چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۶
ادبیات تا کلاسیک نشود قابل تدریس در دانشگاه نیست

احمد تمیم‌داری استاد تمام گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید:از ادبیات جدید هم باید یک دوره 40 یا 50 ساله بگذرد تا ببینیم چه چیزی از آن مورد پذیرش واقع می‌شود و همان چیز تدریس شود، چون الماس ادبیات ممکن است بعد از 50 یا 100 سال روشن شود و تا کلاسیک نشود، قابل تدریس در کلاس نخواهد بود

احمد تمیم‌داری، مترجم، زبان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران درباره تمایل کمتر نسل جدید به ادبیات کهن و کلاسیک در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: مقدار زیادی از دلایل اینکه نسل جدید و دانشجویان امروزی به ادبیات کلاسیک علاقه ندارند، مربوط می‌شود به مدرسانی که تدریس می‌کنند، اگر آن‌ها درست تدریس کنند، یعنی اگر شیوه تحقیق، تدریس، مطالعه و ارائه صحیح باشد، حتما دانشجویان علاقه‌مند می‌شوند.
 
وی درباره جایگاه ادبیات معاصر در دانشگاه هم بیان کرد: توجه به ادبیات معاصر هم به این صورت است که در همه جا نظریه‌های جدید را از نویسنده‌ها و تئوریسین‌های اروپا یا آمریکا اتخاذ می‌کنند و مثلا روی شعر نو، داستان کوتاه یا داستان جدید به کار می‌برند که این هم یک بخشی از ادبیات است. از طرفی از ادبیات معاصر، حدود 50 یا 100 سال باید بگذرد، تا کلاسیک و قابل تدریس شود و این‌ که هر کس یک ماه قبل یا شب گذشته شعر گفته باشد که قابل تدریس در دانشگاه نیست.
 
اشعار ادبیات کلاسیک ایران فرازمان و فرامکان هستند
نویسنده کتاب «تاریخ ادب پارسی» ضمن بیان اینکه سعدی و حافظ هم در زمان خودشان مهم بودند ولی بیشتر اهمیت‌شان در دوره‌های بعد از خودشان شناخته شد، افزود: ادبیات کلاسیک ایران از قرن هجدهم به بعد که در اروپا و آمریکا ترجمه می‌شود، به عنوان ادبیات نو به حساب می‌آید و تاثیرات ادبیات کلاسیک ما روی ادبیات آمریکا و اروپا، کشورهای اروپای غربی، مرکزی و شرقی واقعا شگرف است، یعنی بسیار، بسیار مهم است، ولی ما این‌ها را نمی‌دانیم، برای اینکه ما زبان‌های خارجی بلد نیستیم، نمی‌توانیم تشخیص دهیم که ادبیات کلاسیک ایران، مثلا شعر خیام، غزل سعدی، شعر حافظ و این قبیل اصلا زمان و مکان ندارند، یعنی اشعار فرازمان و فرامکان هستند، بنابراین شیوه کار ما اشتباه است.
 
استاد تمام گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره درون‌مایه ادبیات معاصر بیان کرد:  اگر روی ادبیات معاصر هم تکیه کنیم، اگر منظور ادبیات معاصر ایران باشد، افرادی مثل دهخدا، فرخی یزدی، عشقی و این قبیل  افراد که جزو شعرای بزرگ دوره مشروطه و بعد از مشروطه هستند، به ادبیات کلاسیک ایران توجه دارند، یا مثلا قالب شعر ملک‌الشعرای بهار به شکل کلاسیک و قدیم است ولی مسائل جدید را هم گفته است. در رابطه با شعر نو هم که از دوره نیما پایه‌گذاری شده، نیما هم تحت تاثیر بودلر و اینکه در چند مدرسه از فرانسوی‌ها  درس خوانده بوده، به شعر جدید علاقه‌مند شده و کتاب ارزش احساسات را نوشته است، یعنی شعر نو و ادبیات جدید هم جای خودش را دارد و ادبیات کلاسیک را نفی نمی‌کند، بلکه در ادامه‌ آن است. و ما نمی‌توانیم این‌ها را مثل دیوار چین از هم جدا کنیم.
 
ادبیات جدید امریکا و اروپا تحت تاثیر ادبیات کلاسیک ایران
نویسنده کتاب «عرفان و ادب در عصر صفوی» به اهمیت ادبیات کلاسیک ایران بر ادبیات دنیا اشاره کرد و افزود:  ادبیات کلاسیک هنوز هم در ایران بسیار جای کار دارد، در کشورهای غربی که ادبیات جدید از آنجا به سرزمین ما رسوخ و نفوذ پیدا کرده است، خود آن‌ها ادبیات جدیدشان بسیار تحت تاثیر ادبیات کلاسیک ایران است. در کتاب «گستره‌ شعر فارسی در انگلستان و امریکا» که من ترجمه کرده‌ام و انتشارات روزنه چاپ کرده است، نویسنده به زیبایی نشان داده است که از قرن هجدهم به بعد، حدود 200 سال ترجمه، برداشت، الهام گرفتن از شعر کلاسیک ایران و... موجب شده که ادبیات و زیبایی‌شناسی جدید در اروپا و امریکا به‌وجود بیاید، آن وقت چطور است که خود ما نمی‌توانیم از این ادبیات استفاده کنیم و ادبیات نوینی بر روی ادبیات کلاسیک بنا کنیم؟ این نشان می‌دهد شیوه کار ما ناقص است.
 
وی با بیان اینکه یکی از اشکالات ما این است که زبان‌های خارجی نمی‌دانیم، ادامه داد: الان هم وزیر علوم مصاحبه کرده است که درس زبان انگلیسی در دبستان‌ها، حتی در کلاس‌های فوق‌العاده هم درست نیست، نمی‌دانم چرا ما با زبان‌های خارجی مخالفت می‌کنیم، درصورتی که ما اگر زبان‌های خارجی را نشناسیم، ارزش میراث فرهنگی خودمان را در جهان نخواهیم شناخت. روایت است که یکی از پیروان امام رضا(ع) از ایشان پرسید که شما همه زبان‌های خارجی را می‌دانید و ایشان فرمودند بله، ما حجت خدا هستیم و باید این زبان‌ها را بدانیم، بعد راوی به حدیث ما علوم جامعه و فصل‌الخطاب را هم می‌دانیم از امام رضا(ع) اشاره کرد و پرسید: فصل‌الخطاب چیست؟ حضرت رضا (ع) فرمودند که: «هل فصل‌الخطاب الا معرفه الغات» واقعا فصل‌الخطاب غیر از این است که شما باید زبان‌های مختلف را یاد بگیرید؟ ما حتی از نظر اسلامی برای اینکه بتوانیم پیام‌های بلند اسلامی را در دنیا ابلاغ کنیم، باید زبان‌های خارجی بلد باشیم.
 
ادبیات معاصر تا کلاسیک نشود قابل تدریس نیست
تمیم‌داری با بیان اینکه ادبیات، فرهنگ و ادبیات کلاسیک ما دو بخش بسیار مهم، یکی پیش از اسلام و یکی بعد از اسلام دارد که در هر دو دوره هم موارد مشترک در ادبیات ما بسیار زیاد است، ادامه داد: ما اگر بخواهیم پیام‌های ادبیات ایران را به دنیا ابلاغ کنیم، باید زبان‌های خارجی را بدانیم که این یک مشکل بسیار بزرگ است. در ادبیات معاصر هم اگر به برنامه درسی دانشگاه‌های پیشرفته اروپا نگاه کنید، آن‌ها بیشتر اصول و مبانی ادبیات را می‌خوانند، مثلا زیبایی‌شناسی، مکتب‌های ادبی، سبک‌های ادبی، ارزش فکری و تاریخ اندیشه‌ها را می‌خوانند و مقوله‌ای مثل شعر را بیشتر باید در خارج از دانشگاه‌ها مطالعه و دنبال کنند. از ادبیات جدید هم باید یک دوره 40 یا 50 ساله بگذرد تا ببینیم چه چیزی از آن مورد پذیرش واقع می‌شود و همان چیز تدریس شود، چون الماس ادبیات ممکن است بعد از 50 یا 100 سال روشن شود و تا کلاسیک نشود، قابل تدریس در کلاس نخواهد بود.
 
این ادیب و فارسی‌پژوه از وضعیت نابسامان تدریس ادبیات کلاسیک در دانشگاه‌ها گلایه کرد و گفت: در دانشگاه‌های ایران متاسفانه ادبیات قدیم کم‌کم کنار گذاشته می‌شود، چون استادان بزرگش یا از دنیا یا از ایران رفته‌اند و برای آن‌هایی هم که جدید درس می‌خوانند، خیلی فرصت مطالعه وجود ندارد که بتوانند با شعر عرب یا شعر کلاسیک ایران آشنا شوند، مثلا دکتر جعفر شهیدی در طول 10 سال، سه بار مثنوی مولوی را از ابتدا تا انتها تدریس کردند ولی الان وضعیت نابسامان معیشت، نبودن وقت، ترافیک، عجله و مسائل پیچیده زندگی، موجب شده که همه درس‌ها ساندویچی شده، اساتید و دانشجویان خیلی کم درس می‌خوانند، خیلی کم مطالعه می‌کنند و دیگر خیلی بعید است که  تربیت شود، مگر اینکه در دانشگاه‌ها اساس دیگری در نظر بگیرند و برنامه‌ریزی‌ دقیقی کنند که افرادی مثل علامه قزوینی، ملک‌الشعرای بهار و بسیاری از بزرگان دیگر، دانشمندانی به‌وجود بیایند که هم ادبیات فارسی را بدانند و هم زبان‌های خارجی بلد باشند.
 
 مترجم کتاب «گستره‌ شعر فارسی در انگلستان و امریکا» درباره تمایل دانشجویان زبان وادبیات به ترجمه متون ادب کلاسیک، بیان کرد: دانشجویان تمایل دارند ولی امکاناتشان خیلی کم است، اولا اینکه حداقل باید زبان انگلیسی را خیلی خوب بیاموزند، زبان ادبی معاصر هم بشناسند تا بتوانند کار ترجمه را انجام دهند ولی مشکل نبودن زبان انگلیسی است. دانشجویان ما درتمام دوره لیسانس 4 واحد و دوره فوق لیسانس هم دو یا چهار واحد زبان می‌خوانند که خیلی کم است. دانشجو باید بتواند به انگلیسی بخواند، بفهمد، بنویسد، ترجمه و سخنرانی کند، اگر ما زبان خارجی ندانیم، با چه زبانی می خواهیم با دنیا صحبت کنیم؟ همه مردم دنیا که فارسی یاد نمی‌گیرند، ما باید زبان‌های رایج دنیا را بیاموزیم، ما که برای خودمان مسئولیت و رسالت قائل هستیم.
 
تمیم‌داری در پایان از دو کار جدید خود خبر داد و گفت:  یک کار جدید درباره «صاحب‌بن عبّاد» وزیر دانشمند آل‌بویه دارم که هم شرح حال او را آورده‌ام و هم یک قصیده عربی از او را شرح وترجمه کرده‌ام. یک کتاب دیگر هم در دست تالیف دارم که درباره شرح و ترجمه «گلشن راز» شیخ محمود شبستری از «وین ‌فیلد» است که قبلا ترجمه شده است، متن بسیار خوبی است که علاوه بر تصحیح لغات، تصمیم دارم که روی شرح‌های آن نقد هم بنویسم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین شاه پسند ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۰
    من به این حرف دکتر انتقاد دارم. با این حکم که سال‌ها بر دانشگاه‌ها حاکم است، ادبیات معاصر سانسور می‌شود.
  • حسن گل محمدی ۰۰:۵۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۱
    این حرف نشان بی دقتی وعدم شناخت ادبیات جهانی است.ادبیات باید کلاسیک شود یک حرف بی مفهود است.ادبیات اگر مخاطب داشته باشد در زمان خودش در جامعه جا افتاده است.با همین گونه نگرش های عقب افتاده است که در دانشکده های ادبیات ما آثار نویسندگان و شاعران معاصر مطرح نمی گردند.مگر اکنون بیش از چهل سال از آثار هدایت - چوبک - نیما نگذشته است پس چرا در کلاسهای دانشگاهی مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرد.اینگونه تفکرات نشان از بی اطلاعی و عقب ماندگی استادان ما داردوبیهوده نیست که ما این همه پیشینه ادبی هنوز در حسرت یک جایزه بین المللی هستیم جایزه نوبل بماند.مگر ادبیات ما از ترکیه و مصر چه چیزی کم دارد.جای تاسف است که دانشجویان ما این گونه اظهار نظر هارا مشاهده می کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها