نویسنده کتاب «ادبیات داستانی جنگ در ایران» مطرح کرد
ادبيات جنگ تغییرات مضمونی و دگرديسیهای گوناگونی را گذرانده است
مهدی سعیدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی گفت: ادبيات جنگ، تغييرات مضمونی و دگرديسیهای گوناگونی را گذرانده است. با شروع جنگ نویسندگان خاص خود را هم پدید آورد که مساله بسیاری از آنها دفاع از ارزشها یا تبلیغ باورهایی بود که در جامعه آن روز وجود داشت.
در پیشگفتار کتاب آمده است که این کتاب بخشی از دو طرح پژوهشی است که در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتاجتماعی جهاد دانشگاهی انجام شده، لطفا درباره این طرحهای پژوهشی و نتایج آن توضیح دهید؟
گروه زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی در زمینه ادبیات داستانی معاصر، پژوهشهایی را در قالب «شبکه برنامههای» منسجم، تعریف و اجرا کرده که شامل چند طرح پژوهشی است. نتایج این پژوهشها، بهصورت گزارش نهایی طرح پژوهشی و مقاله، کتاب یا همایش منتشر و عرضه میشود. انتشار «بنیادهای نثر معاصر فارسی»، «تحلیل رمان اجتماعی پس از انقلاب»، «بومیگرایی در ادبیات منثور»، «ادبیات داستانی دفاعمقدس و هویت ایرانی» از این دسته است. کتاب «ادبیات داستانی جنگ در ایران» نتیجه دو طرح پژوهشی پژوهشگاه است.
در این کتاب برای شما چه موضوع و مسائل جدیدی مطرح بوده است؟
در سال 1385 با هدف تدوین مقاله درباره «ادبیات داستانی جنگ» بخشی از پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه را بررسی کردم. بهنظر میرسد که پژوهشها در این حوزه عموما از جانب سه گروه انجام شده است. نخست نویسندگان و محققان دانشگاهی که عموما کارهایشان در قالب پایاننامهها و رسالهها و مقالات دانشگاهی نوشته شده، دیگری نویسندگان و ناشران بخش خصوصی و جامعه روشنفکری که در نوشتهها و کتابهایی خاص به این موضوع پرداختهاند و گروه سوم، نویسندگان و محققان وابسته به نهادها و موسساتی که متولی پژوهش درباره ادبیات جنگ هستند. وقتی این پژوهشها را مطالعه کردم، متوجه شدم که در نوشتههای هر سه گروه به
دو مساله و بهعبارت دقیقتر به دو نکته خیلی مهم کمتر توجه شده است. برای محققان خیلی روشن نبوده است که درباره چه موضوعی قرار است پژوهش کنند؛ بهعبارت دیگر، برایشان عنوان و اصطلاحی که موضوعِ کلّی پژوهش است خیلی روشن نیست.
گاهی صحبت از ادبیات پایداری است، گاهی ادبیات دفاع مقدس، زمانی ادبیات مقاومت و زمانی هم ادبیات جنگ. دیگر اینکه جریانشناسی فراگیر و فارغ از نگاههای ایدئولوژیک یا قضاوتهای غیرعلمی از داستان جنگ وجود نداشت. این دو مساله در آثار هر سه دسته نویسندگان و پژوهشگران دیده میشد. در کتاب «ادبیات داستانی جنگ» در ایران سعی شده به این نکتهها که دیگران نادیده گرفتهاند بیشتر توجه کنم؛ بنابراین ابتدا با بهرهگیری از دانش جامعهشناسی که «جنگ» در آن موضوع پژوهش و بیان نظریههای متعدد است، تعریفِ یکی از جامعهشناسان از جنگ را مبنا قرار داده و تعریفِ ادبیات جنگ را بر مبنای این تعریفِ انتخابی پیشنهاد دادهام. حُسن این تعریف در این است که جنگ هشت ساله ما را میتوان در قالب آن گنجاند و دیگر اینکه مطابق این تعریف هر اثر ادبی که درباره این جنگ نوشته شده باشد، جزیی از ادبیات جنگ تلقی میشود و فرقی هم نمیکند که نویسنده وابسته یا رها از کدام گفتمان، ایدئولوژی یا پارادایم فکری مسلط یا نامسلط زمانه باشد.
بنابراین نخستین مساله به تعاریف شما از این نوع ادبی مربوط میشود. میان تعابیر مختلف این حوزه چه تفاوتهایی را قائل میشوید؟
این تعابیر در عین تشابه یا ترادف، تفاوتهایی دارند. من پیشتر در مقاله «ادبیات داستانی جنگ و تعابیر دیگر آن در ایران» که در شماره 136 کتاب ماه ادبیات منتشر شده و نیز در مقدمه کتاب «ادبیات داستانی جنگ در ایران» به این موضوع پرداختهام. برای مشخص شدن مفهوم ادبيات جنگ، ناگزير باید مفهوم جنگ را بدانيم. تعريف و تحديدِ مفهوم جنگ، شناخت آن را آسانتر میكند. صاحبنظران علم سیاست و جامعهشناسان جنگ، آن را با بسياری از واژهها و تعابير كه گاهی به جايش به كار میرود يا همرديف و همسانِ با آن پنداشته میشود، متفاوت میبینند؛ مثلاً واژه «مبارزه» كه با جنگ برابر تلقی میشود، اغلب با تلاش و كوشش نيز، هممعنی است؛ بنابراين، نخستين تفاوت واژه جنگ با واژههايی از اين دست، ويژگیهای اختصاصی آن است. جنگ مستلزم وجود دشمن فعال و سازمانيافته و اقدام متقابل و ارادی است، در حالیكه مبارزه ممكن است عليه مصادیق بیحركت يا رقبای فاقد شعور بروز كند. ويژگی ديگر جنگ، جمعی بودنش است، ازينرو مفهوم جنگ از کارهای خشونتبار فردی متمايز میشود؛ همچنين جنگ در خدمت منافع يک دسته سياسی يا يک كشور است. اما خشونت فردی در خدمت منافع فردی است. جنگ يک ويژگی حقوقی دارد و حتی برخی آنرا يک قرارداد دانستهاند. با نظر به این ویژگیها میتوان گفت، منظور از ادبياتِ جنگ چیست.
بنابراين، پديدههای عام ديگر از قبيل داستانهای مربوط به برخی حوادث تروريستی، درگيریهای قومی و جدايیطلبانه از شمول اين تعریف خارج است. در ایران، در اینباره عناوين و تعابيرِ متفاوتی به كار رفته؛ ازجمله ادبياتِ جنگ، ادبياتِ پايداری، ادبياتِ مقاومت و ادبياتِ دفاع مقدس. هرکدام از اين تعابیر را میتوان به بعضی از داستانهايی که درباره جنگ پديد آمده اطلاق کرد. نکته دیگر این است که در تحليلهای علمی اين پديده، موضوع بحث، جنگ است. هرچند هر جنگی يک مهاجم دارد و يک مدافع. بهعبارت ديگر، جنگ از زاويه ديد هر كدام از طرفين به گونههای متفاوت تعبير و تفسير میشود و بدون شک مدافع، حق دارد از دفاع، پايداری و مقاومت و نيز تحميل جنگ سخن بگويد؛ زيرا در هرحال، آسيب ديده است. جنگ هشت ساله هم بر ایران تحمیل شد. از اینرو در جامعه همواره بر تحميلی بودن ِجنگ و فضيلت دفاع در برابر دشمنی که غاصب خوانده میشد، تأكيد شده است.
به نظر میرسد که در تعریف به ویژگی دفاعی جنگ ایران و عراق تاکید دارید.
اصلاً فرق جنگ تحميلی با ساير جنگها در جنبه دفاعی و جهادی آن است. با اين همه، ادبياتی كه در چنين وضعيتی پديد آمده، چه ستايشگر دفاع يا جنگ باشد يا مذمتكننده آنها؛ چه ادبيات مهاجم باشد يا ادبيات مدافع، در کليت خود ادبيات جنگ است. از طرف دیگر، نوع نگاههای متفاوت، جريانها و رويكردهای متفاوت را پديد میآورد. در ايران، گاه نوع نگاه به جنگ و استفاده از تعابيری چون «ادبياتِ مقاومت، ادبياتِ پايداری يا ادبياتِ دفاع مقدس» سبب شده به جای ادبيات جنگ، جنبههايی از آن (مقاومت، دفاع و پايداري) ملاک تعريف قرار گيرد و منتقدان به جای تعريف ادبيات جنگ در پی تعريف ادبياتِ مقاومت باشند. بیتردید برخی از آثار در همين باره پديد آمده؛ امّا بايد ديد آيا اين تعريف و نامگذاری میتواند همه آثار را در بر بگيرد يا نه؟ با گزينش عباراتی نظيرِ «ادبيات مقاومت»، تكليف آثار ديگری كه موضوع آنها درباره جنگ است، اما به جنبههای ديگری جز مقاومت و پايداری میپردازند، چيست؟ اينها را ذيل چه عنوانی میتوان لحاظ كرد؟
چه عواملی در انتخاب نویسنده و در انتخاب عنوان موثر بوده است؟
یکی تلقی رايج در جامعه از تحميلی بودن جنگ و فضيلت و تقدس دفاع در برابر دشمنی که غاصب بود و دیگری وجود تعبير «ادب المقاومه» در جهان عرب. در آنجا به ويژه درباره مساله فلسطين، تعبير «ادبُ المقاومه» به مقاومت، پايداری و ايستادگی مسلمانان در برابر اسرائيل ميپردازد. در ايران نيز اين تعبير با رهيافتهای نظری آن، پذيرفته شد و منتقدان بدان توجه كردند و بسياری، آثار پديد آمده درباره جنگ را ادبيات پايداری، ادبيات مقاومت، ادبيات دفاع مقدس و... ناميدند؛ هرچند تعابیر ادبیات پایداری، دفاع مقدس یا مقاومت با بخشهايی از ادبيات جنگ همخوان است؛ اما عنوان جامعی نيست؛ زيرا آثار ديگری را که زمينههای پيدايش متفاوتی دارند نيز شامل میشود.
برای مثال بخشی از ادبيات معاصر ايران كه درباره مبارزات سياسی پيش از انقلاب است، در تقسيم بندیها، ذيل ادبيات مقاومت قرار گرفته است. از سوی ديگر برخی از آثاری را که درباره جنگ نوشته شده اما به مضمونهای ديگری غير از آنچه گفته شد میپردازند، در برنمیگيرد. وقتی ميگوييم ادبيات جنگ، از آن ادبياتی را اراده میکنيم که در مضمون و محتوا به يک جنگ خاص، صرف نظر از دفاعی يا تهاجمی بودن، بپردازد. از زوايای ديگری نيز میتوان به موضوع نگاه کرد، يکی اينکه اين عنوان (ادبيات جنگ) از ماهيت تخصصی موضوع سرچشمه گرفته است؛ يعنی از منظر پژوهش ادبی، و در مقام تحليلهای علمی و تاريخی، جنگ فقط يک «موضوع» است و زشت و زيبایی يک موضوع، پژوهش درباره آن را تحتالشعاع قرار نمیدهد؛ ادبياتِ جنگ يک اصطلاح پذيرفته شده در تقسيمیبندیهای ادبی هم هست؛ چنانکه مثلاً در دانشنامهها یا دایرهالمعارفها مدخل ادبیات جنگ ثبت و ضبط شده است.
درباره جریانشناسی که نکته دوم مورد نظر شماست چه فعالیتی داشتهاید؟
یک اصل مهم در مباحث سبکشناسی این است که تحولات سياسی و اجتماعی، موجب تغيير در سبکهای ادبی و هنری میشود. پديده جنگ هم همینطور است. جنگ، عامل حرکت، تحوّل، تغيير و زايش در فرهنگ، زبان، سنت و باورها است و در ساختِ ذهنيتِ نويسندگان و هنرمندان اثرگذار است. در سال 1359 با شروع جنگ، به مساله جنگ در ادبيات داستانی ما توجه شد و پرداختن به آن و تبعاتِ اجتماعی، انسانی، سياسی و اقتصادیاش راههای نوينی را پيش پای نويسندگان قرار داد و جنگ كه بخشی از تاريخ معاصر ايران است، در ادبيات جلوه ويژهای يافت و چِرايی نوشتن از جنگ، موجب چگونگی نوشتن درباره آن شد. اصولاً همواره نویسنده برایش این پرسش و مساله وجود دارد که چرا باید از جنگ بنویسد. پاسخ به این مساله در چگونگی رویکرد داستان او اثر دارد. از این رو، بنابر نگاهی كه نويسندگان به مساله و موضوع جنگ و پيامدهای آن داشتند، جريانها و رويكردهای متفاوتی در داستاننويسی جنگ پديد آمد. مساله اصلی کتابِ «ادبیات داستانی جنگ در ایران»، توصیف، تحليل و نقد ادبيات داستانی جنگ و ترسيم رويكردها و به دست دادن جریانهای عمده ادبياتِ داستانی جنگ است.
درباره تحولات یا دگرگونیهای داستان دفاع مقدس از ابتدا تا امروز چه دیدگاهی دارید؟
ادبيات جنگ، تغييرات مضمونی و دگرديسیهای گوناگونی را گذرانده است. جنگ که شروع شد، نویسندگان خاص خودش را هم پدید آورد که مساله بسیاری از آنها دفاع از ارزشها یا تبلیغ باورهایی بود که در جامعه آن روز وجود داشت. آنها نوشتن درباره جنگ را تکلیف قلمداد میکردند. این نويسندگان جدید، در دهه شصت راوی خطوط مقدم جبهه بودند و حفظ و دفاع از ارزشها و انتقاد از فراموشی آنها، حريم انقلاب اسلامی، ايثارگری، شهادت، اسارت و... از مضامين اصلی داستانهايشان بود. در متن جنگ، چندان به نگاههای دیگر یا صداهای رقیب اعتنا نمیشد، هرچند در همان دهه شصت رمانها یا داستانهایی منتشر شد که صدای متفاوتی از پسند زمانه دارند و در آنها پرداختن به مسائل جنگزدگان، جامعه و نگاه منفی به جنگ يا رد و تشکيک درباره آن و بهويژه درباره مسائل سياسی پيرامون جنگ ديده میشود. نویسندگانی نظیر اسماعیل فصیح از این دست هستند؛ اما از جنگ که فاصله گرفتیم، زمانه دگرگون شد و فضا و زمینه برای پرداختن به نگاههای دیگر فراهم شد. کم کم نویسندگانی که در دهه شصت کارهایشان وجه ایدئولوژیک و تبلیغی داشت، به مضمونهای دیگری هم روی آوردند. مساله آنها در دهه هفتاد حدیثِ بازگشتِ رزمندگان و چگونگی حضور آنها در جامعه بعد از جنگ بود. به همین شکل کم کم نوع نگاه یا رویکردی که در این کتاب، «انسان محور» خوانده شده در آثار دهه هشتاد به بعد غلبه پیدا کرد.
نظر شما