مجموعه شعرهایی از غلامرضا طریقی، رهام سعیدینیا، ایرج زبردست، علی عبداللهی، علیرضا فخرکننده و محمدسعید میرزایی در نشر چشمه منتشر شد.
«شلتاق»
مجموعه غزل «شلتاق»، دهمین اثر غلامرضا طریقی از 40 غزل عاشقانه تشکیل شده است. در این کتاب محور شعرها خود شاعر است؛ چراکه غلامرضا طریقی شاعری است که بیشتر از خودش مینویسد و شعرهایش دقیقا شبیه زندگیاش است. اسم این کتاب از یک کلمه ترکی به معنی «بهانه گیری کردن و نق زدن» گرفته شده است. با توجه به مضمون شعرهای این مجموعه و کلمه «شلتاق» این طور به نظر میرسد که شاعر به دلیل برخی اعتراضها و بهانهگیریهایی که در اشعار عاشقانه و گاه اجتماعی مجموعه دیده میشود، این نام را برای مجموعه شعر خود انتخاب کرده است.
در یکی از آثار این کتاب میخوانیم:
«من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد»
مجموعه غزل «شلتاق»، اثر غلامرضا طریقی در 89 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 9 هزار تومان توسط نشر چشمه راهی بازار نشر شده است.
«سایبان سرخ»
مجموعه شعر «سایبان سرخ»، اثر علی عبداللهی از 43 شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. «باد و درخت»، «ویرانی دنیا»، «کلاهخودها»، «تاریخدان عتیق»، «دریای من»، «خانهی سوگوار»، «کتاب برف»، «با داریوش بزرگ»، «حباب»، «بازی»، «تاریک روشنا»، «نگاه شکسته»، «شطرنجباز»، «کتاب برف»، «دو دیدار»، «سهم پرندگان» و «آواز خورشید» برخی عنوانهای این اشعار هستند.
شعرهای این اثر روی فلسفه هستی تمرکز کرده است و سرودههای این مجموعه عمدتاً کوتاه هستند.علی عبداللهی از شاعران و مترجمان فعال ایران است که تاکنون آثار زیادی را در دسترس علاقه مندان قرار داده است. این شاعر در ماههای اخیر دو مجموعه دیگر با نامهای «هندسه بلوط» و «دریاها پشت دیوار» را هم منتشر کرده است و «سایبان سرخ» آخرین کتاب از سهگانههای شاعر به حساب میآید.
در یکی از شعرها میخوانیم: «در روزهای برفی هم/ سربازان میجنگند/ تا بکشند و کشته شوند/ و کلاهخودهایی که آمال جنگاوران را از تیر و ترکش در امان میداشت/ اکنون برای گنجشکان پر از برفاب شده است.»
مجموعه شعر «سایبان سرخ»، اثر علی عبداللهی در 78صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 7 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
«فرجام»
مجموعه غزل «فرجام»، اثر محمدسعید میرزایی از 26 غزل تشکیل شده است که «به کافه آمدی و کافه پر مخاطب شد»، «سلام! عاشق پیر تو بانوی جنگل!»، «ای از همیشه آمده و مهربان شده»، «تو چشم های منی پس مرا نمی بینی»، «خودت قبول کن اصلا روانی ام اصلا!» و «با قلب نیم سوخته پانسمان شده» عناوین برخی از آن ها هستند.
در یکی از شعرهای این کتاب میخوانیم:
« با قلبِ نیمسوختهی پانسمانشده
چشمم دو ابر خونیِ بیآسمانشده
قلبی شبیه یک اتوبوس تصادفی
خون از تمام پنجرههایش روان شده
اینبار میرسم که بگویم که عاشقم
عشقی در انتهای زمان جاودان شده
عشقی که مانده گوشهی دفترچهی جهان
قلبِ هزار حادثهی ناگهان شده
از مرزهای کهنهی دنیا گذشته است
عشقی که رودخانهای از ارغوان شده
عشقی که انفجار اناری به صخره است
فوارهای بلندتر از آسمان شده»
مجموعه غزل «فرجام»، اثر محمدسعید میرزایی در 111صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 10 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
«طنین مسی»
مجموعه شعر «طنین مسی»، اثر رهام سعیدینیا از 47 شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. سعیدینیا در این اثر با نگاهی احساسی به بیان شعرهای عاشقانه پرداخته است؛ شعرهایی که با استفاده حداکثری از کلمات به ساخت تصویرهای متنوعی برای مخاطبان پرداخته است.
در یکی از آثار این کتاب میخوانیم:
« حبابها بیرون میآمدند از دهانت
من دایرهها را فوت میکردم به جایی دور...
و فکرهایم در جایی دایره میزدند
که حرفهای تو به آن کوچ کرده بود.»
مجموعه شعر «طنین مسی»، اثر رهام سعیدینیا در 91 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 9 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
«شهری که در آن مرگ از آن میخواند»
مجموعه رباعی، «شهری که در آن مرگ از آن میخواند»، اثر ایرج زبردست، 75 رباعی تشکیل شده است. زبردست این مجموعه را به استاد محمدرضا شجریان تقدیم کرده است.
ایرج زبردست در مقدمه این مجموعه شعر آورده است: «رباعیاتی دوباره در این کتاب بنابر حالوهوای زبان، در آیینهی بیان تماشا را نوشیدهاند. همیشه حرفهایی هست، حرفهایی تبعید شده که گاهی شاعر نیز از گفتن آنها عاجز است. حرفهایی بر دارشده که خاکستر حلاج پیراهن آنهاست. در انتهای همین چند خط سپاس فراوان دارم از جناب مصطفی ملکیان، مهدی مظفری ساوجی و گروس عبدالملکیان که چراغ دردست، تعبیر بیداری این کتاب در بارش فکرهای بهخوابرفته شدند. خاک راه منتپذیر این سه بزرگوار و همهی مخاطبان صبور هستم.»
در یکی از شعرهای این کتاب میخوانیم:
«شب، از نفس سرد زمان میخواند
از روحِ مِهآلود جهان میخواند
بر سردرِ هر خانه سری آویزان
شهری که در آن مرگ اذان میخواند»
مجموعه رباعی، «شهری که در آن مرگ از آن میخواند»، اثر ایرج زبردست در 91 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 9 هزار تومان توسط نشر چشمه عرضه شد.
«اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند»
مجموعه شعر «اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند»، اثر علیرضا فخرکننده در هفده بخش به اسمهای «صورت اول» تا «صورت هفدهم» نامگذاری شده است.
در یکی از شعرهای این کتاب میخوانیم:
«میدانم تو تمامِ این راه را برای تمامِ این راه آمدهای
آسمان
حافظهی ما را میخواست
و پوست تو
از هر زمانی شفافتر بود
اما کسی شهادت نمیدهد...
لمسهای او بینایی مرا میخوردند
رشتههای نور تو را پس میزدند
و روز دستهایش را
با ما
پاک میکرد...»
«اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند»، اثر علیرضا فخرکننده در 222 صفحه، شمارگان 300 نسخه و بهبهای 20 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما