جاناتان کو، هجونویس انگلسی در مطلبی که برای مجله «گاردین» نوشته از تأثیر جاناتان سوئیفت، نویسنده «سفرهای گالیور» در نوشتههای خود و سخت بودن داستاننویسی در حوزه کودکان در سالهای اخیر سخن گفته است.
چند سال پیش از من درخواست شد نسخه کوتاهشده «سفرهای گالیور» را برای کودکان بنویسم. هفتهها تلاش کردم تا بتوانم روح نوشتههای سوئیفت را در کلمات خودم حفظ کنم تا هم طنز و هجو داستان حفظ شود و هم فانتزی جذابیت سفر چندین نفر با هم برای کودکان لذتبخش باشد. پس از انجام این پروژه با خود فکر کردم بهتر است به نوشتن کتابی مشابه، اما آسان و با سطح دانش عمومی کمتر مشغول شوم.
اما از کجا باید شروع میکردم؟ ذهن من به سمت کتابهایی رفت که در سال 1983 مینوشتم. بله، من هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان چندین و چند اثر منتشرنشده دارم. پس از خواندن چند داستان از رمانهای قدیمی به قصهای برخوردم که به نظرم ارزش انتشار را داشت. قصه چهار کودک که تلاش میکنند تکهای از یک آینه شکسته را بیایند که قادر است دنیایی به جز دنیای فعلی را به آنها نشان دهد. با خود فکر کردم میتوانم از این ایده استفاده کنم و داستانی جدید بنویسم؟
سادگی یکی از ویژگیهای نثر جاناتان سوئیفت است و میتواند منبع الهام بسیاری از نویسندگان کودک شود. منظور من سادگی کنایههای نوشتههای سوئیفت نیست، زیرا آنها هر کدام چندین لایه دارند و سبب شده تا صاحبنظران چندین قرن درباره آن بحث کنند و کتاب بنویسند! منظور من استفاده سوئیفت از کلمات بسیار ساده است؛ یکی از دلایلی که «سفرهای گالیور» در تمام این سالها جایگاه ویژه خود را در میان خوانندگان نسلهای مختلف حفظ کرده است.
با خود فکر کردم داستان چهار کودک که به دنبال آینهای شکسته هستمد را به زبان ایتالیایی و با کلمات بسیار ساده بنویسم. کتابی برای کودکان و حتی بزرگسالان و تلاش کردم موضوعی سیاسی را به صورت ساده و نمادین در داستانم وارد کنم. چنین داستانی قطعاً در زمانهای که نوشتن داستان کودک بسیار سخت است در جامعه محبوب خواهد شد.
کتاب به زبان ایتالیایی و با عنوان «آینه شکسته» منتشر شد و چهار سال بعد وقتی میخواستم کتاب را برای ناشر بریتانیایی و به زبان انگلیسی آماده کنم، دنیا دچار تغییرات بسیاری شده بود و احساس من نسبت به کتاب تغییر کرده بود. پوپولیسم اوج گرفت، بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شد و ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد! به نظر دنیا جای تاریکتر و ترسناکتری شده است. در نتیجه، تصمیم گرفتم داستان را بازنویسی کنم و تقریباً پنج فصل از داستان را بازنویسی کردم. نسخه انگلیسی داستان من نسبت به نسخه ایتالیایی تاریکتر است و با اینکه پایان داستان همانند نسخه ایتالیایی پر از خوشبینی است اما خبری از فضای شاد و لذتبخش نیست. نوشتن داستان برای کودکان در فضای سرد و تاریک کنونی جامعه و سیاست کار سختی است. زیرا شما به عنوان نویسنده نمیتوانید برای کودکان از موضوعات لذتبخش و امیدوارکننده سخن بگویید و آنها در جامعه با تصویری متفاوت روبهرو شوند.
جاناتان کو، نویسنده هجونویس انگلیسی به نوشتن آثار سیاسی معروف است و تاکنون چندین کتاب کودک از جمله «آینه شکسته»، «میراث وینشاو»، و «باران قبل از اینکه ببارد» نوشته است. وی برنده جوایز معروفی چون «مدیسی» و «بیلی جیفورد» نیز شده است.
نظر شما