جایگاه علمی جاناتان ولف در غرب چگونه است؟
او استاد دانشگاه آکسفورد است که در زمینه فلسفه سیاسی و تاریخ علوم سیاسی آثار مهمی دارد و معمولا منابعی که منتشر کرده مرجع قرار گرفته است و از این منظر پرداختن به آثار او میتواند برای مخاطب مفید و حائز اهمیت باشد.
موضوع اصلی این کتاب فلسفه سیاسی است. اساساً محورهای اصلی این فلسفه مبتنی بر چه مسایلی شکل میگیرد؟
در فلسفه سیاسی محور اصلی قدرت سیاسی است و شکلی که قدرت سیاسی در جامعه به خود میگیرد دولت است. ما در گذشته ایران تحت تاثیر نفوذ فلسفه مارکسیستی که توسط احزاب تودهای و جریانهای چپ ارایه میشد قرار داشتیم و یکی از نکاتی که این گروهها بیان میکردند این بود که با مفهوم دولت مخالف بودند و میگفتند باید دولت را محو کنیم تا آزادی بهوجود بیاید و دولت از شکل استبدادی خودش به دست مردم استفاده شود در حالی که اکنون بعد از اینکه اردوگاههای سوسیالیستی با شکست در تحقق برنامههایشان مواجه شدهاند نگاه تازهای درباره دولت و اداره جامعه بهوجود آمده است. کار من در زمینه ترجمه آثار در زمینه فلسفه سیاسی این است که این نگاه تازه را مطرح کنم که قدرت سیاسی در جامعه به چه شکل است و بیشتر به چه مفاهیمی برمیگردد. ما نیازمند دولت هستیم اما موضوع این است که این را به چه شکلی سازمان بدهیم که برای جامعه نفع بیشتری داشته باشد. به همین دلیل من حدود پنج جلد کتاب درباره مفهوم دولت و قدرت سیاسی و تبارشناسی خودفرمانفرمایی نوشتم که این کتاب نخستین جلد آن است.
ما بدون وجود یک دولت در جامعه نمیتوانیم از آزادی صحبت کنیم چون اگر قدرت در کار نباشد که به جامعه نظم بدهد جامعه دچار هرجو مرج و آنارشی شده و در نتیجه منحل میشود. البته این صحبت درباره دولت در جامعه نوین است در کنار این مساله دموکراسی، انتخابات، حقوق شهروندی، آزادی بیان، حق انتشار، حق آزادی فکر، وجدان انسانی و ... مطرح میشود. موضوع دیگر کثرتگرایی است که براساس آن اقشار مختلف فکری و اقتصادی حق دارند حرف خود را بزنند بدون اینکه دچار ظلم واقع شوند. اگر ما براساس دیدگاه مارکسیسمی اصل را بر تخاصم و تضاد بگیریم باید یک طبقه را در جامعه نابود کنیم تا آزادی را به دست بیاوریم بهطور مثال باید طبقه بورژوا در جامعه نابود شود تا آزادی بهدست بیاید در این صورت است که دچار یک جدال بیمعنا میشویم این همان چیزی است ولف با آن مخالف است.
در واقع دیدگاه ولف با دیدگاه لیبرالیستی نزدیکی بیشتری باشد.
کاملاً درست است. براساس دیدگاه لیبرالیسمی آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعه به رسمیت شناخته میشود و دیدگاه ولف هم به همین رویکرد نزدیک است.
آیا نویسنده به مشکلات جوامع لیبرالیسمی در این زمینه هم اشاره میکند؟
بله. بهطور مثال یکی از مسایلی که در این جوامع مطرح میشود بحث حقوق زنان و همین طور طبقاتی است که به لحاظ وضعیت اقتصادی شرایط مناسبی ندارند. همچنین وضعیت کودکان و اساسا گروههای طرد شده و خاموش در این جوامع مورد توجه قرار میگیرد. بهطور کلی من این کتاب را انتخاب کردم چون بحث عدالت اجتماعی، ازادی سیاسی و ... از دیدگاه تازهای در کتاب بررسی شده در حالی که این مباحث پیش از این در ذهن روشنفکر ایران کلاسه شده بود و تحت تاثیر دیدگاه مارکسیستی قرار داشت.
تلاش ما در فلسفه سیاسی چگونه بوده و آیا تولیدات خوبی در این حوزه داشتهایم؟
فلسفه سیاسی در کشور ما مفهوم جاافتادهای است اما نگاه یکطرفانهای نسبت به آن وجود داشته است چون روشنفکر ایرانی همواره جهان را تحت تاثیر نگاه مارکسیستی دیده است. اما اکنون فضای دیگری در جهان حاکم شده بهگونهای که حتی در کشورهای اروپایی هم حتی در احزاب دموکرات نگاه تازهای به وجود آمده است. بنابراین در ایران هم این فضا تغییر کرده است و بهنظر میآید که ما نیز در شرایط جدید باید دیدگاهمان را نسبت به فلسفه سیاسی تغییر دهیم.
ترجمه این کتاب چه کمکی میتواند به مخاطب ایرانی کند؟
این کتاب با توجه به اینکه یک اثر کمکدرسی بوده زبان تازهای دارد ضمن اینکه نویسنده دیدگاه لیبرالی دارد اما تلاش کرده دیدگاههای دیگر را هم در کتاب مطرح کند و آنها را به مقایسه بگذارد. این ارزیابی مقایسهای به مخاطب ایرانی حق انتخاب در نظرات و روشهای سیاسی را خواهد داد.
نظر شما