نمایشنامهای که هفدهمین اثر از بیستوشش نمایشنامه ایبسن بهشمار میرود و ایبسن آن را در پنجاهوسهسالگیاش نوشت. «جنزدگان» را میتوان اثری بااهمیت در شیوههای تجربی کار ایبسن دانست. بهطورکلی ایبسن را میتوان یکی از تجربیترین درامنویسان تئاتر مدرن دانست و از اینحیث «جنزدگان» جایگاهی خاص در میان نمایشنامههای ایبسن دارد. «روسمرسهولم» دیگر نمایشنامه ایبسن است که با ترجمه قادری بهچاپ رسیده است.
«روسمرسهولم» را نمایشنامهای دانستهاند که به نروژ میپردازد، اما ضمنا این اثر کنایهای به شیلر و گوته و برنامه روشنگری آنها مبنی بر آموزش و تعالیبخشی جامعه از رأس هرم اندیشهورزان نیز هست. این اثر ایبسن به لحاظ اندیشهای که در آن مطرح است نمایشنامهای ویژه در آثار ایبسن بهشمار میرود. «وقتی ما مردگان سربرداریم» آخرین نمایشنامه ایبسن است که در سال ١٨٩٩ نوشته شد. در اهمیت این نمایشنامه همین بس که جیمز جویس آن را یکی از بزرگترین آثار ایبسن و در شمار نمایشنامههایی میدانست که با «خانه عروسک» آغاز شده بود و با نوعی حسنختام به «وقتی ما مردگان سر برداریم» منتهی شده بود. «آیلف کوچولو» را اثر وحشی ایبسن نامیدهاند زیرا در آن، به نشانه گذر از «مارپیچ پدیدارشناسی ذهن و تکامل آگاهی آدمی»، با سرکشترین و درونیترین کششهای انسان در فضایی وحشی رها میشوند تا بعد، این کنشهای خام در پالایشگاهی به نام «قانون تغییر» و فرایند قوام یابند. «آیلف کوچولو» در بهار و تابستان سال ١٨٩٤ نوشته شد. یعنی زمانی که ایبسن شصتوشش سال داشت. سه سال قبل از آن، او بعد از بیستوهفت سال خودتبعیدی به نروژ بازگشته بود.
«جان گابریل بورکمان» که جزو آخرین نمایشنامههای ایبسن بهشمار میرود، با آثار پیشین ایبسن پیوندی نمادین و ریشهای دارد. «جان گابریل بورکمان» یک تراژدی ناب است و به تعبیری یک نسخه متفاوت از پرومته در بند ایسخولوس. شاعرانگی در این اثر ایبسن نیز بهوضوح دیده میشود. «مرغابی وحشی» از مشهوترین نمایشنامههای ایبسن است که این البته با ترجمه مشترک بهزاد قادری و یدالله آقاعباسی بهچاپ رسیده است.
«مرغابی وحشی» در سال ١٨٨٤ نوشته شد و نمایشنامهای است که به قول مالکوم برادبری نخستین نمایشنامه سمبولیستی ایبسن بهشمار میرود. ایبسن این اثر را درباره سرشت آسیبپذیر و شکننده ایدئالیستها در زندگی مدرن نوشته است. عنوان این اثر، تمثیلی از پرندهای نمادین است؛ مرغابی وحشی که هنگام زخمیشدن به ته دریاچه میرود. «دشمن مردم» نیز از نمایشنامههای مهم ایبسن بهشمار میرود که این نیز با ترجمه قادری به چاپ رسیده است. آثار ایبسن را به روایتی همان وجدان معذبی میدانند که اراده آدمی را درهم میشکنند که البته ایبسن نام دیگری برای آن دارد: «دلافسردگی» یا «مرگ»؛ آنچه در چهار اثر پایانی او وجود دارد. بهتعبیر جانستن آثار ایبسن از «ارکان جامعه» تا «وقتی ما مردگان سر برداریم» همسنگ «پدیدارشناهی ذهن» هگل است. ایبسن این نمایشنامهها را با هدف گسترش آگاهی تاریخی یک قوم نوشت. برنامهای که برای هر قوم گریزناپذیر اما متفاوت خواهد بود.
نظر شما