در رونمایی از کتاب «روزهای بیآیینه» عنوان شد:
روایتی از دروغ گفتن بعثیها به صلیب سرخ جهانی و آزار اسراء ایرانی
در برنامه رونمایی از کتاب «روزهای بی آیینه» عنوان شد: تنها سرگرمی حسین لشگری در ده سال اسارات ، فقط مرور خاطرهای گذشته بود. در عکسی که صلیب سرخ برای ما فرستاده بود برخی امکانات مثل رادیو در کنار حسین بود اما بعدها متوجه شدیم؛ آن امکانات برای گرفتن عکس بود و خیلی زود همه آنها را جمع کرده و بردهاند.
در ابتدای مراسم، سردار اسدالله ناصح از سرداران عملیات مرصاد، به عنوان اولین راوی برنامه، خاطراتی از عملیات مرصاد و نقشه منافقان برای پیشروی در خاک ایران بیان کرد و پس از آن اصغر نقیزاده و ابوالفضل همراه، از بازیگران سینمای دفاع مقدس، خاطراتی کوتاه از دفاع مقدس را در قالب نمایش اجرا کردند.
منیژه لشگری، همسر خلبان شهید، سرلشگر حسین لشگری به عنوان راوی دوم سخنانش را با بیان خاطره ورود شهید لشکری به خاک میهن و دیدار او با رهبر معظم انقلاب و قرائت قسمتی از بیانات ایشان خطاب به شهید لشکری در این جلسه آغاز کرد و از سختیهای دوره بازگشت خلبان لشگری به دلیل مشکلات در انطباق سالهای درد و رنج اسارت با دوران آزادی و زندگی در کنار خانواده سخن به میان آورد و گفت: قطعا سالهای بعد از شهادت همسرم سختترین روزهای زندگی من بوده، از اسارت شهید لشکری تا زمان برگشت، روزها و سالهای سختی بود، ولی اکنون و در این مقطع، سال هشتاد و هشت به بعد که همسرم شهید شد، روزهای سختی را طی کردم.
وی افزود: تنها سرگرمی حسین در سلولهای انفرادی و در مدت 10 سال، فقط مرور خاطرات گذشته بوده است. در عکسی که صلیب سرخ برای ما فرستاده بود برخی امکانات مثل رادیو در کنار حسین بود اما بعدها متوجه شدیم که آن امکانات برای گرفتن عکس بود و خیلی زود همه آنها را جمع کرده و بردهاند.
وی در رابطه با رنجی که شهید لشکری متحمل شده بود، گفت: بعد از اسارت خیلی کارها بود که دوست داشت انجام دهد یا خیلی غذاها را میخواست بخورد اما نمیتوانست. حسین خیلی رنج کشیده بود و هجده سال اسارت او را خوددار کرده بود به طوری که حتی با من که همسرش بودم نمیتوانست حرف بزند و ارتباط برقرار کند ولی تلاش میکرد من خوشحال و آرام باشم که این در گرو رنج خودش بود که این را احساس میکردم ولی متاسفانه کاری از دستم برنمیآمد. ولی با تمام این احوال من با او خوشبخت بودم ولی بعد از شهادتش زندگی خیلی سختتر شد.
همسر شهید حسین لشگری اضافه کرد: 10 سال اسارت در انفرادی دشمن به حسین درد و رنج و تنهایی فراوانی چشانده بود که برای ما خیلی قابل درک نیست. خدا او را برای مدت کوتاهی به این دنیا و برای درس شجاعت، مردانگی، غیرت و دفاع از میهن فرستاده بود تا اینکه اسطورهای به نام حسین لشکری در تاریخ کشور بماند.
راوی و نویسنده زن، جنگ را زیبا و لطیفتر مینویسد
داوود صالحی، مجری نشست نیز اظهار کرد: برداشت من این است که این کتاب از چند منظر دارای اهمیت است، یکی اینکه، نویسنده کتاب کسی است که خودش مستقیما در جنگ حاضر نبوده، اما سایههای سیاه جنگ در زندگی او تاثیر داشته، مسیر زندگی او را تغییر داده و سختیها و دشواریهایی برای او به وجود آورده است.
وی ادامه داد: به واسطه اینکه هم راوی کتاب و هم نویسنده آن، هر دو، دو بانوی بزرگوار هستند، اتفاقات سخت، مشقتها و دردسرها به زیباترین شکل در این کتاب نوشته شده است و دیگر اینکه این کتاب سی سال زندگی مشترک شیرمرد و شیرزنی را روایت کرده که بیشتر باهم نبودهاند. از این حیث و نظر این کتاب بسیار جذاب و خواندنی است.
کاپیتان مهرنیا از دوستان صمیمی سرلشگر لشگری که مقدمات نوشتن این خاطرات را نیز فراهم کرده بود، به بیان خاطراتی از عملیات مرصاد پرداخت و بر نقش نیروی هوایی ارتش و هوانیروز در این عملیات اشاره کرد و در پاسخ سوال مجری برنامه که آیا قصد نوشتن خاطرات زندگی و روزهای نبرد خود را دارد یا خیر، گفت: این امکان وجود دارد که در آینده این خاطرات را گردآوری، جمعبندی و تنظیم کنم و شاید در آینده نزدیک آنها را به یک کتاب تبدیل کنم.
معرفی کتابها به عنوان مدافعان این مرز و بوم
همچنین کاپیتان فرشید اسکندری که 10 سال اسیر بوده و 8 سال از آن را در کنار شهید لشگری سپری کرده در سخنان کوتاهی به بیان چند خاطره از حضور حسین لشگری در سلولش اشاره کرد و گفت: من میدانستم که برای تحمل این شرایط باید با خاطرات گذشتهام خداحافظی کنم تا تحمل آن سختیها برایم امکانپذیر باشد. من هم فقط 3 ماه بود که ازدواج کرده بودم و 10 سال اسارت برای من هم شرایط سختی را رقم زد. وقتی برگشتم یک فرزند 10 ساله داشتم.
وی از روزهای اول اسارت، خاطراتی را تعریف کرد و گفت: حالا که به زندگیام نگاه میکنم میبینم 27 سال از بازگشتم از اسارت گذشته و بسیاری اتفاقهای دیگر را هم در زندگی تجربه کردهام. همه ما با سختیها و خوشیها خواهیم رفت و این کتابها هستند که میمانند تا به فرزندان و نسلهای بعدی بگویند که چه بر ما گذشت و پدرانشان چگونه از دین و مملکتشان دفاع کردند.
در این نشست که با رونمایی از کتاب «روزهای بی آیینه»، همراه بود، هدایا و لوحهای تقدیری از طرف مدیر حوزه هنری به منیژه لشکری همسر شهید لشکری و راوی کتاب و گلستان جعفریان نویسنده این کتاب اهدا شد. همچنین در حاشیه رونمایی آلبومی از تصاویر شهید لشگری که در برنامه شب خاطره به بیان خاطرات خود پرداخته بود به همسر شهید اهدا و تصویری از مرتضی سرهنگی در کنار شهید لشگری به وی تقدیم شد.
کتاب «روزهای بیآیینه» شامل خاطرات منیژه لشگری، همسر سرلشکر خلبان شهید آزاده حسین لشکری (اولین اسیر ایرانی در جنگ ایران و عراق که رهبر معظم انقلاب لقب سید الاسرا را به او داده) از زندگیاش و چگونگی تحمل 18 سال دوری از همسرش در دوره اسارت است.
این کتاب به روایت ناگفتههایی از جنگ تحمیلی میپردازد و چگونگی انتخابهای یک زن در نبود همسرش و به دوش کشیدن بار زندگی توسط دختری 18 ساله به همراه فرزند 4 ماههاش را شرح میدهد که روایت آن بهصورت اول شخص و در قالب مستند داستانی است که به دلیل واقعی بودن آن سنگینی بار مستند در این کتاب بیشتر به چشم میخورد.
نظر شما