یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۷
گنجینه ناطق و مکتوب روایت‌های بی‌شمار در روزگار بی‌تکیه‌گاهی‌ها

نوزده شهریور، سالروز تولد سیدفرید قاسمی، حافظه مطبوعات ایران است، فریدون صدیقی، دوست و همکار قاسمی در یادداشتی که شهریور 96 در اختیار ایبنا قرار داده به توصیف وی پرداخته است. این یادداشت خواندنی و صمیمی بازنشر می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، فریدون صدیقی، روزنامه‌نگار: معایبش قابل شمارش است. مثل هر مرد شایسته و منزهی. قدرتش موجب ترس است مثل هر مرد دانا و صادقی. کافی‌ست، همین دو جمله برای برشماری ویژگی‌های یکی از نوادر عالم روزنامه‌نویسی و کاغذنویسی از عصر ظهور روزنامه در ایران تا حال و اکنون‌ها.
 
سیدفریدرفیق من و همسایه من است اصلا دیوار به دیواریم، لر و کرد. چه معجون عجیبی شاید روزنامه‌ای ‌دیواری بر درگاه عصر سادگی‌ها و دست و روبوسی‌های بی‌کلک، شاید شربت سکنجبین برای عصرانه‌ای بهاری با مغز کاهو در دره آبیدر سنندج من یا دامنه فلک ‌و افلاک سید فرید. گرچه او به تنهایی شربت آبلیمو است. کمی ترش، کمی شیرین. اصلا او می‌تواند شربتی تلخ باشد، چون هر داروی مفیدی، تلخ است. وقتی سیدفرید باشید خشم هم مثل طنز همیشه سایه پیش و یا پس شماست.
 
سیدفرید قاسمی رفیق چند صد ساله من است و به هزار سال نمی‌رسد چون دست‌کم صد سال از من، اکبر قاضی‌زاده و مهدی فرقانی و حتی یونس شکرخواه جوان‌تر است. گرچه آن صورت محکم، آن نگاه نافذ و دهان گرم سبیل زبر و آن آمد و رفت و آن قامت راست، شمایلی از او می‌سازد به قدمت تاریخ لرستان مگر نه این‌که از بس متن‌خوانی و فیش‌نویسی کرده و از بس که حافظه‌اش عمیق و دور است که جا دادن همه نام‌ها و نشانه‌ها، روزنامه، مجله، کتاب و نویسنده و مشاهیر در آن کم است. او گنجینه ناطق و مکتوب روایت‌های بی‌شمار در روزگار بی‌تکیه‌گاهی‌هاست. یعنی از آن دست رفقایی که تعدادشان انگشت‌شمار است چون سارق اوقات فراغت شما نیستند او واقعیت محض و حقیقت محض است. او لاف‌زن و زیاده‌گو نیست.
 

او گزیده‌گوست. بی‌ادعاتر از فلک‌ و افلاک، در حالی‌که یکی از قله‌هاست و سند به نامش زده‌اند. اما همیشه در دامنه‌ها قدم می‌زند تا راوی خاطره، واقعه، حادثه، حماسه و حضور، مدارا و مداوا باشد. او از جمله کسانی است که شبیه خودش نیست. یعنی شبیه آن‌چه را که می‌بینید، نیست. آن دیگری او عالمی دارد. مثلا ممکن است گاهی از دست دوست یا دوستانی به دلایلی نامکشوف رنجور شود و هیچ نگوید، پس به خلوت می‌رود و درد می‌کشد و از درد یک هفته یا بیشتر و یا خیلی بیشتر پا از خانه بیرون نمی‌گذارد و به تلفن احدی هم جواب نمی‌دهد تا اینکه روز یا شبی او را می‌بینید که اصلاً شبیه هیچ‌وقت نیست. در چنین مواقعی بهتر است بدانید این محقق و پژوهشگر پرحوصله و دقیق و سمج، حوصله‌اش از دست شما رنج برده است از بس که بی‌دقت هستید و به جای مجله امید ایران، نوشته‌اید مجله ترقی و اشتباه را به او نسبت داده‌اید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها