کتاب «گزارشهای سیاحان و سفرای انگلیسی از جامعه و فرهنگ ایران در عصر قاجاریه» تالیف دکتر مسعود طرزمنی به روایت چندوچون جامعه ایران عصر قجر از نگاه سیاحان پرداخته است.
«کلیات»، «مفاهیم»، «زمینههای تاریخی (اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران در عصر ناصری)»، «گزارشهای سیاحان و سفرای انگلیسی از جامعه و فرهنگ ایران عصر ناصری(1848- 1896)» و «عوامل انحطاط ایران از دیدگاه سفرنامهنویسان خارجی» سرفصلهای پنج فصل کتاب را دربرمیگیرد.
سفرنامهنویس از نوشتن حقایق تلخ هم بیمی ندارد!
در سطوری از پیشگفتار میخوانیم: «سفرنامهنویسان و سفرای انگلیسی ضمن توصیف فرهنگ و جامعه ایرانی، دلایل انحطاط جامعه ایرانی را در نبود قانون و تراکم استبداد و جهل و خرافاتی بودن مردم و به خصوص عدم تعلیم و تربیت صحیح میدانند و در عین حال اعتراف میکنند که پارهای از عناصر فرهنگ ایرانی دارای ارزشهای والای انسانی است.»(ص7)
مولف در مقدمه با اشاره به آفت سفرنامهها مینویسد: «سفرنامهها نخستین عوامل ارتباط و گفتگوی تمدنهای اقوام مختلف و وسیله نزدیک شدن فرهنگها و کاستن عیوب آنها و افزودن محاسن آنهاست. سفرنامهها کتبی است در بررسی جامعه و افراد آنکه از سوابق اقوام و ملل هم خبر میدهد و حب و بغض خاصی نسبت به اهالی مناطق مورد سیاحت ندارد، سفرنامهنویس از نوشتن حقایق تلخ هم بیمی ندارد. چون نوشتهاش در آن سرزمین انتشار نمی یابد.
به همین دلیل نویسنده سفرنامه، معمولا شاهدی بینظر است، مشهودات خود را ثبت میکند و مدارک و منابعی برای اهل تحقیق به یادگار میگذارد. معمولا بسیاری از نکات و مشهوداتی که برای مردم ساکن در آن شهر عادی و بیاهمیت است برای سفرنامهنویس جالب و جاذب است. البته در سفرنامههایی که صاحبمنصبان و شخصیتهای سیاسی و سفیران مینویسند ممکن است حقایقی قلب شده باشد یا از آفت قوممداری آسیبدیده باشد، اما باز هم ماخذی برای محققان است.»(ص14)
«کلیات» در فصل اول گنجانده شده که درباره نقد جامعه آمده است: «سفرنامهها هم مانند دیگر منابع تاریخی از اهمیت برخوردارند و افزون بر آن یک ویژگی دارند که آنها را برجسته میسازد و آن آزادی نویسنده در نقد جامعه میزبان و محدود نشدن به حصار تنگ نویسندگان داخلی و ذهنیت شکل گرفته مردمان ساکن در این جوامع است.»(ص17)
موزائیک اجتماعی در بستر موقعیت جغرافیایی
«مفاهیم»در فصل دوم بررسی شده که در رابطه با تاثیر جامعهشناسی و تاریخ میخوانیم: «از دیدگاه جامعهشناسی، شناخت پدیدههای اجتماعی منحصر به بررسی در زمان حال نیست بلکه برای درک کامل نتایج اجتماعی بایستی به گذشتههای دور ی نزدیک آن توجه کرد که همان علم تاریخ است. علم تاریخ به دلیل روشن کردن سوابق زندگی اجتماعی و اثر مهم آن در وضع کنونی در کلیه شئون جامعه باید مورد توجه جامعهشناس باشد. جامعهشناسی و تاریخ مکمل یکدیگر هستند. چون جامعهشناسی به تجزیه و تحلیل امور و وقایع اجتماعی و توجیه علل آنها میپردازد و تاریخ یک نهاد اجتماعی یا پدیده اجتماعی را از آغاز پیدایش آن توصیف میکند.»(ص33)
عنوان فصل سوم «زمینههای تاریخی (اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران در عصر ناصری)» است که مولف در آن در رابطه با اقتصاد ایران آورده است: «جمعیت ایران از جماعتهای رو در رو با ساختارها، سلسله مراتب، زبان و لهجههای خاص خود تشکیل میشد که تا آخر سده نوزدهم، اغلب در اقتصادهای خودکفا و خود بسنده زندگی میکردند. این موزائیک اجتماعی در بستر موقعیت جغرافیایی شکل گرفته بود. در این مقطع میتوان اقتصاد ایران را یک اقتصاد معیشتی بخور و نمیر تعریف کرد، جادههای ایران «مالرو» بود و ارتباط بین دو نقطه به زحمت و با صرف زمانی طولانی صورت میگرفت در حالی که امپراتوری عثمانی و مصر نیز چندان پیشرفته نبودند، وضع جادهها و راهها آنچنان خراب بود که حتی در اواخر قرن نوزدهم بارها در بخشهایی از ایران کمبود مواد غذایی پیش آمده و حتی قحطی هولناکی اتفاق افتاده بود.»(ص84)
«گزارشهای سیاحان و سفرای انگلیسی از جامعه و فرهنگ ایران عصر ناصری(1848- 1896)» در فصل چهارم بررسی شده که در سطوری از آن آمده است: «ادوارد براون از بستنشینی در شاه عبدالعظیم مینویسد که هر مجرمی که بتواند خود را به این محل برساند در امان خواهد بود. مجرمین بسته به جرمی که مرتکب شدهاند در مناطقی معین از شهر امنیت خواهند داشت. درجه بست، نسبت به محلههای مختلف شهر متفاوت است.»(ص104)
صدای زنگدار زنی که نفرینتان میکند!
فصل پنجم به «عوامل انحطاط ایران از دیدگاه سفرنامه نویسان خارجی» اختصاص دارد و مولف با اشاره به وضعیت معیشت مردم در شهرهای ایران آورده است: «کلنل سی .ام گرگر در کتاب«شرح سفری به ایلت خراسان» ذکر میکند: روستای مادرسلیمان تشکیل شده از چند کلبه فقیرانه. ساکنان این کلبه قطعات سنگهای مرمر را از خرابههای پاسارگاد و مقبره کورش بدانجا آورده و با آن خانههایشان را بنا کردهاند! این نمایانگر یک نمونه از ناپایداری قدرت در این جهان است که بازماندگان سوگوار شاهی کبیر آرامگاهی از مرمر برایش برپا کنند. به این خیال که قرنها بماند، و از آن طرف تقی یا نقی نامی با این تکههای سنگ به مرمر کلبههای فقیرانه خود را تعمیر کند.»(ص125)
در ادامه به معایب تهران و دلیل انتخاب رازآلود آن به عنوان پایتخت با استناد به نظر و نگاه گرترود بل آمده است: «گرترود بل درباره تهران مینویسد: «علت شایستگی تهران برای پایتخت بودن به صورت رازی باقی مانده است. مرکز هیچ صنعت بومی نیست، بیابانهای خشک. گردنههای باریک کوهستانی که مراوده با غرب را مشکل میسازد. اهمیت تهران مدیون اراده خودکامه فرمانروایان معاصر است. ... گاهی گدایی به شما نزدیک میشود، شاید زنی که گوشهای از روبندش را کنار میزند و با صدای زنگدار بلندی صدقه میخواهد. اگر حرفهایش را نشنیده بگیرید نفرینتان میکند اما یک سکه مسین هر دعا و برکتی را برای انسان خواهد خرید.»(ص144)
مولف در نتیجهگیری خود با مطالعه سفرنامههای سیاحان در رابطه با ایارن عصر قاجار مینویسد: «اهمیت این نوشتهها در تلاش نویسندگان برای بیان و تبیین علل توسعه نیافتگی و انحطاط ایران است. هر چند این تبیینها کمتر جنبه علمی و مستند به منابع نظری و مدل تحلیلی داشته است اما از آن رو که ذهن خوانندگان و پژوهشگران تاریخ ایران را به چنین موضوعاتی معطوف ساخته و دادههای اطلاعاتی اولیه را فراهم آورده شایسته امعاننظر و توجه محققانه است.»(ص147)
کتاب «گزارشهای سیاحان و سفرای انگلیسی از جامعه و فرهنگ ایران در عصر قاجاریه» تالیف دکتر مسعود طرزمنی در 158 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه از سوی انتشارات فادیا به چاپ رسیده است.
نظر شما