محمد جعفریقنواتی، پژوهشگر فرهنگ عامه گفت: کتاب «مشدی گلین خانم» بهعنوان اثری فولکلور، منبع بسیار مناسبی برای پژوهشهای علمی مانند پژوهش قصهگویی است چراکه در روایت داستانها نکات ریزی نهفته است که حتی میتواند بهعنوان موضوعی برای پایاننامه دکتری مورد استفاده قرار گیرد.
محمد جعفریقنواتی در این نشست با اشاره به آثار فولکلور گفت: فولکلور کشورهایی مانند ایران، یونان، چین، هند و انگلیس بسیار غنی است؛ به همین دلیل ما مانند ماهی درون آب میمانیم که در شرایط فعلی قدر آب را نمیدانیم. نام «ایران» در چند قرن پیش بیش از 1000 بار در شاهنامه فردوسی تکرار شده است که این نشان دهنده تعصب ایرانیها روی هویتشان است.
وی ادامه داد: این تعصب در طول تاریخ باعث دلاوری و حفاظت از مرزهای کشور شده است، البته بعدها این تعصب کمی تغییر کرد اما از حدود 500 سال پیش و از بعد حکومت صفویان، دوباره احیا شد و مورد توجه قرار گرفت. حال شما این تعصب را با مردم سایر کشورهای اطرافمان که تا چند سال پیش به قبیلهشان افتخار میکردند و کاری به کشورشان نداشتند مقایسه کنید.
فولکلور در کشور ما جدی گرفته نمیشود
این پژوهشگر فرهنگ عامه با گلایه از عدم توجه کافی به فرهنگ عامه در کشورمان اظهار کرد: متاسفانه در کشور ما فولکلور جدی گرفته نمیشود و این درشرایطی است که کشورهایی مانند امریکا یا جمهوریهای جدا شده از شوروی در تلاش هستند که برای خود هویتسازی کنند.
وی افزود: شما به تلاشهای مسئولان کشور امارات که سن کشورشان از سن من کمتر است توجه کنید؛ بدون شک میبینید که چه بالا و پایینی میپرند تا خودشان را با سابقه نشان دهند. ما نسبت به پرداختن به این موارد بیتوجه هستیم که این رفتار باعث نگرانی است چراکه امروز متوجه نیستیم که در آینده چه خطراتی هویت کشورمان را تهدید میکند.
جعفریقنواتی با مقایسه تعداد داستانها عامه اروپا با ایران گفت: در بررسیهای انجام شده متوجه شدم که کل داستانهای عامه اروپا که از آن بهعنوان داستانهای قرون وسطی یاد میشود به 70 داستان نمیرسد و این در حالی است که ما حدود 500 داستان مانند «سمک عیار» داریم.
وی ادامه داد: وقتی اروپاییان با 60 داستان هزاران فیلم جذاب و مهیج میسازند، ما با سرمایه موجود چه کارهایی باید انجام دهیم؟ متاسفانه همانطور که توضیح دادم ما نسبت به این مسائل بیتوجه هستیم و شاید پرداختن به این موارد اولویت مسئولان ما نیست.
این پژوهشگر فرهنگ عامه با اشاره به کتاب «مشدی گلین خانم» اظهار کرد: این کتاب از نظر زبانشناسی و گویششناسی بسیار قابل اهمیت است چراکه ما را با دریایی از منابع روبهرو میکند. همچنین این اثر، جزء معدود کتابهایی در جهان است که این تعداد قصه را از زبان یک راوی بیان میکند و به ژانرهای مختلفی مانند قصههای قرآنی، خاطرههای داستانگونه و قصههای افسانهای میپردازد.
وی افزود: این کتاب منبع بسیار مناسبی برای پژوهشهای علمی مانند پژوهش قصهگویی است چراکه در روایت داستانها نکات ریزی نهفته است که حتی میتواند به عنوان موضوعی برای پایاننامه دکتری مورد استفاده قرار گیرد. فکر میکنم بین 220 تا 240 مجموعه قصه در ایران منتشر شده که تعداد کمی از آنها ویرایش نشده است و ای کاش نسخههای ویرایش نشده این مجموعهها موجود بود چراکه با ویرایش بخش قابل توجهی از ظرفیتهای تحقیق و پژوهشی آثار از بین میرود.
استفاده ار فرهنگعامه باعث ماندگاری شاملو، جمالزاده و هدایت شد
حمیدرضا دالوند نیز در توضیح این اثر گفت: به نظرم نکته قابل توجه این کتاب، پرداختن به سهم زنان، آن هم نه همه آنها بلکه طبقه خاصی از جامعه است که ما همیشه مدیون آنها هستیم. این داستانها توسط زنی از طبقه متوسط که با خانوادههای اشرافی رفتوآمد دارد و به تربیت فرزندان آنها میپردازد، بیان شده است.
وی ادامه داد: این آدمها که در نقشهای مختلفی مانند دایه در خانههای اشراف حضور داشتند، معمولا انسانهای ویژهای و با اطلاعاتی بودند و متلها، قصهها و داستانهای زیادی میدانستند.
این پژوهشگر با اشاره اهمیت پرداختن به فرهنگ عامه اظهار کرد: استقبال از چنین کتابی که ارزان هم نیست، نشان میدهد که در هر دورهای اگر حرف مردم را بزنیم، کتاب خریدار دارد. در کار پژوهشی هرکسی که به فرهنگ عامه وارد شده، ماندگار شده است. برای مثال میتوان به شاملو، جمالزاده و هدایت اشاره کرد که اگر فرهنگ عامه را از آثارشان بگیریم، چیزی باقی نمیماند.
وی ادامه داد: اگر به سهم زنان در جامعه توجه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که قصهگویی مختص زنان است و مردها همیشه از انجام این کار فرار میکردند. این کتاب نشان میدهد که زنها با پرداختن به امر قصهخوانی به چه میزان در حفظ و نگهداری فرهنگ اساطیری تاثیرگذار بودهاند که متاسفانه این نقش نیز مانند بسیاری از مسئولیتهای حیاتی زنان به فراموشی سپرده شده است.
اثر الولساتن مانند شاهنامه فردوسی ارزشمند است
دالوند در تشریح زحمات لارنس پل الولساتن در حفظ و نگهداری این میراث ارزشمند گفت: سهم زنان در حفظ و نگهداری این میراث به جای خودش اما ما باید قدردان الولساتن باشیم که این گنجینه گرانبها را ضبط و ثبت کرده است. کار الولساتن و وکیلیان کمتر از کار فردوسی نبوده است چراکه در گذشته کشورهایی مثل مصر و سوریه نیز بزرگانی داشتهاند که به دلیل نبود شخصیتی مانند فردوسی در جامعه آنها، به فراموشی سپرده شدهاند.
وی ادامه داد: جامعه تغییر کرده است و من قبول دارم که این میراث ارزشمند در حال فراموشی است اما باید این نکته را یادآور شوم که حوزه فرهنگ با همه آفتهایش، ریشه عمیق و استواری در کشور ما دارد و به همین دلیل این گنجینهها به همین راحتی از بین نمیروند. در شرایط فعلی باید تا دیر نشده است به فکر چارهای باشیم تا با این همه سابقه تاریخی، لاکپشتهای نینجا و بتمن به اسطورههای کودکانمان تبدیل نشوند.
علی آنیزاده، دیگر سخنران این نشست در توضیح کتاب اظهار کرد: برای پی بردن به دلایل استقبال از این کتاب میتوان به موارد مختلفی اشاره کرد اما من فکر نمیکنم، چاپ دهم این آثار به مواردی مانند نگارش توسط شرقشناس مطرح، الولساتن یا تدوین عامهپسند آن ارتباطی داشته باشد بلکه نکته قبل توجه نحوه پرداختن به اثر و حفظ میراثی تاریخی است.
این پژوهشگر در ادامه به نکاتی برای اصلاح در چاپهای بعدی اشاره کرد و گفت: در متن اشتباهاتی وجود دارد که گاه از زبان راوی تا قلم گردآورنده و مولفان عبور کرده که میتوان در ویراست بعدی اصلاح شود. همچنین از آنجا که قصهها سرشار از اصطلاحات و ترکیبات محاورهای است شایسته است واژهنامه دو صفحهای کتاب گسترش یابد.
در این نشست دو کلیپ جداگانه از صحبتهای احمد وکیلیان و اولریش مارزلف برای افراد حاضر در سالن پخش شد که در این کلیپها، هر دو چهره در صحبتهایی به معرفی کتاب پرداختند.
نظر شما