عباس مهیاد، شاعر و نویسنده بهتازگی دو کتاب «از توفان پرستو» و «زنان وقتی خفتهاند» را توسط انتشارات بوتیمار و انتشارات نخبهسازان منتشر کرده است.
مجموعه شعر «از توفان پرستو» از 29 شعر و یک پسگفتار با عنوان «چرا شعر شاه هنرهاست؟» تشکیل شده است. در این کتاب شعرهایی در قالبهای هایکو، رباعی و شعر نو دیده میشود.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «دلم توفان پرستو میخواهد/ توفان کوچیدن و /آینده را پشت سر گذاشتن.»
در یکی از شعرهای این کتاب با عنوان «زخمها» میخوانیم: «زخمها در هر پگاهدم/ خروشانتر از بانگ خروشان/ آواز سرمیدهند/ شعلههای خیس در برق تاریک چشمها سوسو میزنند/ ناقوسها مینوازند/اشکها میخندند/ دردها میلایند/ گل گندم عطر میافشاند/ عشق زاده میشود...»
مجموعه شعر «از توفان پرستو» اثر عباس مهیاد در 64 صفحه با شمارگان 500 نسخه، به بهای هفت هزار تومان توسط انتشارات بوتیمار منتشر شده است.
«زنان وقتی خفتهاند» به روایت عباس مهیاد
رمان «زنان وقتی خفتهاند» دیگر اثر عباس مهیاد، به ماجرای زنی به نام دریا میپردازد که تا چشم باز کرده وارد زندگی شده، حامله است و حالا نمیداند که چگونه زندگی را با همسرش، امیرهوشنگ ادامه دهد.
در پشت جلد این کتاب و در معرفی دریا آمده است: «من بسیار زود شوهر کردم. به اصرار خاله مهربانم که زن دومِ پدر امیرهوشنگ بود و خیلی زود جوانمرگ شد. خاله مثل مسیح بود. مثل بودا. همه را دوست میداشت بیآن که به گناهکار بودن و نبودن و به شرارت آنها کار داشته باشد. خاله همیشه از پسر ناتنیاش تعریف میکرد. میگفت امیرهوشنگ بسیار با استعداد است. هم خوشهیکل است، هم خوش صورت، هم مرد کار. راست میگفت اینها را. امیرهوشنگ زیباترین مردی بود که من دیده بودم به چهره. کاری هم بود. به ازدواج با او تن دادم. مصیبت آغاز شد.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «عنکبوت عجیب بود سرنوشتش. و اصلا معلوم نبود چه خواهد شد. من در برابرش بودم. و به التماس افتاده بودم. شهاب از دست نمیگذاشت آزارش را. گفتم «شهاب میمیره. ولش کن. اذیتش نکن. ببین حیوونکی رو چه جور اثیرش کردی. من دوستش دارم. هیچ چی رو مث این عنکبوت دوس ندارم. ولش کن تو رو خدا ... گفتم تو رو خدا ولش کن.»»
رمان «زنان وقتی خفتهاند» اثر عباس مهیاد در 152 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه، به بهای 12 هزار و 700 تومان منتشر شده است.
نظر شما