علیرضا اکبرپور،نویسنده و مدرس دانشگاه میگوید: درموردکتاب«سینماتوگرافی و ویدیوگرافی، مدیریت فیلمبرداری و تصویربرداری» نمیتوانم درصد بدهم و بگویم چند درصد آن به صورت مستقیم از منابع خارجی بوده و چند درصد مطالب توسط خودم تولید شده است، فقط میتوانم بگویم که موارد را با توجه به نوع نگاهی که به ارائه مطالبم داشتم، از فیلتر و صافی ذهنی خودم گذر دادم و با توجه به رسم امانتداری هرجا که نیاز بوده ارجاعات درون متن را هم عنوان کردهام و در نهایت چیزی تحت عنوان «سینماتوگرافی» به وجود آمده است. اما کتاب در حالت کلی کاملا تالیف است، چون هیچ جا نقل قول مستقیم ندادم.
ابتدا یک شمای کلی از کتاب به ما بدهید، مختصرا درباره ساختار کتاب و اینکه شامل چه موضوعاتی است، توضیح دهید.
تقریبا میتوان گفت، کتاب «سینماتوگرافی و ویدیوگرافی» بعد از انقلاب اولین کتاب جدی است که به صورت علمی سعی کرده فیلم و مدیریت فیلمبرداری را با توجه به نیازها تصویربرداری تشریح کند. به طور کلی سعی کرده نقصی که همیشه در ترجمهها وجود داشته که معمولا در خوانش و ارائه مطالب هست را از بین ببرد و از همه مهمتر اینکه بتواند اطلاعات مطمئنتری را در حوزه مدیریت تصویر ارائه دهد. اغلب کتابهایی که در سنوات گذشته ترجمه شده ضمن اینکه بسیارکهنه بودند، در ارائه مطالب بسیار الکن بودند،بنابراین سعی کردم این ضعف را پوشش دهم و در عین حال تلاش کردهام جامعیتی در ویدیوگرافی رعایت کنم که در آثار ترجمه کمتر دیده میشود که حالا یا مترجم بخشهایی از کتاب را به عمد و به جهت اینکه متخصص نبوده، حذف میکرد، یا اینکه خود سورس کتابها آن جامعیت کافی را نداشتند.
کتاب را در 6 بخش یا مطلع فصلبندی کردهام. فصل اول مفاهیم پایه که لازمه اطلاعات اولیه فرد است را ارائه میدهد، که اگر فرد بخواهد مواردی را در حوزه تصویر پیگیر و پیجو باشد، در این فصل با این مفاهیم به صورت قراردادی و پایهای آشنا میشود. در فصل دوم به مباحث ساختار دوربین و اجزای فنی دوربینهای تصویربرداری و فیلمبرداری پرداختیم که با توجه به اینکه الان ذائقه کار کردن در حوزه تصویر تغییر کرده و به حوزه دیجیتال وارد شدهایم، این بخش را در کنار سیستم آنالوگ سینمایی طراحی کردم تا هر مخاطب و کسی که تمایل دارد از منابع استفاده کند، دو قسمت را در کنار هم داشته باشد. فصل سوم به سیستمهای حرکتی اختصاص دارد و تجهیزات و ادوات سینمایی که معمولا برای انجام حرکات دوربین نیاز و ضروری است، در این بخش مطرح میشود. در فصل چهارم به مباحث پایهای نور و نورپردازی میپردازیم، کتاب در این بخش که از معرفی تجهیزات نوری شروع میشود تا به تکنیکهای و شیوههای اجرایی میرسد، به طور کامل همه موارد و مسائلی که میتواند یک نورپردازی دارای قاعده را برای یک کار تصویری رقم میزند، مطرح میکند.
فصل پنجم کتاب به صافیها و فیلترگذاریها اختصاص دارد که باز هم همه آن مواردی که در این حوزه ضروری است، چه صافیها و فیلترهایی که روی رنگ تصویر و چه صافیهایی که روی نقش تصویر موثر هستند، انواع و اقسام آنها و با همه بایدها و نبایدها در استفاده آنها در این بخش مطرح شده است؛ و فصل ششم کتاب به تکنیکهای اجرایی و جلوههای ویژه بصری میپردازد که هدف از آوردن تکنیک جلوههای ویژه در این بخش آموزش آن نیست، چون اغلب ویژوال افکتها یا در حوزه میدانی انجام میشود که خیلی درصد آن پایین آمده و بخش اعظم آن در دنیای دیجیتال و در بستر نرمافزارها است و از یک قاعده کلی تبعیت میکند، بلکه سعی کردم بحث پردههای رنگی و اطلاعات کافی که یک مدیر تصویر نیاز دارد که چطور تصویر خودش در این بخش در صحنه به عنوان ماده خام بر روی فرآیند دستکاریهای دیجیتالی آماده کند، در این بخش مهیا کنیم و سایر مواردی که به صورت فرایندهای اجرایی در حوزه تصویر لازم است.
در پیشگفتار کتاب قید کردهاید که کتاب تالیف دیگری در این حوزه وجود نداشته و ترجمههای موجود هم قدیمی است، این کتاب به چه میزان برگرفته از تجربه علمی شما و چقدر ترجمه متون خارجی این حوزه است؟
اولا نکتهای که باید یادآور شوم، این است که غالب اختلاف نظری که در حال حاضر بین پژوهشگران حوزه کتاب وجود دارد و عمدتا در نشستها، بعضا نشستهای خانه کتاب هم دیده شده که اختلاف هم ایجاد کرده، همین است که وقتی با یک اثر روبهرو میشوند، میگویند چند درصد از کتاب از مطالب خودتان و چند درصد آن برگرفته از کارهای ترجمهای و سایر آثار است؟ به نظر من هر کتاب علمی اگر قرار باشد علمی، بیهمتا و قائم به ذات خودش باشد، باید دارای ارجاعات و رفرنس باشد و اساسا هیچ فردی نمیتواند مواردی از خود ابداع کند و در کتاب بیاورد، که اگر این اتفاق بیفتد در حد اندکی میتوان به آن لقب مانیفست داد، البته برای مانیفستها و بیانیهها هم صحت و سقم ایجاد میشود- که در طول تاریخ ادبیات این نوع مانیفستها ارائه میشوند، بیشتر در بخش تئوریهای اقتصادی و سیاسی است- شاید قابل قبول باشد، البته اندکشمار هستند و خیلی از آنها هم در بلندمدت مضمحل شده و از بین رفتهاند.
در کتاب سینماتوگرافی هیچگاه این ادعا را نداشتهام که مواردی را از خودم بازتولید کردهام، چون بازتولید ما همیشه به استفاده کردن از آثار و منابع دیگران برمیگردد. در نگارش این کتاب حدودا از 470 منبع فارسی و انگلیسی زبان استفاده شده است؛ بخش اعظم این منابع، خارجی زبان است، که اینها از صافی برداشت و استنتاج من گذشته و به واژگان کتاب تبدیل شده است. اینکه بگویم بخش اعظمی از این اطلاعات توسط خود بنده تولید شده است، سخن گزافی است و هیچ وقت هم یک فرد عالم و بالغ چنین ادعایی نمیکند. درصد استفاده از منابع فارسی به جهت ضعف ساختاری که در آثار ترجمه داریم که بعضا به شدت اطلاعات غلط و نادرست ترجمه، بخش اعظمی هم که اساسا منسوخ شده و علنا و عملا کاربردی نیست، خیلی پایین است و طبیعتا بنده هم هیچ بهره جدی نتوانستم ببرم؛ اما منابع انگلیسی که به شکل مجموعهای از فایلهای پیدیاف یا بعضا دانلود کتابهای الکترونیکی بود -که اگر قانون کپی رایت اینجا وجود داشت به خاطر هزینه بالایی که ایجاد میکرد، من عملا نمیتوانستم اینچنین کاری کنم. بنابرین به بخش اعظمی از منابع به این شکل دسترسی داشتم- و با توجه به نوع استراتژی طراحی که در ارائه مطالب داشتم بخشهایی از آن را بهرهگیری کردم.
درمورد مطالب کتاب نمیتوانم درصد بدهم و بگویم چند درصد آن به صورت مستقیم از منابع خارجی بوده و چند درصد مطالب توسط خودم تولید شده است، فقط میتوانم بگویم که موارد را با توجه به نوع نگاهی که به ارائه مطالبم داشتم، از فیلتر و صافی ذهنی خودم گذر دادم و با توجه به رسم امانتداری هرجا که نیاز بوده ارجاعات درون متن را هم عنوان کردهام و در نهایت چیزی تحت عنوان «سینماتوگرافی» به وجود آمده است. اما کتاب در حالت کلی کاملا تالیف است، چون هیچ جا نقل قول مستقیم ندادم، بلکه فقط برای اینکه اثبات کنیم که موارد و مسائلی که در کتاب مطرح شده دارای وزنه علمی و به نوعی دارای رفرنس است، از شیوه ارجاع درون متن استفاده کردهام.
مخاطب کتاب شما چه طیف افرادی هستند؟
مخاطب کتاب را دو طیف میدانم، اولین دسته دانشجویان رشته سینما گرایش فیلمبرداریاند - البته چون الان از دوربین دیجیتال استفاده میشود این واژه باید به گرایش «تصویربرداری» اصلاح شود- بخش دوم افرادیاند که به عنوان دستاندرکار حرفهای و تولید در عرصه سینمای ایران فعالیت میکنند ولی مناسبت کارکردیشان با آن اصولی که در مدیریت تصویر با عنوان مدیریت فیلمبرداری و تصویربرداری سراغ داریم، بسیار فاصله دارد. دسته سوم هم افرادیاند که به شکل حرفهایتری عکاسی میکنند و بخشهایی از فصول کتاب مثل بخش صافیها یا مفاهیم پایهای میتواند برای آنها کارگشا باشد. یا در قسمت نور و نورپردازی موارد و مسائلی را عنوان کردهام که بعضا شاید در هیچ منبع دیگری به طور عادی یافت نشود؛ بنابراین اگر بخواهم مخاطبین این کتاب را معرفی کنم، مخاطبین این کتاب طیف متخصص سینما میتوانند باشند، چون کتاب عمومی نیست که موارد آن برای عوام قابل فهم باشد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات کتاب را میتوانیم به ساده، بخش اعظمی را متوسط و بخشی از آن هم دشوار طبقهبندی کنیم. قبول دارم بخشی از موارد کتاب سنگین و ثقیل مطرح میشود که آن هم طبیعت این نوع آثار و کتابهاست، چون این نوع منابع از نظر استفاده و تعبیر و تفسیر مطالب حتما به یک بیس و پایه محتاج خواهد بود، به همین جهت من همیشه حداقلها را میگذارم، یا اینکه فرد تخصص این را داشته باشد و به عنوان دستاندرکار این حوزه مشغول است، یا اینکه حداقل در حال گذران پروسه دانشگاهی در حیطه تخصصی باشد.
در جایی عنوان کردهاید که در ایران چیزی به عنوان مدیریت تصویربرداری و فیلمبرداری نداریم، دلیل شما از بیان این ادعا چیست؟
بله! به ضرس قاطع میتوانم این را عنوان کنم که اساسا مفهومی به نام مدیریت تصویر به شکل مدیریت فیلمبرداری و تصویربرداری نداریم، چون به شکل متعارف در سینمای کنونی و سینمای معاصر جهان که بخش اعظم آن وامدار پروسه تولید فیلم در پلتفرم هالیوود و ایالت متحده است، مدیریت تصویر کسی است که با محاسبات سر و کار دارد نه اینکه الزاما کار فیزیکی و یدی انجام دهد. ما در ایران جدای از اینکه به طور کامل این نوع شیوه محاسباتی و مدیریتی را حتی برای چند فرد شاخصی که کار را میکنند، نداریم، بلکه خود این افراد در فرآیند بازتولید تصویر یا جایگذاری دوربین در صحنه به صورت مستقیم عمل فیزیکال انجام میدهند، که این تحت هیچ شرایطی با استانداردهایی که در طبقهبندی گروه دوربین برای مدیریت تصویر دارید، سازگاری ندارد؛ از یک طرف هم همین غلط مصطلحی که در تصاویر ما وجود دارد، علیرغم اینکه اکثر کارهای ما به صورت دیجیتال گرفته میشود هنوز هم از واژه فیلمبرداری استفاده میکنیم، همین یک ادعای اثبات شده است که فرایند فیلمبرداری با تصویربرداری که یکی شیمیایی و یکی کاملا الکترونیکی است کاملا با هم متفاوتند و مدیریت تصویر هوشمند کاملا متوجه تفاوت در این دو حوزه هست که فقط یک فرد نا آگاه میتواند این دو واژه را با هم خلط کند و آن را در تیتراژ پایانی به کار ببرد. از نظر تحقیق میدانی هم اگر شما مستقیما در چند پروسه تولیدی حاضر شوید، متوجه خواهید شد که عنصری به نام مدیریت تصویر با تمام پیچیدگیهایی که در کتاب شرح داده شده، علنا و عملا در مختصات سینمای ما وجود ندارد.
آیا این کتاب این تخصص را آموزش میدهد؟
قطعا نوع تغییر دیدگاه را میتواند ایجاد کند و این پروسه را یاد میدهد که در فرآیند بازتولید آثار تصویری اصول و سلسله مراتبی را رعایت کنیم که حداقل خودمان را به استانداردهای جهانی نزدیک کنیم؛ به هر حال ما جزو معدود کشورهایی هستیم که دارای تولید هستیم، اما متاسفانه هنوز در خیلی از شاخهها روابط پایداری به شکل استاندارد شده و نزدیک به استانداردهای جهانی برای خودمان تعریف نکردهایم. هر از گاهی کورسوهایی ایجاد میشود و تک ستارههایی از آثار ما بیرون میآیند، که متاسفانه زیاد تداوم ندارد که ناشی از همین مسئله است و به این امر منجر میشود که ما هیچ وقت نتوانیم یک آدم به عنوان یک تکنسین صادر کنیم، در صورتی که در پلت فرم فیلمسازی در ایالت متحده افراد بسیار کمی با ملیت امریکایی میبینید، بسیاری از تکنسینهایی که در آنجا مشغولند از ملیتهای دیگر ولی با رعایت استانداردهای تثبیت شده توانستهاند در فرایند تولید ورود پیدا کنند؛ بنابراین این کتاب قطعا میتواند این تغییر نگرهها را ایجاد کند، به نوعی معرف پلتفرم حرفهای تولید تصویر باشد و کمکم میتوانیم امیدوار باشیم که کمی نگاهمان را به استانداردهای جهانی در این حوزه نزدیکتر کنیم.
پژوهش و نگارش این کتاب چقدر از شما وقت گرفت و در نوشتن این کتاب با چه مشکلات و محدودیتهایی مواجه بودید؟
از زمان استارت این کار تا پایان مراحل صفحهآرایی کتاب که صفحهآرایی دشواری هم داشت، حدود پنج سال از من زمان گرفت، البته در این پنج سال به صورت مستقیم، مستمر و تمام وقت روی این کتاب کار نکردم، بلکه در کنار آن مجبور به انجام امور دیگر هم بودم. بزرگترین مشکلی که این مسئله برای من ایجاد کرد، اینکه اولا ما در ایران اصلا چیزی به نام سرانه پژوهش و تالیف نداریم، وقتی هم که شما چیزی را به عنوان سرانه پژوهشی و درآمدی که در کنار کار اصلی شما وجود داشته باشد که جدا از اینکه به شما انگیزه دهد، مایحتاج زندگی شما را هم فراهم کند تا در هزینههای روزمره دچار لنگی نشوید، ندارید؛ کار سختتر میشود. فکر میکنم این مسئله بزرگترین معضلی است که نه فقط برای این کتاب بلکه برای همه کسانی که قصد انجام کار پژوهشی و تالیفی جدی دارند، وجود دارد ، همین نکته نزدیک بود چند بار در میانه راه مرا از ادامه کار منصرف کند، اما با توجه به اینکه بخش اعظمی از کار روی علاقه شخصی جلو میرفت، بعد از مدت کوتاهی مجددا کار را اد امه میدادم. مسئله عدم حمایت پژوهشی فقط در حوزه مسائل مالی نبود، متاسفانه ما حتی یک پایگاه تجمیع شده برای دسترسی به متون رده اول جهانی نداریم، حتی بزرگترین دانشگاههای ما هم متاسفانه فقط در یک بخشی ادعا دارند و وقتی به بانک اطلاعاتی فلان دانشگاه که باید با فلان مجموعه دانشگاهی مرتبط باشد و بتوانید از پایگاههای داده آنها استفاده کنید، مراجعه میکنید، میبینید که حق عضویتها و اشتراکات را پرداخت نکردهاند و عملا فقط به چهار صفحه از کتاب مورد نظرتان دسترسی دارید، همین امر باعث رجوع به نسخههای غیرقانونی میشود که خوشبختانه چون ما فعلا جزو قانون کپی رایت نیستیم، میتوانیم این کار را انجام دهیم ولی در صورتی که در کشور دیگری زندگی کنید و اگر در اینترنت شما را بزنند، کار شما جرم به حساب میآید و تبعات بدی دارد.
در کتاب سینماتوگرافی متاسفانه این قواعد رعایت نشده چون ما جایی زندگی میکنیم که عملا نمیتوانیم پرداخت مستقیم داشته یا به آثار دیگر دسترسی داشته باشیم. تنها کاری که مولف میتواند انجام دهد که در آن شرایط بنده هم انجام دادم، این است که رسم امانتداری را به عمل آورد و منبعی را که استفاده کرده شرافتمندانه قید کند.
چقدر میتوان به مخاطب اطمینان داد که این کتاب با تکنیکهای روز دنیا در زمینه فیلمبرداری و تصویربرداری همراه و همخوان بوده و به عبارت دیگر این کتاب چقدر بهروز است؟
راحت میتوان این اطمینان را به مخاطب داد که کتاب بسیار به روز است و حداقل بخش عظیمی از اطلاعات آن تا اواخر 2016 و اوایل 2017 قابل پیگیری و تطبیق دادن است.
در پایان اگر نکته یا سخنی مد نظرتان هست، بفرمایید.
با توجه به اینکه هزینه کتاب بالا و متاسفانه سرانه کتاب خیلی پایین آمده است، فکر میکنم نسبت به انرژی که بخش اعظمی از پژوهشگران، نویسندگان و حتی مترجمین ما در این بخش میگذارند، سهم خیلی ناچیزی میبرند و با توجه به اینکه این بخش هم یک بخش تخصصی است و افرادی که در حوزه قلم کار میکنند از قشر فرهیخته هستند و افراد عادی محسوب نمیشوند، باید بخش حمایتی در این شاخه بسیار زیاد باشد، چون اگر این اتفاق نیفتد، همین نصف و نیمه بازتولیدی که در متون علمی، ادبی و هنری داریم هم از دست میرود، برای خود من این اتفاق افتاده و بنده انگیزه دیگری ندارم که اثر مشابهی را در آینده بازتولید کنم، چون امورات معیشتی ما در شرایط سختی قرار گرفته و اگر واقعا این نگاه حمایتی وجود نداشته باشد، عملا عطای آن را به لقایش میبخشیم و میگوییم چرا فرایندی را شروع کنیم که بسیاری از امورات و شاخههای دیگر مرا تحت تاثیر قرار دهد، آن هم با توجه به فضای بازاری که کتابخوانی بسیار پایین آمده و بخش اعظمی از تولید کتاب در بعضی نظامهای دانشگاهی هم فقط یک ویترین پرستیژی برای افرادی مثل اعضای هیئت علمی ثابت که حقوق ثابتی دارند، شده است که کتاب برای آنها یک جنبه ویترینی پیدا کرده، چون متناسفانه نه مخاطبی برای آن وجود دارد، نه حمایتی از خود پژوهشگر به عمل آمده و نه حمایت سوپسیدی برای پایین آوردن قیمت کتاب شده تا مخاطب انگیزهای برای خرید داشته باشد. همین کتاب «سینماگرافی» بالغ بر 180 هزار تومان قیمت دارد، ناشر هم ناچار است کتاب را با این قیمت منتشر کند، چون بالغ بر 400 صفحه فقط تصاویر رنگی در آن به چاپ رسیده، تا بتواند مطالب را به درستی ارائه دهد، اگر هزینه چاپ رنگی را با یک حساب ساده و سرانگشتی محاسبه کنید، میبینید که ناشر با مینیمم و خط حداقلی سود این قیمت را داده است، در صورتی که اگر یارانه دولتی وجود میداشت و برای پایین نگه داشتن قیمت کتاب از ناشر حمایت ویژهای به عمل میآمد، قطعا این اتفاق رخ نمیداد. این موارد بایدهای الزامآوری در حوزه چاپ، نشر و حمایت از مولف و تولیدکننده کتاب است که متاسفانه وجود ندارد بخش اعظمی از آن هم تکرار مکررات و حرفهایی است که با جملات و ادبیات مختلف سابق گفته شده اما هیچ راهحل مناسب و راهکار حداقلی توسط مسئولانی که در حوزه فرهنگ مدخلیت دارند، برای آن در نظر گرفته نشده است.
نظرات