به مناسبت 14 تیرماه، روز ثبت تخت سلیمان در فهرست یونسکو
آتشکده آذرگشسب؛ بنایی که در عهد ساسانیان باعث شهرت آذربایجان شد
محوطه باستانی تخت سلیمان در چنین روزی (14 تیرماه) سال 1382 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. به همین مناسبت کتاب «تخت سلیمان» اثر علی اکبر سرافراز را ورق زدیم تا با این کتاب سفری به یکی از باشکوهترین و ارزشمندترین آثار باستانی ایران داشته باشیم.
برای آشنایی بیشتر با این میراث ماندگار نیاکانمان به مرور کتاب «تخت سلیمان» اثر علیاکبر سرافراز پرداختیم.
همکاری باستانشناسان ایران و آلمان در تخت سلیمان
سرافزار در کتاب خود درباره نخستین حفاریهای تخت سلیمان چنین مینویسد: «هیئت مشترک حفاری علمی باستانشناسی ایران و آلمان قریب هشت سال است که در تخت سلیمان آذربایجان مشغول عملیات اکتشافی است و در خلال این مدت مظاهر درخشانی در اثر کاوش از آثار هنری و شاهکار معماری پیش از اسلام و دوره اسلامی کشف شده است. اهمیت این حفاری و اعتباری را که این مکان تاریخی از افتخار گذشته کشور ما دارد و پس از قرنها از زیر خروارها هاک سر برمیآورد شایان توجه است زیرا عملیات اکتشافی تخت سلیمان با سایر نقاطی که حفاری شده و یا هماکنون مشغول کاوش هستند فرق کلی دارد، چه تخت سلیمان یک گورستان قدیمی شامل آثار عتیقه و یا یک تپه باستانی که نمودار طبقات تمدنهای مختلف باشد، نیست که در شرح گزارش و بررسی عملیات حفاری درمورد کشف اشیاء یا طبقات مختلف تپه و مقایسه آن با سایر نقاط اظهار نظر شود، بلکه اهمیت تخت سلیمان از دیر زمان از دو نظر قابل توجه بوده است:
الف- در جغرافیای تاریخی ایران شهر شیز یمی از پایتختهای بزرگ آذربایجان در زمان اشکانیان ذکر شده است که بعدها مرکز بزرگ آتشکده فراوان دیده میشود و در اهمیت و توجه آن نوشتهاند که سلاطین ساسانی برای بزرگداشت این جایگاه مقدس پای پیاده از تیسفون مقر خود به زیارت این آتشکده میآمده و در برابر آن زانو زده اظهار عبودیت میکردهاند.
ب- نظر به اینکه علمای باستانشناسی و علاقهمندان به آثار تاریخی پیوسته در جستجو و تفحص برای پیدا نمودن مکان اصلی این آتشکده بوده و از روی اسناد و نوشتههای پیشینشان و مخصوصا متون پهلوی و اوستا کنجکاوی نمودهاند بعضی محل این آتشکده را در نزدیک دریاچه ارومیه و برخی در شهر نیز شیز و عدهای هم در تخت سلیمان امروزی دانستهاند و لذا بین تخت سلیمان و شیز فرقی قائل شدهاند که تا پیش از حفاری این مطلب همچنان مکتوم و مورد بحث مانده بود حتی در لیستی که از آتشکدههای زمان ساسانی به دست مورخین اسلامی تهیه و تنظیم شده محل آتشکده اعظم شهر یاران ساسانی را در دو نقطه ثبت کردهاند؛ یکی در شهر شیز و دیگری در محل تخت سلیمان.
بنابراین عملیات هیئت اکتشافیه ایران و آلمان برای روشن شدن این مسئله تاریخی حائز کمال اهمیت است زیرا کشف اسکلت آتشکده بزرگ ساسانی پس از گذشت قرنها اختلاف کلی بین شیز و تخت سلیمان را برطرف کرده روشن میسازد که شهر شیز همان تخت سلیمان امروزی است که مرکز بزرگترین آتشکده زمان ساسانی بوده است. این بنای عظیم تاریخی و سایر قصور ساسانی متعلق به آن فصل دیگری از شیوه هنر و معماری و گچبری زمان ساسانی و اعتقاد مذهبی و اجرای مراسم دینی آنها گشوده میشود زیرا با آنکه طرح و نقش آتشکدههای این زمان اغلب یکنواخت بوده است ولی موقعیت مکانی و عظمت این آتشکده و قصوری که برای شاهنشاهان ساسانی در هنگام زیارت این مکان و سایر آتشکدههایی که در سایر نقاط ایران پراکنده است بنابراین سعی کافی شده است که گزارش کاوش این بنای تاریخی مجموعهای از فعالیت عملیات حفاری و نظرات و باستانشناسان و مورخینی باشد که در مقام تحقیق درباره این اثرات باستانی برآمدهاند.»
افتخار کشف یکی از بزرگترین آثار باستانی
او در ادامه مینویسد: «عملیات اکتشافی این مکان برای اولین بار در تابستان 1337 شمسی شروع شد روزی که تودههای خاک و سنگ روی این آتشکده سر از خاک بیرون میکشید برای هیات حفاری هنوز قطعیت اینکه بنای عظیم آتشکده آذرگنشسب آشکار خواهد شد وجود نداشت. سرانجام پس از سه ماه زحمت مداوم در شرقی آتشگاه که نموداری از راهروی ورودی و نمایی از گنبد آن را مجسم کرد ظاهر شد و با پیدا شدن این مدخل و مقایسه آن با نقشههای سایر آتشگاههای مختلف زمان ساسانی، هیئت یقین کرد افتخار کشف یکی از بزرگترین آثار باستانی و بناهای تاریخی ایران نصیب آنان شده است که نه تنها مرکز و محل آتشکده ساسانی آشکار گردید بلکه اختلاف عقایدی که سالیان دراز بین محققان در مورد تخت سلیمان و شیز وجود داشت برطرف شده است. ضمن هشت سال تلاش و با صرف مخارج سنگین در این صفه تاریخی در اثر این کاوش کمک گردیده و ثابت شده است که تخت سلیمان مرکز آتشکده اعظم همان شهر مقدس شیز است که به پهلوی گنزک یا گنجه نامیده میشده و رومیان آن را گزکا و اعراب شیز گفتهاند.
هنگام کاوشهای علمی در این محل روزانه متجاوز از دویست نفر کارگر و ده دستگاه واگن در هفت صد متر ریل دورادور این آتشکده کار میکنند و روز به روز دیوارهای این بنای عظیم تاریخی و ملحقات آن سر از خاک بیرون میآورد ولی ارزش علمی این حفاری صرف نظر از بیرون آوردن بنا و تهیه نقشه و پلان صحیح این آتشکده داشته و عملیات اکتشافی شکوه و جلالی را که به حق سزاوار آن بوده است آشکار میسازد.
آتش جشنسف (آتش گشنسب) آتش کیخسرو است به موضع برزه آذربایجان بود انوشیروان در حال آن نظر و فکر کرد و آن را به شیز که اولین موضعی است از مواضع آن ناحیت نقل کرد زیرا که این آتش به نزدیک ایشان به غایت عظیم و محترم بوده است و در کتاب مجوس چنین یافتهام که بر آتش ماه جشنسف فرشته موکل است و به برکه همچنین فرشتهای ست و به کوهی از ناحیت آنکه آن را سبلان گویند همچنین ملکی است و این فرشتگان مأمورند به تقویت و تمشیت صواحب جیوش، پس انوشیروان گفت مرا دست نمیدهد که آتش ماه جشنسف و آتش برکه به سبلان نقل کنم تا این هرسه آتش به یکجا جمع شوند و اما من آتش ماه جشنسف و آتش برکه به سبلان نقل کنم تا هردو ملک یکدیگر را معاونت میکنند.»
آذربایجان شهرت خود را مدیون آتشکده مقدس است
او مینویسد: «استاد فقید مارکوارت آلمانی ضمن رسالهای به نام آذربایجان مینویسد: آذربایجان شهرت خود را در عهد ساسانیان مدیون آتشکده مقدس کنگ بوده که عربها جای آن را شیز نوشتهاند. این آتشکده از طرف اردشیر تعمیر و از نو رونق و جلال داده شد. این آتشکده از حیث زینت و تصویرهای بدیع و یک ساعت صنعتکارانه خود یکی از عمارات قابل ستایش به شمار میرفت و از طرف قیصر روم هراکلیوس به سال 624 میلادی سوزانده گردید.
خلاصه در مورد اهمیت و زیبایی و جنبه افسانهای و اعجازآمیز این آتشکده زیاد نوشتهاند ولی قدر آنست که این آتشکده قاضیالحاجات پادشاهان ساسانی بوده است و سرانجام در اثر حمله هراکلیوس ویران و منهدم گردید. کریستین سن مینویسد پس از فتح هراکلیوس در سال 623 تا 624 که شهر گنزک را تسخیر و آتشکده آذرگنشسب را ویران ساخت خسرو در موقع فرار از این شهر آتش مقدس را به همراه برد.
بعضی مانند دامستتر فرانسوی و نولدکه و مارکوارت آلمانی این محل را در نزدیکی دریاچه ارومیه دانستهاند ولی به تدریج که دیوار و اسکلت آتشکده عظیم از زیر خاک بیرون میآید نظریه راولینسون انگلیسی ویوستی خاورشناس آلمانی و جاکسون خاورشناس آمریکایی و پروفسور فون دراستن و پروفسور نئومن آلمانی که تخت سلیمان را شخصا دیده و آن را جایگاه آتشکده بزرگ و شهر شیز میدانستند صائبتر وبیشتر مورد تایید قرار میگیرد. وانگهی از داستان اندازهگیری عمق دریاچه به وسیله ابودلف چنین برمیآید وی آتشکده را بازدید نموده و چنین اندازهگیری عمق دریاچه ارومیه مفهومی ندارد.»
نظر شما