«مرشد و مارگاریتا» نوشته میخائیل بولگاکف
داستان با همصحبتی و قدم زدن دو روشنفکر لائیک و رسمی (دو شخصیت مهم داستان) در یکی از پارکهای مسکو آغاز میشود: یکی میخاییل الکساندر، یا همان برلیوز نویسندهای مشهور و سردبیر یکی از مجلههای وزین ادبی پایتخت و رئیس کمیته مدیریت یکی از محافل ادبی مسکو و دیگری جوان شاعری به نام ایوان نیکولاییچ پونیریف که با نام مستعار بزدومنی شناخته میشود. گفته میشود اولین نسخه خطی این رمان به دست خود نویسنده به خاطر شرایط سیاسی آتش زده شد ولی نویسنده این رمان را پیش از مرگش یعنی در سال 1940 تمام کرد ولی تا 1973 کسی اثری از آن ندید. گفته میشود بولگاکف آنها را زیر زمین دفن کرده بود. از سال 1966 این رمان به طور سانسور شده در یک مجله شهر مسکو چاپ میشد. حتی در سال 1967 یک جلد از آن چاپ شد ولی تنها در سال 1973 داستان کامل چاپ شد.
«آریل» نوشته سیلویا پلات
پلات شاعر و نویسنده آمریکایی بیشتر شهرت خویش را مدیون اشعارش است. علاوه بر اشعار، کتاب «حباب شیشه» که اثری شبه زندگینامهای است که بر مبنای حیات خودش و کشمکشهایش با بیماری افسردگی، نوشته شده است نیز کتابی مشهور است. در زمان حیات پلات کتابهایش چاپ شدند ولی این کتاب دومین مجموعه شعر پلات است که در سال 1965 منتشر شد که همگان به نبوغ شعر او پی بردند. به خاطر این کتاب در سال 1982 جایزه پولیتزر به وی رسید که فرزندانش آن را دریافت کردند.
«اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول
جان کندی تول رمان «اتحادیه ابلهان» را در سی سالگی نوشت و پس از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت یکسال بعد به زندگی خود پایان داد. پس از مرگ او، با تلاشهای مادرش کتاب از سوی دانشگاه لوئیزیانا منتشر شد و بلافاصله مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. «اتحادیه ابلهان» سال ۱۹۸۰ در آمریکا منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی پسر چاق و تنبلِ سی و چندساله به اسم «ایگنیشس» است که با مادرش در
نظر شما