یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۴
مختصری از تاریخ بشر

کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر» نوشته یووال نوح هراری ترجمه نیک گرگی در نشر فرهنگ نو منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر» به ویراستاری  محمدرضا جعفری‌ زهرا عالی  در 621 صفحه و پنجاه و هشت هزار‌تومان برگزار می‌شود.
 
کتاب انسان خردمند سال 2014 به انگلیسی ترجمه شد و در مدت کوتاهی به سی زبان دیگر ترجمه و منتشر شد. این اثر مدت‌ها در فهرست کتاب‌های پرفروش قار داشت. چهره‌های مطرح جهانی مانند باراک اوباما و بیل گیتس دیگران را خواندن این کتاب توصیه کردند.
 
در مقدمه این اثر نوشته شده است:« محققین بسیاری درباره تاریخ کهن بشر مطلب نوشته‌اند و هنوز هم تحقیقات درخصوص کشف حقایق زندگی بشر کهن ادامه دارد. اما دقیقا چه چیزی این اثر را از آثار مشابه متمایز می‌کند؟ شاید بتوان ادعا کرد که تمامی تلاش‌هایی که تاکنون برای توصیف تاریخ کهن بشر صورت گرفته، عمیقاً ملهم از اعتقادات و باورهای محققین بوده است، و در این میان نهایت امانت‌داری نسبت به مقام و جایگاه محوری و والای بشر در هستی صورت گرفته است. تاریخ را انسان گرایان نوشته‌اند و انسان‌گرایان معتقدند که «انسان خردمند، ذاتی یگانه و مقدس دارد، که اساساً متفاوت از ذات دیگر موجودات و پدیده‌هاست ـ پس خیر اعلا همان خیر بشر است». خورشید بر زمین می‌تابد تا به انسان گرما بخشد، جانداران و طبیعت سبز از این رو خلق شده‌اند تا مورد استفاد انسان قرار گیرند. رسالت انسان خردمند خلق تساریخی است مبتنی بر استفاده از هرچیزی که در حیطه توجهش قرار می‌گیرد و از میان برداشتن هر مانعی که سد راهش می‌شود. از میان حداقل شش گونه شناخته شده انسانی دیگر، تنها گونه ما، انسان خردمند، به‌جای مانده است و گونه‌های دیگر در طی قتل‌عام‌های خونین توسط این‌گونه فاتح به کلی نابود شدند. مهم‌ترین عامل محرکه تاریخ انسان خردمند انگیزه تسلط است و شاخص عینی تحول تاریخی همانا تحول تکنیک و ابزارِ مادی چیرگی است. استثمار نمودار عینی پیشرفت می‌شود: استثمار طبیعت، استثمار تمامی جانداران  و همچنین استثمار انسان توسط انسان. تاریخ اجتماعی بشر همواره تاریخ امپراتوری‌ها و جنگ‌ها و فتوحات و شکست‌ها بوده است. تاریخ پیشرفت‌های مادی و سعادت و بهروزی انسان خردمند قویاً با تاریخ انقراض نسل‌های گونه‌های دیگر انسانی، انقراض گسترده گونه‌های جانوران، دگرگونی نظم طبیعت و برهم ریختگی تعادل اکوسیستم بوده است.»
 
در بخشی دیگر از این مقدمه آمده است: «بشر در طی خلق تاریخ، نه تنها خود، بلکه طبیعت درونی خود و طبیعت دیگر جانداران و همچنین طبیعت بیرونی را دگرگون کرده است. اما هدف و معنای ایجاد این تغییرات چه بوده است و انسان خردمند به کجا می‌رود؟ کسی نمی‌داند. حیوانات در طی میلیون‌ها و میلیاردها سال به زندگی و تکامل خود ادامه دادند تا زندگی کنند و به نیازها و غرائز خود پاسخ دهند. اما انسان خردمند با اعمال کنترل بر حیات آنها درصدد برآمد تا طبیعت آنها را دگرگون سازد تا آنها به جای پاسخگویی به نیازهای خودشان، جوابگوی نیازهای انسان‌ها باشند. اهلی کردن حیوانات از طریق «قوانین طراحی هوشمند» به‌معنای دستکاری در غرائز طبیعی حیوانات و تبدیل‌شان به چیزی دیگر بوده است. 100 هزار سال پیش انسان خردمند به‌عنوان موجودی ناچیز در میان سایر جانداران در حیطه طبیعت خود می‌زیست و تأثیرش بر روی طبیعت پیرامون خود بیش از جانداران دیگر نبود. اما در درجه اول پاره‌ای از تحولات زیستی، مانند تغییرات بدنی برای تطابق با محیط‌زیست، مثل توانایی راه رفتن روی دوپا، و تغییرات تطبیقی دیگر، مثل کشف آتش، ساختن ابزارهای سنگی، توانایی در هماهنگی و همکاری گروهی، او را قادر ساخت تا با چنان سرعتی به رأس هرم جانداران صعود کند که اکوسیستم فرصت نیافت خود را با او تطبیق دهد. ضرورت تطبیق سریع با محیط زیست، احساس ترس، حس غلبه‌جویی بر محیط‌زیست و سایر موجودات، او را بسیار بی‌رحم و تهاجمی و خطرناک نمود.»
 
نیک گرگی – نویسنده کتاب -  در این اثر توضیح می‌دهد که «تحول تاریخی انسان خردمند از سه مرحله اصلی عبور کرد که اولین آن «انقلاب شناختی» در حدود 70هزار سال قبل آغاز شد. این مرحله نقشی حیاتی در چرخش صعودی انسان خردمند داشت. جهشی ژنتیک او را قادر به فکر کردن به اشکالی غیرمترقبه نمود و موجب شد تا بتواند ارتباطات فی مابین را به زبانی کاملاً متفاوت سازمان دهد، به‌طوری که نه تنها قادر به انتقال اطلاعات بشود، بلکه همچنین فضاهایی تخیلی بیافریند. این توانایی او را قادر ساخت تا به آفریدن اسطوره‌هایی بپردازد که به نوبة خود توانایی او را به همکاری انعطاف‌پذیر میان شمار کثیری از انسان‌ها ارتقاـء دهد. این‌ها زمینه‌ای بودند تا انسان خردمند به خلق هرم‌های صوری و واقعی، نظم‌های خیالی و سلسله‌مراتبی، ایجاد نظام‌های فراگیر، خدایان خیالی و امپراتوری‌ها بپردازد و پول را به‌وجود آورد. تاریخ، صحنه مجاهدات کور، و زندگی بشر فاقد هرگونه دوراندیشی بوده است. راهنمای مشی و حرکت انسان خردمند، تجربیات آنی و روزمره بوده است. گذار به دوران کشاورزی گواه روشنی است که نویسنده از آن بعنوان بزرگترین فریب تاریخ یاد می‌کند. زندگی کشاورزی، با دستیابی به شماری از گیاهان مثل گندم و برنج و سیب‌زمینی و کشت آنها، مترادف بود با یک سیستم غذایی فقیر. ازدیاد محصول بیشتر خوراک جمعیت جدیدی بود که به‌گونه‌ای انفجار‌امیز افزایش می‌یافت. انسان خردمند از این پس ناچار بود تا نظم زندگی خود را با مقتضیات گندمی که می‌کاشت هماهنگ کند و تمام عمر خود را در کنار مزرعه خود، با خانواده پرجمعیتش سپری کند. کار شاق و یکنواخت کشاورزی با طبیعت و اندام انسان هماهنگی نداشت و او را در کام مجموعی از آسیب‌های بدنی کشانید. زندگی انسان، در مقایسه با زندگی پیشینیان خود، بیش از پیش سخت‌تر و یکنواخت‌تر شد. زندگی کشاورزی در طی 10هزار سال بدون تغییر و تحولی جدی جریان یافت. اما «انقلاب علمی» نقطه پایانی بر این سکون گذاشت. تسخیر مناطق بکر در آنسوی آبها و ضرورت کسب آگاهی نوین برای دست‌اندازی‌های جدید، مقتضیات همکاری میان سرمایه و تحقیقات را فراهم آورد. فتوحات سرزمین‌های ناشناخته زمینه‌ساز امپراتوری‌های گسترده نوین شدند و منزلت علم در فراهم آوردن آگاهی برای گسترش باز هم بیشتر این امپراتوری‌ها، و کسب ثروت‌های باز هم فزون‌تر، به بالاترین نقطه صعود کرد. ثروتهای افسانه‌ای جدید پشتوانه‌ تحقیقات علمی بی‌پایانی شد تا ولع سیرناشدنی دانش‌‌اندوزی را جوابگو باشد. از این پس علم و آگاهی و امپراتوری ابعادی از یک کل یکپارچه شدند که در قالب یک نظام نوین سرمایه‌داری ظهور یافتند. دنیا به‌سرعت به دهکده کوچکی بدل شد و مقتضیات هر نقطه‌ای با مقتضیات سایر نقاط بر این جغرافیای یکپارچه پیوند خورد. در این برهه تنها می‌توان از یک نظام جهانی فراگیر سخن گفت، جهانی که در آن پاسخ‌های سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای بی‌اعتبار شده‌اند.  اکنون انسان در کار طرح سؤالات ناممکن و پاسخ‌های ناممکن به آنهاست. همزمان با فروپاشی اکوسیستم انسان خردمند قصد صعود به مقام خدایی را دارد و نوید زندگی جاوید را می‌دهد.  علی‌رغم پایبندی نویسنده به تکامل و قوانین زیست‌شناسی، نتیجه‌ای که او در فصل آخر کتاب ـ فرجام انسان خردمند ـ می‌گیرد جالب توجه و برای معتقدان به این‌گونه نظرات تکان‌دهنده است. می‌گوید: به‌وسیله‌ قوانین انتخاب طبیعی محال است بتوان وجود آلبا ـ خرگوش سبز فلوئورسان ـ را توضیح داد. او محصول طراحی هوشمندانه است... پس از چهارمیلیارد سال انتخاب طبیعی، آلبا در طلیعة یک عصر جهانی نوین قرار می‌گیرد که در آن زندگی تحت فرمان طراحی هوشمندانه خواهد بود. زیست‌شناسان سراسر دنیا در نبردی با جنبش طراحی هوشمندانه گرفتار شده‌اند، نبردی که آموزش نظریه تکاملی داروین در مدارس را زیر سوال می‌برد و مدعی است که پیچیدگی زیستی ثابت می‌کند که باید خالقی وجود داشته باشد که پیشاپیش در تمام این جزئیات زیستی تعمق کرده باشد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شاهین ۰۸:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
    با سلام آیا جلد دوم این کتاب هم در ایران ترجمه شده است ؟ آیا هردوجلد در یک کتاب به چاپ رسیده است؟ آیا مترجم دیگری هم آنرا ترجمه کرده است؟ آیا نام انسان خردمند عینا ترجمه عنوان اصلی کتاب است یا مترجم نام دیگری برای آن انتخاب کرده است؟ متشکرم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها