بارها گذرمان به کتابفروشیهایی افتاده است که معرفی راهنمای کتاب و کتابفروش باعث شده تا کتابی را بخریم. مهبد متین، راهنمای کتاب در کتابفروشی محام اهواز است که به انتخاب خودش کتاب «منگی» را به خوانندگان ایبنا پیشنهاد داده است.
ژوئل اگلوف در سال 1970 متولد شد. پس از تحصيل در رشته سينما، به فيلمنامهنويسي روي آورد، اما اكنون خود را وقف نوشتن كرده است. اولين رمان او، «ادموند گانگليون» و پسر، توجه منتقدان را بهخود جلب كرد و در سال 1999 برنده جايزه الن فورنيه شد. اثر حاضر، يا رمان او نيز در سال 2005 جايزه ليورانتر را دريافت كرد. رمان منگي شكل خاطرهنويسي و روایتی دارد با داناي كل اول شخص، معرفي كسي كه روزمرگي خود را در قالب داستان مينويسد، شغل يكي از موضوعات مهمي است كه ژوئل اگلوف آن را بهخوبي در ذات داستان گنجانده است.
شكل نامتعارف يا كمتر پرداختهشده اين نوع شغل يعني (كارگر كشتارگاهبودن) خود موضوعي بكری ست براي ساختن داستان، داستاني كه سراسر جداماندگي اين افراد را با اين هيبت شغلي بهخوبي با شِكْوِههای نويسنده ميتوان درك كرد. بِكربودن اين موضوع راهي در سينماي ايران خودمان نيز داشته چرا كه فيلمهايي درباره مشاغل كمتر مورد استقبال افراد را نيز به چالش كشانده است. ازجمله اين مشاغل كارگران مردهشورخانه و يا كارگران معدن زغالسنگ و این دست مشاغل است.
ترجمه اين داستان بهواقع شخصيت اصلي داستان را بهخوبي براي خواننده جا مياندازد او در حد یک فیلسوف حرفها دارد و تحلیلها میکند. چراكه تحتاللفظیبودن ترجمه باعث شده فضايي تقريباً خالي از احساس و يا ولنگاری در حرفزدن را مخصوص داناي كل براي مخاطب كاملاً مشخص كند. ممكن است در اين راه كمي سرعت خوانش داستان كم شود ولي براي واقعيترشدن شخصيت نفر اول لازم و ضروري ميباشد. کتاب منگی با حجم کم برای عزیزانی که تازه شروع به خواندن کتاب کردهاند معرفی خوبی است چراکه مخاطب را خسته و دلزده نمیکند و او را راغب به خواندن دوباره و دوباره میکند.
...صبح شبيه چيزي كه از صبح ميفهمي نيست. اگه عادت نداشته باشي، حتي شايد مُلتفِتش نشي. فرقش با شب خيلي ظريفه، بايد چشمت عادت كنه. فقط يه هوا روشنتره. حتي خروسهاي پير هم ديگه اونارو از هم تشخيص نميدن. هواي گندِ يه شب قطبي رو تصور كنيد. روزهاي قشنگ ما شبيه همونه. (از متن كتاب)
نظرات