شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰
توجه متعهد‌ترین جایزه ادبی به انقلاب اسلامی و فرهنگ بومی/ یادداشت هادی حکیمیان

هادی حکیمیان، نگارنده «برج قحطی» معتقد است که جایزه جلال، متعهد‌ترین جایزه ادبی ایران است که در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات بومی از خود نشان داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- هادی حکیمیان، نامزد نهمین دوره جایزه جلال: برای کسی که به دور از شتاب و هیاهوی جریانات ادبی پایتخت می‌نویسد، نامزد شدن در جایزه جلال اتفاقی است ارزشمند. سوای از جشنواره و رخداد مهم ادبی پیش رو، اینکه کار من دیده شده برایم مایه دلگرمی است. نگارش «بُرج قحطی» قریب پنج سال به طول انجامید و در تمام مدت نگارش واهمه دیده نشدن کار با من بود. موضوع رمان از همان ابتدای امر مسجل بود. این رمان بنا بود به رخداد عظیم انقلاب بپردازد، آن هم در واپسین سال‌های دهه پنجاه یا حتی قبل‌تر، آنجا که به گمان من باید ریشه‌ها را جست. ریشه‌ها و دلایل یک واقعه عظیم همچون انقلاب را. پس رفتم، گشتم و لجوجانه نوشتم آنچه را که دل به دست قلم می‌سپرد.

 فارغ از اینکه نوشته‌هایم چاپ می‌شود یا نه، پرداختن به داستان‌های انقلاب قریب به یک دهه است که در کشور ما رونق تازه‌ای گرفته، همچنین جایزه جلال هم در چند سال اخیر به برخی کارهای مربوط به انقلاب توجه ویژه کرده و همه اینها مایه امید و دلگرمی بود ولی خوب نوشتن در یک جغرافیای دور از مرکز، پرداختن به مردمانی در حاشیه کویر و توجه بیش از پیش به لهجه، فولکلور و حتی رسومات زندگی آن‌ها مرا در مقابل این ریسک بزرگ قرار می‌داد که ممکن است مخاطب تهران‌نشین «بُرج قحطی» را نپسندد، نخواند و چه بسا که اصلا کار دیده نشود و آن وقت این اولین رمان من، می‌شد شکستی بزرگ. اتفاقی که خوشبختانه نیفتاد. کار دیده شد و همین برای کسی که در شهرستان نشسته و می‌نویسد یک پیغام بزرگ دارد. اینکه بزرگترین رخداد ادبی ایران جایی هم برای کتاب من در نظر گرفته به من قوت قلب می‌دهد برای ادامه راه. اینکه کماکان در همین اقلیم و زیست بوم خود و با محوریت مردمانی که می‌شناسمشان بنویسم.

امیدوارم جایزه جلال در سال‌های بعد و بعدتر باز هم  به غیر تهرانی‌ ها مجال دیده شدن بدهد. امیدوارم روزی برسد که در جشنواره ادبی جلال بخش ویژه‌ای هم برای داستان انقلاب و هم برای ادبیات بومی ایران بزرگ در نظر بگیرند. من داستان کوتاه و رمان را با نام پرجاذبه جلال شناختم. پرجاذبه می‌گویم چون این اسم مرا می‌کشید چنانکه تا مدت‌ها فکر می‌کردم آل احمد بهترین و بزرگترین نویسنده ایران بوده و حالا بعد همه این سال‌ اگر که باز هم جلال را بهترین ندانم، لااقل متعهدترین می‌دانم. آل احمد را بی‌شک باید مردمی‌ترین نویسنده ایران بدانیم. چهل و چند سال عمر اندکی است و اینکه مردی این چنین رابطه عمیق و عاطفی  ایجاد می‌کند با مردم خود قطعا جزو شگفتی‌هاست. جلال از جمله نقاط ثقل ادبیات ایران است و بی‌گمان جشنواره ادبی یادبود وی نیز می‌تواند همین نقش را در پایداری و همگرایی بیشتر نویسندگان و همچنین خوانندگان فارسی زبان داشته باشد.

پیشنهاد یا بهتر است بگویم خواهش من از برگزارکنندگان این رخداد ادبی توجه بیشتر به نویسندگان نوقلم شهرستانی است؛ استعدادهای بزرگی که به دور از شلوغی پایتخت در شهرها و بعضا روستاهای خود می‌نویسند، پس برگزاری کارگاه‌ها، نشست‌های ادبی، جلسات نقد و همچنین، فراهم آوردن فرصت چاپ و انتشار آثار این جوان‌ها خدمتی ارزشمند به ادبیات فارسی است. دوم اینکه اگر امکانی فراهم شود تا این رخداد ادبی به صورت چرخشی و هر سال در یکی از استان‌ها برگزار شود زمینه‌های لازم برای کشف استعدادهای برتر و نیز سهیم شدن همه ایران در این  اتفاق مبارک  فراهم خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها