مریلین رابینسون، نویسنده آمریکایی برنده جایزه پولیتزر هفته گذشته با انتشار مجموعهای از مقالاتش بار دیگر در صدر عناوین مجلات معروف دنیا قرار گرفت. به همین بهانه مجله «گاردین» با رابینسون درباره آثارش سخن گفته است.
«خانهداری» نخستین داستان منتشر شده رابینسون است و برایش جایزه بنیاد همینگوی را به ارمغان آورد. «گیلیاد»، دومین داستان نویسنده آمریکایی در سال 2004 منتشر شد و عنوان برگزیده جایزه پولیتزر در بخش داستان را در سال 2005 به دست آورد. سومین رمان رابینسون تحت عنوان «خانه» در سال 2008 منتشر و جایزه ملی کتاب آمریکا را از آن خود کرد. «لیلا» چهارمین رمان او در سال 2014 وارد بازار شد و در میان نامزدهای نهایی جایزه «بوکر» سال 2015 قرار گرفت.
رابینسون، 74 سال پیش در ایالت آیداهو به دنیا آمد و حالا در نیویورک سکونت دارد. آخرین اثر او مجموعه مقالاتی تحت عنوان «اینچا چه کار میکنیم؟» هفته گذشته منتشر شد و ترسهای انسان را نشانه گرفته است. به همین بهانه مصاحبهای با مریلین رابینسون انجام دادهایم که در زیر میآید:
- بیشتر نوشتههای شما خوانندگان را به لذت از استعدادهای انسانی دعوت میکند. در مقالهای از شما تحت عنوان «پروردگار» به بیمیلی عجیب انسان برای خوشحالی از دستاوردهای جامعه اشاره کردهاید. آیا شما معتقدید کاهش اعتقاد انسان به خدا برای بشر مشکلساز شده است؟
بله. مدتهاست چنین باوری دارم. نمیدانم چرا اما نگرشی منفی درباره دنیای مدرن و به خصوص تکنولوژی وجود دارد. این دیدگاه حسی ترسناک را در میان انسان ایجاد میکند و فکر میکنند همه چیز در حال نابودی است. باید تلاش کنیم تعادلی در دنیا وجود داشته باشد.
- از آنجا که باوری عمیق به وجود خداوند دارید، آیا فکر میکنید آثارتان را کسانی که اعتقادی ویژه به خداوند دارند بهتر درک میکنند؟
معتقد نیستم آثارم مخاطبان خاصی دارد؛ مهم نیست باور داشته باشند یا نه! من مینویسم تا هدف خودم را بهتر درک کنم. بیشتر به خودم میاندیشم. بیشتر برای کاغد سفیدی که روبهروی من است دست به قلم میشوم. اعتقاد دارم یک مشکل یا مسئله باید توانایی ارائه خودش را داشته باشد و من باید تلاش کنم آن را حل کنم.
- در حال حاضر چه کتابی میخوانید؟
«مدافع صلح» نوشته مارسیلیو پائودا که پژوهشگری ایتالیایی در قرن چهاردهم بود. در این کتاب ایدههای مختلفی درباره مدیریت جامعهای که به اصطلاح مدرن فرض میشود، آمده است. ما در زمانه کنونی فکر میکنیم پیشرفتهای زیادی داشتهایم. با خواندن این کتاب درمییابیم چنین نیست!
- تفریحاتتون چیست؟
وقتی این سؤال از من پرسیده میشود با خود فکر میکنم انسان عجیب و غریبی هستم. حقیقت این است که استراحت کردن را دوست ندارم. البته خوشحالم که همه مثل من نیستند زیرا در آن صورت زندگی کردن سخت میشود. ماه آینده سخنرانی در دانشگاه کمبریج دارم و الان در حال خواندن تفسیرهای مختلف از انجیل قدیمی هستم تا برای سخنرانیام آماده شوم.
- چینش کتابخانه شخصیتان به چه شکل است؟ فکر نمیکنم کتابهایتان را بر اساس رنگ طبقهبندی کنید.
خیر! بر اساس رنگ نه! کتابهایم را طبق موضوع طبقهبندی میکنم. گاهی آثار لاتینم را در یک بخش قرار میدهم و زبان برایم اهمیت دارد.
- از میان نویسندگان معاصر کدام را میپسندید؟
استعداد ویژهای در دنبال کردن نویسندگان همعصرم ندارم. البته کار یکی از شاگردان سابقم، پل هاردینگ را دوست دارم.
- آثارتان را اصولاً کجا مینویسید و هماکنون در حال نوشتن چه کاری هستید؟
همیشه یک جا مینشینم زیرا به صورت کل عادت نقش مهمی در زندگی من دارد. مبلی بژ دارم که بیشتر اوقات روی آن مینشینم و بلند شدن از روی آن واقعاً کار سختی است. همین هفته قرارداد داستانی جدید را امضا کردم اما فقط 25 درصد از آن را نوشتهام.
نظر شما