پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۴
اگر سنایی نبود مولانا پرورده نمی‌شد/ سنایی در شعر خراسانی استاد است

محمدرضا موحدی،نویسنده و پژوهشگر ادب کلاسیک گفت: مولانا هم در مثنوی و تمام نثرهای دیگر خود، هم به لحاظ مضمون و هم در بخش الفاظ، وازگان و اصل شعرها تحت تاثیر سنایی است و از غزالی و دیگر شاعران تاثیرات فراوان می‌پذیرد اما تاثیرات سنایی بر او چیز دیگری است و اگر سنایی نبود، مولانا پرورده نمی‌شد.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یازدهمین نشست از درس‌گفتارهایی درباره سنایی با موضوع «مقایسه‌ مکاتیب سنایی با مکتوبات مولانا» با سخنرانی محمدرضا موحدی،نویسنده، محقق، پژوهشگر و استاد دانشگاه، عصر چهارشنبه (13 دی‌ماه) در شهر کتاب بهشتی برگزار شد.

موحدی ضمن بیان موضوع و روند جلسه گفت:  اولین بار مکاتیب یا نامه‌های سنایی توسط استادی از استادان دانشگاه علیگر هند به نام «نذیر احمد» که بعدها در کابل استاد دانشگاه شد، گرداوری شد که بعدها افتخار کردند که اولین بار آثار سنایی در مهد خودش که غزنه یا غزنین است به چاپ رسیده است. نذیر احمد از شاگردان قدیمی دانشگاه تهران و از پرورده‌های مرحوم دکتر معین، بهار و فروزانفر و امثال ان دسته از استادان بود که 17 نامه سنایی که اکثرا در افغانستان پیداشده را گرداوری کرده و بارها اذعان داشته است که این نامه‌ها، نامه های موقت است و امکان دارد نامه های دیگری هم پیدا شود.
 
 هفده نامه از سنایی و صد و پنجاه نامه از مولانا در دست است
او ادامه داد: آن چیزی که فعلا و به لحاظ کمی وجود دارد، از سنایی حدود 17 نامه و از مولانا حدود 150 نامه در دست است. مرحوم نذیر احمد نامه‌های سنایی را جمع‌آوری کرده و دو یا سه بار، ابتدا در کابل و بعد در دانشگاه علیگر هند به چاپ رسانده است، بنابراین اولین چاپ این اثر را مرهون لطف و زحمت‌های نذیر احمد هستیم اما بعدها در مجلات مختلف ایران، نامه‌های پراکنده‌ای که بخش تکمیلی ان نامه‌های ناقص است، پیدا و افزوده شد اما به اطلاعات ما چیزی نیفزود.
 
نویسنده کتاب «برگ‌هایی از تاریخ ادبیات جهان» در ادامه اظهار کرد: درباره مکاتیب سنایی اولین نکته این است که تعداد این نامه‌ها خیلی کم است، برخلاف نامه‌های مولانا که معمولا این شرایط را نداشت و ندارد، مکاتیب سنایی مصححان زیادی دارد و نسخه‌ها معمولا مغلوط است. از همان دهه چهل که این اثر برای اولین بار به ایران رسید و نسخه‌های کابل و علیگر در ایران تجدید چاپ شد، اطلاعات زیادی به دست امد و فواید این نامه‌ها آشکار شد، اولا معلوم شد که بخش اعظم این نامه‌ها مربوط به مکاتبات درباری است، یعنی برخلاف تصور برخی‌ها که زندگی سنایی را با یک خط کش به دو بخش درباری و توبه کردن او تقسیم می‌کنند، این نامه‌ها نشان می‌دهد که ارتباط سنایی تا اواخر عمر با دولتمردان پابرجاست.
 
نامه سنایی به عمر خیام
او ادامه داد: یکی از فواید بسیار قابل توجه این نامه‌ها این است که در یکی از نامه‌ها سنایی به سرقت متهم شده و او به یکی از معتمدترین و متنفذترین مردم ان شهر نامه می‌نویسد که به بی گناهی او شهادت دهد و او را ازاد کند که این شخص مخاطب سنایی کسی نیست جزء حکیم عمر خیام نیشابوری که این نامه از نظر ادبی برای کسانی که در تاریخ ادبیات مطالعه و بررسی می‌کنند، هر سطر اطلاع درباره حکیم عمر خیام، اینکه او کیست؟ چگونه می‌زیسته؟ چه‌کاره بوده؟ و ... را نشان می‌دهد، بنابراین برای محقق بسیار اهمیت دارد که در گوشه‌ای از تاریخ و در یکی‌ از نامه‌ها درباره اصالت این شخصیت‌ها چیزی بداند یا بخواند. این نامه‌ سنایی تصویری بسیار عالمانه و شخصیت بسیار معتبر و متنفذ از خیام به مخاطب ارائه می‌دهد.
 
موحدی درباره ساختار بیرونی و سبک و سیاق نثر ثنایی اظهار کرد: با توجه به اثار باقی‌مانده از ابتدای نثر فارسی، یعنی قرن چهار و و بعد از آن نشان می‌دهد که نویسندگان ایرانی در ابتدای نثر فارسی زبانی نزدیک به محاوره در نثر خودشان داشته‌اند، منظورشان فقط و فقط ارائه اطلاعات خود به مخاطب است و بازی با لفظ، استشهاد به آیات و احادیث و ابیات عرب اصلا ندارد. بنابراین  تفاوت نثر ساده با نثر مکلف و فنی به زبان ساده این است که هرگاه ویژگی‌های شعر به نثر وارد شود، آن نثر از زمینه نثر ساده دور می‌شود و به نثر فنی یا مکلف یا مصنوع وارد می‌شود.
 
نویسنده کتاب « اسلام در هند» در ادامه گفت: از نیمه دوم قرن ششمف به خاطر پیوند روزافزونی که نثر با شعر و نویسندگان با شاعران پیدا کردند، بعضی از ویژگی‌های شعر مثل تشبیه، کنایه، استعارو و دیگر صنعت‌ها و آرایه‌های ادبی وارد نثر شد و بعد از تقریبا دو یا سه قرن که ما در نثر مصنوع غوطه‌ور و آلوده شدیم، وجه و شیوه غالب این بود که همه باید مصنوع و مکلف می‌نوشتند و اگر کسی غر از ان می‌نوشت بی‌سواد یا کم‌سواد محسوب می‌شد، اما ارام ارام و از قرن هشتم و نهم به بعد این صلابت نثر فنی برداشته می‌شودو به دوره صفویه که می‌رسیم، نثر فنی در میان منشی‌ها ادامه دارد ولی دیگر به شکل عموم و وجه غالب نیست. بعد از نثر فنی، نویسندگان ایران به نثر ساده و مرسلی که داشتند برگشتند
 
او با بیان اینکه هیچ حد و مرز مشخص و قطعی برای نثر ساده و مصنوع در قرن‌ها وجود نداشته، گفت: معمولا در بین نثرهاف یعنی بین نثر ساده و به فنی رسیدنف سبکی است که به اصطلاحا آن «سبک بینابین» می‌گویند و نویسندگانی که که هنوز گوشه‌هایی از عنایت به سبک قرن چهارم و پنجم دارند و یک علایقی هم به سبک تازه مد شده فنی دارند، در بعضی‌نامه‌هایشان خیلی غلیظ فنی می‌نویسند و انتهای همان نامه یا نامه‌های دیگر را به سبک سهل و ساده می‌نویسند که در این صورت سبک این نویسنده بینابین است.
 
سنایی در شعر خراسانی استاد است
نویسنده کتاب «حکایت آینه، بازنویسی مرصادالعباد» با اشاره به اینکه اگرچه سنایی تمایل زیادی به سبک مصنوع و فنی دارد ولی 17 نامه موجود سنایی به لحاظ سبکی می‌تواند در سبک بینابین قرار گیرد، افزود: اگر کسی اهل فضل و متخصص ادبیات نباشد،نمی تواند از این نامه‌ها استفاده کند. سبک نامه‌های سنایی عموما مکلف است، چون در قرن ششم است، زبان سنایی خوب است، شعر خراسانی است و شعر خراسانی یعنی شعر با صلابت و ساده که اگر در روزگار معاصر هم کسی بتواند این دو را با هم جمع کند، به شعر او خراسانی می‌گویند، یعنی هم به لحاظ دستوری و قواعد استحکام داشته باشد و نتوان هیچ ایرادی به آن گرفت و هم ساده باشد که سنایی استاد این کار است؛ برعکس در نثر سنایی ابدا دیگر این سادگی نیست، چون موضوعش دیگر موضوع دلچسب ما نیست و عموما نامه‌ها خطاب به امیران و وزیران و ... است.
 
سه ضلع سنایی در نامه‌هایش
موحدی با بیان اینکه نامه‌های یافت شده از سنایی به لحاظ ساختار از سه بخش ابتدا یا صدرنامه ، بخش میانی شرح نیاز که مقصود اصلی نویسنده است و بخش پایانی یا خاتمه نامه تشکیل شده است، ادامه داد: سنایی در بخش موضوع به اخلاق می‌پردازد و مضمون‌های اخلاقی و گاه عرفانی هم دارد، ولی بیشتر مضامین اجتماعی و شخصی است، همچنین از لحاظ موضوعی سنایی سه زاویه یا ساحت مختلف داشته که این سه ضلع را بسیار در نامه‌های خود نشان داده است؛ ضلع اول سنایی مداح است که مدح درباریان را می‌گفته است، ظلع دوم سنایی  واعظ و پندگو است که بخش اعظم نامه‌های او همین است و ساحت سوم شخصیت سنایی، شخصیت عاشق، قلندر، بی‌باک و آزاد از یک سری قیود شرعی است که می‌خواهد این طور نشان دهد که در عشق همه چیز حل است و عشق مجوز بسیاری از کارهاست.
 
نویسنده کتاب « طعم وقت، بازنویسی اسرار التوحید» با بیان اینکه سنایی شاید نسبت به شاعران دوره‌های بعد خودش به اصطلاحات عرفانی و تصوف مسلط‌تر است، اظهار کرد: معلوم است سنایی تفاسیر عرفانی را خوانده و با صوفیان بزرگ روزگار خودش هم‌نشین بوده و بی سبب نیست که می‌گویند آغاز شعر عرفانی با سنایی است که به حق هم چنین است.
 
وی در انتهای بحث خود درباره سنایی و قبل از ورود به بحث مولانا یکی از ساده و آسان‌ترین نامه‌های سنایی را قرائت کرد و گفت: مولانا حدود 100 سال با سنایی فاصله سنی دارد و تعداد نامه‌های مولانا خیلی بیشتر از مکاتیب سنایی است و در مقابل 17 نامه سناییف تا به حال حدود 150 نامه از مولانا جمع‌آوری شده است.
 
موحدی ضمن اشاره به سه دوره تصحیح مکتوبات مولانا توسط توفیق سبحانی در ایران، اظهار کرد: محققان ایرانی از دهه سی به بعد با نامه‌های مولانا اشنا شدند، بنابراین مکاتیب سنایی حدود یکی دو دهه به لحاظ ورود به جامعه فرهنگی ایران تقدم داشته است و به رغم اینکه از دهه سی وارد ایران شد، شاید به خاطر عدم اعتمادی که به این نامه‌ها بود، انگار جدی تلقی نشد و گویا نامه‌ها نزد اهل تحقیق جای خود را باز نکرد، چون اگر جدی بود باید در بخش زندگی‌نامه‌هایی که از مولانا می‌نوشتند، از تک تک نامه‌ها استفاده می‌شد.
سبک ساده و مرسل مولانا بر خلاف سبک فنی و مصنوع رایج
این نویسنده و محقق ضمن بیان اینکه هرکدام از این نامه ها حاوی اطلاعات بسیار گرانقدری است که به بیوگرافی مولانا کمک می‌کند و چه به لحاظ تاریخی، چه اجتماعی و چه شخصی کمک بزرگی به تاریخ‌نگاران است، عنوان کرد: به لحاظ سبک‌شناسی همه نامه‌های مولانا عموما سبک ساده و مرسل دارند و با اینکه در دوره او سبک فنی و مصنوع رایج است، اصلا به سراغ نثر فنی نرفته و همان‌طور که شعر خود را از خراسان حفظ کرده و اورده، در نثر هم حفظ کرده، وارد سبک رایج نشده است و تعمد دارد که مستقیم وارد مورد نیاز شود، این امتیازاتی است که نثر مولانا دارد و نامه های مولانا را خیلی متفاوت می‌کند.
 
موحدی در ادامه گفت: نامه‌های مولانا مملو از استناد به آیات قرآن، احادیث و گاه اشعار عربی است. البته مقدار شعرهای عربی در اشعار سنایی بیشتر است. مولانا بسیار استناد به شعر می‌کند، حافظه او مملو از شعر است، نزدیک 185 مورد استشهادبه شعر دارد که عموما هم شعرهای فارسی است.
 
وی با بیان اینکه از میان تمام شاعرانی که مولانا در نامه‌های خود به آن‌ها استناد کرده، سنایی رتبه برتری دارد، بیان کرد: مولانا نزدیک به 32 مورد شعر به صورت مستقیم و با ذکر نام از سنایی اسنشهاد کرده است، یعنی حق سنایی نه فقط بر غزلیات شمس و فیه ما فیه که در شخصی‌ترین حالات مولانا هم این حق ثابت است و این سیطه و سایه حاکم است.
 
برای بررسی شخصیت مولانا و فهم مثنوی خواندن مکتوبات ضروری است
نویسنده کتاب «سلسله سخنوران» ضمن اشاره به اینکه کثرت منقولات از از ویزگی‌های ساختاری نامه‌های مولانا است، اضافه کرد: مولانا هم مثل سنایی به امیر و امرا نامه دارد و از این جهت شبیه به هم هستند ولی مضامینی که در نامه‌های مولانا است، مضامین اجتماعی، خانوادگی، عرفانی و اخلاقی است که بخش عرفانی نامه‌های مولانا بر خلاف سنایی خیلی غلطظ و پررنگ است، برای همین برای بررسی شخصیت مولانا، حتی برای فهم مثنوی هم خواندن نامه‌ها خیلی ضروری است.
 
وی ضمن قرائت نمونه‌های کوتاهی از نامه‌های مولانا، گفت: در بحث تاثیرپذیری مولانا از سنایی باید گفت که مولانا هم در مثنوی و  تمام نثرهای دیگر خود، هم به لحاظ مضمون و هم در بخش الفاظ، وازگان و اصل شعرها تحت تاثیر سنایی است و از غزالی و دیگر شاعران تاثیرات فراوان می‌پذیرد اما تاثیرات سنایی بر او چیز دیگری است و اگر سنایی نبود، مولانا پرورده نمی‌شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها