بحران «هکسره» یا چگونه بهراحتی از چشم دیگران بیفتیم!
«پرسپولیس، یکّه تازه لیگ برتر»
«حالا نوبت کیروشِ»
«علی مرادی: منتظره چهرۀ جدید سعید علیحسینی باشید»
«موافقم الیت جمع شود اما به شرطها و شروطهها»
«اعتراض ایران به لغو کنفرانس خاورمیانۀ عاری از سلاحه هستهای»
اینها تنها شمار اندکی از تیتریکِ روزنامههای پُرتیراژ کشور هستند که در آنها «ه» بهجایِ نقشنمای اضافه و نقشنمای اضافه بهجایِ «ه» بهکار رفته است. پیش از هر چیز بد نیست یادآوری کنم که آوای /e/ در پایان واژههای زبان فارسی دو نمود خطی و حداقل چهار کاربرد زبانیِ متفاوت دارد:**
- نقشنمای اضافه که بهصورت «کسره» ظاهر میشود: دوستِ تو، مثلِ من، کتابِ خوب، فروغِ فرخزاد؛
بهجایِ «است» و برخی حروف آخر در زبان گفتاری که بهصورت «ه» ظاهر میشود: حالم خوبه، میخوره، اگه؛
- نشانۀ معرفه در زبان گفتاری که بهصورت «ه» ظاهر میشود: دختره، پسره، مغازهداره؛
پسوند در انتهای اسمها و صفتها که بهصورت «ه» ظاهر میشود: دهنه، انگیزه، روزنه.
خودم در اندکجستوجویی به توئیتهایی برخوردم که ذکر چند نمونهشان در اینجا خالی از لطف نیست. مثلاً، کاربری نوشته: «میشه اجازه بدید هرکی هرجور دوست داره بنویسه؟» و کاربر دیگری، باعصبانیت، در جواب کسی که رعایت هکسره را بهش تذکّر داده، گفته: «ای درد و هکسره [...] این مسخرهبازی چیه راه انداختین؟ زبون عامیانه(!) رو هرکی هرطور دوست داره تایپ میکنه.» کاربر دیگری از جریان مقابل هم گفته: «خیلی دلم میخواد با کسایی که هکسره رو رعایت نمیکنن قطعرابطه کنم، منتها، انقدر زیادن که میترسم تو تنهایی بمیرم!» خلاصه، دعواهایی شبیه به این در شبکههای اجتماعی آنقدر زیاد است که پرداختن به آنها وقت و انرژی بسیاری میطلبد.
این کاربرد غلط منحصر به حوزۀ مطبوعات و شبکههای اجتماعی نیست. این روزها کافی است نگاهی به بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی شهر بیندازیم تا به عمق فاجعه پی ببریم. همین چند روز پیش، چشمم به بیلبوردی افتاد که با فونتی بسیار درشت از شهروندان پرسیده بود: «کی سلیقهش بیستِ؟» و متأسفانه، معلوم نبود این تبلیغ متعلّق به چه مؤسسهای است (بعداً دیدم کسان دیگری هم به آن تابلو حساس شدهاند و عکسی از آن در شبکههای اجتماعی پخش شده). جایی دیگر، در خیابان یوسفآباد تهران، رستورانی هست با نام پُرمغزِ «بیستتیکِ» که مشخص نیست در مورد «تکّه» صحبت میکند یا «تیک». البته، بعید است شکم گرسنه به این مسائل توجه کند، اما سؤال این است که آیا اساساً چنین ابتکاری ــ بهشرط آنکه ناشی از کمسوادی مبتکر موردنظر نباشد ــ میتواند جذّاب باشد یا خیر. مسلّماً، در صورت پذیرش فرضیۀ جذابیّت، ناچاریم به این موضوع بیندیشیم که دست بردن در حافظۀ بصری میلیونها نفر چه عواقبی میتواند داشته باشد و در صورت داشتنِ مجوّز برای چنین دستکاریهایی معیار ما در هنگام واکنش چیست. درست است که در عرصۀ تبلیغات خلاقیّت و خرقعادتْ پسندیده و جزماندیشی ناپسند است، اما بهنظر میرسد این موضوع، در آینده، ما را با مشکلات بزرگتری مواجه سازد.
در جستوجوی مواردی شبیه به این، آنچه بیشتر از بقیه نظرم را به خود جلب کرد، شعار تبلیغاتیِ مارک بیک (Bic) بود: «فقط بیک مثل بیکِ». جالب اینجاست که کار به جایی رسیده که حتی از تولیدکنندۀ خودکار و مداد نیز نمیتوانیم انتظار درستنویسی داشته باشیم. طبیعتاً، طراح آرمِ این کارخانۀ اسمورسمدار، برای نجات زبان فارسی حاضر به تغییر این آرم نخواهد شد. اگرچه، هیچکس نیز او را مجبور نخواهد کرد.
مدتی پیش پوستر آلبوم یک گروه موسیقی به نامِ (HOOROSH Band) نیز نظرم را به خود جلب کرد. اعضای این گروه نام آلبوم خود را «مثله من باش» گذاشته بودند. متأسفانه، متوجه شدم این کار در میان هنرمندان و بهخصوص بچهمعروفهای فضای مجازی، بهشدّت، شایع است.
در کتاب نگارش پایۀ دهم برای تمامی رشتهها (ص 77)، بهجایِ «پا تو کفشِ بزرگترها» نوشته شده: «پا تو کفشه بزرگترها».*** بهراستی که در این یک مورد هیچ بخششی جایز نیست. گویی بخواهیم همۀ آنچه ریسیده بودیم بهیکباره پنبه کنیم. با خود زمزمه میکنم: مؤلف کتاب نگارش... پایۀ دهم... این میزان بیدقتی و بیسوادی... نه نه!... هرگز باور نمیکنم. انگار در چاهی افتادهایم که هیچ مفرّی ندارد. وقتی در یک کتاب درسی چنین اشتباه فاحشی رخ دهد، از طراح آرمِ کارخانۀ بیک و تابلوهای تبلیغاتی و توئیتهای مردم چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا گوشزد کردن فایدهای دارد؟ آیا دردی را درمان میکند؟ شاید!
بهنظرم کاربرد درست «ه» و «کسره»، با تمام امّاواگرهایی که تاکنون بههمراه داشته، میتواند برای ما در حکم مقیاسی عمل کند که دقت و حساسیت آدمهای اطرافمان را با آن بهتر بسنجیم. تقریباً روزی نیست که اینستاگرام یا توئیتر را باز کنم و، حین گشتن در این شبکهها، به کاربرد غلط «ه» و «کسره» برنخورم. شک ندارم برای دیگران هم همینطور است. طبیعتاً نمیتوانیم با همۀ کسانی که خود را ملزم به رعایت هکسره نمیدانند قطعرابطه کنیم؛ باید در این موارد انعطاف بهخرج دهیم. دوستی داشتم که میگفت دیدن این اشتباه در نوشتۀ کسی میتواند فرد خطاکار را درجا از چشمش بیندازد. با وجود اینکه در این مورد تجربۀ مشابهی داشتم، یقین دارم این از چشم افتادن کمکی به حلّ بحران کنونی نمیکند. واقعیت این است که هنوز درست نمیدانیم منشأ این غلطنویسی و عادت کردن به آن چیست؛ البته، اکثریت مردم ورود زبان گفتاری به عرصۀ نوشتار را مقصّر میدانند، اما الله اعلم.
بههرحال، وظیفۀ تکتک ما که دستی در نوشتن داریم در پاسداری از زبانمان ایجاب میکند که به این خطاها حسّاس باشیم و از هیچ تلاشی برای اصلاح آنها فروگذار نکنیم. تداوم این غلطنویسی تنها بهضرر خودمان نیست؛ فرزندان ما و نسلهای آینده حق دارند از دستورخط یکدستی استفاده کنند. نباید این حق را از آنها گرفت.
پینوشت:
*. ظاهراً این کلمۀ برساخته را اولین بار «وحیدآنلاین» در شبکۀ اجتماعی توئیتر بهکار برده است.
**. با تغییرات مختصری، برگرفته از «هکسره حق مسلم ماست!»، رضا شکراللهی، وبگاه خوابگرد، 6/4/1395
***. ظاهراً در چاپ جدید این غلط مسلم اصلاح شده است.
نظرات