رمان «سایه هیولا» چهارشنبه یازده مرداد ماه با حضور عباس جهانگیریان، گروه کتابخوانی دستهجمعی نوجوانها خوانده میشود.
«کتابخوانی دستهجمعی نوجوانان» که از سال 1395 شروع شده از برنامههای ترویج کتابخوانی بین کودکان و نوجوانان است که به همت رضوان خرمیان، نویسنده و مترجم کتابهای کودک و نوجوان برگزار میشود و در هر جلسه یک کتاب برای مطالعه به نوجوانان پیشنهاد داده میشود.
کودکان و نوجوانان در طول یک هفته کتاب را تهیه و مطالعه میکنند، سپس در برنامه «کتابخوانی دستهجمعی نوجوانان» که با حضور نویسنده یا مترجم کتاب برگزار میشود، نظرات و پرسشهایشان را درباره اثر خوانده شده مطرح میکنند.
در جلسات گذشته کتابهایی مانند «غول بزرگ مهربان» نوشته رولد دال با ترجمه محبوبه نجفخوانی، «قلبهای نارنجی» نوشته مینو کریمزاده، «کنسرو غول» نوشته مهدی رجبی، «خانواده آقای چرخشی» نوشته طاهره ایبد، «خانهای در تاریکی» نوشته سیامک گلشیری، «پسرخاله وودورو» با ترجمه محبوبه نجف خوانی، «لالایی برای دختر مرده» نوشته حمیدرضا شاهآبادی، «شاهزاده خانومی در مترو» نوشته محدثه گودرزنیا، «چشم عقاب» نوشته محسن هجری، «گِل» و «چشمانداز شنبهها» ترجمه شهلا انتظاریان، «زمستان سبز» نوشته نورا حقپرست، «پدر، عشق و پسر» نوشته سیدمهدی شجاعی، «هستی» نوشته فرهاد حسنزاده و کتاب «دستیار ماما» ترجمه نسرین وکیلی، «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» ترجمه پروین علیپور، «عروس دریایی» با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی و «دلقک» نوشته هدا حدادی، «گردان قاطرچیها» نوشته داوود امیریان و «کارنامهات را قایم کن» نوشته معصومه انصاریان برای خوانش گروهی و بررسی به مخاطبان معرفی شد.
در جلسه بعدی این برنامه هم که چهارشنبه (11 مرداد 1396) با حضور عباس جهانگیریان، نویسنده و منتقد ادبی، در فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی برگزار میشود، کتاب «سایه هیولا» خوانش و بررسی خواهد شد.
«سایه هیولا» رمانی است درباره انقراض ببر ایرانی که در قالب دو داستان که به موازات هم روایت میشوند، بیان میشود. داستانی که در 50 سال پیش میگذرد و درباره دوستی دختری به نام لاله با یک ببر است و داستان دیگری که در زمان حال میگذرد و درباره دوستی دختر رئیس پارک ملی گلستان با یک پلنگ است تا اینکه پدر این دختر به اتهام کشتن یک شکارچی به زندان میرود و قرار است قصاص شود و دختر سر دوراهی قرار میگیرد یا بهعنوان دیه و قصاص باید با یک مرد پنجاهساله متاهل ازدواج کند و از عشقش که کارگردان جوانی است، بگذرد یا راضی شود که پدرش قصاص شود.
علاقهمندان به پاسداران، خیابان زمرد، میدان قبا فرهنگسرای رسانه مراجعه کنند.
نظر شما