«گریزان»، کتابی است از الف شفق، نویسنده معاصر اهل ترکیه، که اخیرا با ترجمه سیما حسینزاده در نشر روزنه به چاپ رسیده است.
مردان و زنان، عشق، ازدواج، خانواده، شهرت، ادبیات، فوتبال و جاهطلبی از جمله مفاهیم و موضوعاتی هستند که در تکنگاریهای الف شفق در کتاب «گریزان» با آنها مواجه میشویم. عنوانهای بعضی از این مقالات عبارتند از: عشقهای آنارشیستی، روح ناآرام، دردانه مادر، پدران، پسران و نوهها، خالقان خونسردِ داستانهای جنایی، کمی سعدی کمی سونتاگ، ندیدن شهری که در آن زندگی میکنیم، نویسندههایی که نویسندهها را دوست ندارند، اهل قلم و اهل دل، در ستایش بیحالی و رفوزگی ادبیات.
آنچه در ادامه میخوانید قسمتی است از تکنگاری «نویسندههایی که نویسندهها را دوست ندارند» از این کتاب: «... فکر نمیکنم هیچ نویسندهای صددرصد عاری از حسادتورزی باشد. روی نمودار حسادت، هرکدام از ما در جایی بین ١ تا ٩٩ درصد قرار داریم. به همین دلیل هم در دنیای ادبیات همیشه بازار دعوا و پشت سر همدیگر حرفزدن، داغ است. فارغ از بحث دوستداشتن همدیگر، از روی تصادف نیست که نویسندهها حتی به خواندن آثار یکدیگر تنزل نمیکنند. نویسندهای که حسادت نویسندهای دیگر را دارد مطلقا آثار او را نمیخواند.
انگار که اصلا چنین نویسندهای وجود ندارد. اگر رماننویسها، شاعرها و داستاننویسان کوتاه در نخواندن رمانها، شعرها و داستانهای کوتاه همدیگر پافشاری داشته باشند، دقت کنید همانجا، حتما گربه حسادت در حال گردش است؛ با پنجههای آغشته به مرکب سیاه. شاید بگویید این مسئله در هر شغل و حرفهای وجود دارد؛ درست! اما حسادت نویسندهها شبیه هیچ چیز دیگری نیست. چراکه نویسندگی، برعکس خیلی از مشاغل بهتنهایی انجامپذیر است. نه دفتر کار وجود دارد، نه ساعتهای انجام وظیفه و نه همکارانی. نویسندگی بنمایهای از غیراجتماعیکردن انسانها دارد...» شفق در این تکنگاری کوتاه بعد از اشاره به تفاوت حسادت نویسندگان با حسادت در حرفههای دیگر، مثالها و مصداقهایی از این حسادت را میآورد.
نظر شما