آقای مرادی کرمانی صحبت کردهام و احتمالا در آینده داستان کلاهها را در تئاتر اجرا خواهیم کرد.
نظر شما