«مبانی و ساختار فلسفه میان فرهنگی» نوشته حمیدرضا یوسفی منتشر شد. در این کتاب نویسنده بخشی را به زرتشت: پدر تفکر و اندیشهورزی اختصاص داده است و فرامین سهگانه «پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک» را اندیشه فلسفی زرتشت برای انسانشناسی بیان کرده است.
این کتاب در 10 فصل تنظیم شده است. زرتشت: پدر تفکر و اندیشهورزی، انسان و تفکر در حیطه زمان و مدیریت، کلیات فلسفه میان فرهنگی و ضرورت بازبینی حوزههای تفکر، پروژه شکست خورده جریان روشنگری در ایران، ساختار و مبانی مردمسالاری اسلامی در ایران، حقوق بشر در مقایسه فرهنگها، رواداری مبتنی بر انسانیت در مقایسه فرهنگها، قلمرو عشق و دوستی در اندیشه امام محمد غزالی، روانشناسی میان فرهنگی تعامل و معنا و مفهوم سنت عید نوروز در ایران فصلهای کتاب را تشکیل میدهد.
در مقاله «پروژه شکستخورده جریان روشنگری در ایران» جوهر مخرب تفکر تقلیدی را ترسیم میکند و با نگاهی دقیق و موشکافانه به بررسی تفکر سه تن از پرچمداران جنبش روشنگری در ایران میپردازد و نقاط ضعف تفکر و دید آنها را کالبدشکافی میکند. در مقاله «ساختار و مبانی مردم سالاری اسلامی در ایران» قضاوت مغربزمین را درباره حقوق بشر در ایران با پرسشهای سخت روبهرو میسازد و آن را با دوموکراسی لیبرال غربی مقایسه میکند.
مقاله «روانششناسی میانفرهنگی تعامل» به ضرورت مقابله با ذهنیتهای غلط و پیشداوریهای فردی، میانفردی و میانفرهنگی میپردازد و نقش محیطهای زیستی را در شکلگیری شخصیتها و اصول هشتگانه تعامل میانفرهنگی بررسی میکند. همچنین در مقاله «روانشناسی عید نوروز در ایران» سنت در زندگی انسان را ترسیم میسازد و آن را با جشن ولادت حضرت مسیح(ع) مقایسه میکند و تفکری را که منجر به حذف سنتها شود، مردود میداند.
آیا زرتشت، آیین نویی را پایهگذاری کرد؟
یکی از پرسشهای بسیاری از زرتشتشناسان این است که آیا زرتشت، آیین نویی را پایهگذاری کرده و مکتب جدید را بنا نهاده است یا اینکه مکتب او بعدها رنگوبوی دین به خود گرفته است؟ پاسخ به این پرسش هم سهل است و هم دشوار. دشوار به این دلیل که سخت میتوان جوهر فلسفی یک دستگاه فکری را به طور قطع از آیینی که در آن نهفته است جدا کرد. این در مورد زرتشت مصداق دارد. سهل از این جهت که در همه آیینهای اخلاقی و آموزههای دینی نوعی فلسفه، جهانبینی و دستگاه فکری وجود دارد؛ مثل یهودیت و فلسفه یهودی، مسیحیت و فلسفه مسیحی و اسلام و فلسفه اسلامی. به همین دلیل میتوان بدون اغراق از دین زرتشتی و فلسفه زرتشتی سخن به میان آورد و هر دو را قرین هم دانست یا حتی کل یا بخشی از آن را بهصورت جداگانه و مجزا، مورد نگرش و کالبدشکافی قرار داد.
فرامین سهگانه «پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک»
زرتشت را در رشته ایرانشناسی و کتابهای تاریخ غربی به نامهای «زراتوسترا»، «زوروآستر»، «زوروآسترا» و یا «زاراسترو» میخوانند و در زبان کهن فارسی او را «زرتشت اسپنتمان» مینامند، امروز زرتشت را بهگونهای سادهتر، پیامبر و پیروان او را زرتشتی مینامند. کسانی که با بیانات زرتشت آشنایی نسبی دارند نیک میدانند که هدفش چیزی جز روشنگری نوع انسان و آشتی و آشنایی او با دنیای عقل و اندیشه نبوده است. شالوده تفکر زرتشت را دو استوانه تشکیل میدهند که از حوزههای اصلی«تکنولوژی تفکر» هستند. یکی از ویژگیهای زرتشت، کشف تفکر است. او با فرامین سهگانه «پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک» دنبال رساندن انسان به شناخت دنیای افکار و اعمال خود است. او به دنبال راهی برای رساندن انسان به شناخت داستان آفرینش و فهم رمزدار و معنای زندگی است. عمق این تفکر را جهانبینی تشکیل میدهد که میتوان آن را «الهیات صلح» در دستگاه فکری زرتشتی نامید. زرتشت را به حق میتوان پدر تفکر و اندیشهورزی نامید.
امر بسیار شگفتانگیز این است که زرتشت این دستگاه فکری و فرامین سهگانه خود را دوهزار سال قبل از میلاد مسیح بیان کرده است و آن هم در زمانهای که انسان نیمدانست اندیشه چیست و با آن چه میتوان در زندگی انجام داد. تفکر امری ناشناخته بود و انسانها براساس شرایط عمل میکردند. زرتشت به دنبال تغییر جهان نبود؛ زیرا نیک دریافته بود که تغییر طرز تفکر به تغییر جهانبینی و تغییر جهانبینی به تغییر جهان کمک میکند و انسان را به آرامش و در نهایت صلح میرساند.
حمورابی از زرتشت الهام گرفته است
درباره زندگانی زرتشت اطلاعات کمی در اختیار داریم که بعضا متضاد نیز هستند. مسلم اینکه او به مردمانی تعلق داشت که پیوندهای آریایی داشتند؛ با قبیلههایی به نامهای پارسها، مادها و پارتها. این اقوام جزو اقوام هندواروپاییها بودند که دوهزار سال پیش از میلاد مسیح(ع)مسکن اصلی خود در نواحی جنوب روسیه را ترک کردند و به مهاجرت پرداختند. برخی از آنان به سوی جنوب شرقی ایران حرکت کردند و در نهایت قدم به هندوستان گذاشتند و برخی دیگر روانه غرب ایران شدند. آن دسته از آریاییهایی که بر زمین فعلی ایران قدم نهادند، میهن جدید خود را «اران» به معنای سرزمین آریاییها نام نهادند. هرچند اینگونه فرزندان آریایی در سرزمینهای متفاوت جایگزین شدند، ولی به خاطر شباهتها در اندیشه، زبان و رسوم، میتوان پیشینه آنان را به هندواروپاییها نسبت داد.
اینکه زرتشت در چه زمانی چشم به جهان گشود، کاملا روشن نیست و سالهایی را بین 4000 تا 600 پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) میشود تصور کرد. پژوهشگران محدوده زمانی بین 700 تا 600 پیش از میلاد را درستتر میدانند. از سویی دیگر به ظن قوی گفته میشود که زرتشت پیش از حمورابی زندگی میکرده است؛ زیرا این باور به حقیقت نزدیکتر است که حمورابی باید از زرتشت الهام گرفته باشد.
انسانشناسی با اندیشه فلسفی زرتشت
برای شناخت بهتر عملکرد فلسفی زرتشت بهتر است از گاتها یاری بطبیم؛ زیرا گاتها بدون هرگونه شبهه به زرتشت نسبت داده میشود. گاتها از 17 سرود و و 238 بند و 896 آیه تشکیل میشود که در مجموع دارای 5560 واژه هستند. در این اثر بینظیر میتوان جلوههای فهم زرتشت را از سیمای زمانه خود مشاهده کرد و همچنین میتوان نشانههایی از روش و عمق اندیشه فلسفی او را یافت. فرامین سهگانه زرتشت «پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک» در گاتها جلوهگر میشود و ستونهای ساختمان افکار او را تشکیل میدهد. پندار نیک در بین این سه گزاره از اهمیتی بیشتر برخوردار است زیرا نشانهای است که از اندیشه فلسفی زرتشت که مستند بزرگی است برای انسانشناسی.
«رواداری کورشی» در کتابهای تاریخ زبانزد شد
کوروش هخامنشی از جمله پادشاهانی بود که زرتشت را پیامبر خود میدانست و براساس فرامین سهگانه او عمل میکرد. هرودوت به این واقعیت اشاره داد که کوروش در امپراتوری خود ملتها مختلف را بهطور منظم دور هم جمع و با آنها در مورد آداب و رسومشان بحث و تبادل نظر میکرده است. این رفتار او در کتابهای تاریخ به عنوان «رواداری کورشی» زبانزد شده است. او یکی از نمادهای رواداری است که تاکنون مورد واکاوی فلسفی قرار نگرفته است. گاتها هم رفتار کوروش را تصدیق میکند: «اهورامزدا رضایتمندی و دوام را به کسانی میبخشد که پیوسته در پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک کوشا باشند.»
کتاب «مبانی و ساختار فلسفه میان فرهنگی» نوشته حمیدرضا یوسفی و ترجمه صدیقه خوانساریموسوی در 304 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهای 18 هزار تومان از سوی موسسه فرهنگی هنری پگاه روزگار نو منتشر شد.
نظر شما