سه‌شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۷
چگونه فرایندهای ارتباطی در «سپهر نشانه‌ای» شکل می‌گیرد؟

محمد زینالی اُناری، پژوهشگر فرهنگ عامه در یادداشتی نگاهی بر کتاب «تار و پود فرهنگ، درآمدی بر نظریه نشانه‌شناختی یوری لوتمن» داشته که به اعتقاد وی یکی از مهمترین آثاری است که در این حوزه منتشر شده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- محمد زینالی اُناری، پژوهشگر فرهنگ عامه: یکی از اندیشمندانی که در زمینه تحلیل فرهنگ صاحب سبک و مدل نظری است، یوری لوتمان است. لوتمان، در حوزه‌ای به مطالعه فرهنگ پرداخته است که یکی از زیرشاخه‌های زبان‌شناسی یا دانش زبان محسوب می‌شود. «نشانه‌شناسی» با نامگذاری فردیناند دوسوسور درباره ماهیت دانش زبان به عنوان یک دسته‌بندی علمی شکل گرفت، اما دیری نگذشت که با مشارکت بسیاری محققان زبان و فرهنگ، به دانش مستقل و پایه‌ای در تحلیل فرهنگ تبدیل شد.

یوری لوتمن، در کنار سایر نظریه‌پردازانی که توسعه‌دهنده مدل‌های تحلیلی نشانه‌شناسی بود، مدلی ارائه کرد که فرهنگ و تولیدات فرهنگی را به مثابه سازه‌هایی برآمده از نشانه‌ها و درون جهانی که انسان درون آن زندگی می‌کند، مورد تحلیل قرار می‌دهد.

لوتمان، اندیشمندی است که خودش و مدلش چندان شناخته شده نیست، به ویژه این که او در ایران هم، به جز نزد اشخاصی که به صورت عمیق به زبان‌شناسی می‌پردازند، کمتر معرفی شده است. او بنیانگذار مکتب تارتو است که پس از او نیز محققان دیگری در این مکتب به زبان‌شناسی پرداخته‌اند.


نخستین کتاب از لوتمان در ایران، توسط انتشارات سروش و ترجمه مسعود اوحدی با عنوان «نشانه‌شناسی و زیبایی‌شناسی سینما» منتشر شده، سپس در سال‌های اخیر، مجموعه‌ای از مقالات درباره لوتمان و از لوتمان زیر نظر فرزان سجودی منتشر شده است. اما کتابی که در سال جاری و توسط موسسه انتشارات علمی و فرهنگی با عنوان شرحی کوتاه و کاربردی از نظریه لوتمان در پنج فصل، به همراه مقدمه و نتیجه‌گیری و پی نوشت‌هایی منتشر شده که نویسنده آن «الکسی سِمِنِنکو» متخصص ادبیات روسی و همکار پژوهشی دانشگاه استکهلم است. کتاب «تار و پود فرهنگ، درآمدی بر نظریه نشانه‌شناختی یوری لوتمن»، توسط حسین سرافراز ترجمه شده است که یکی از محققان فعال نشانه‌شناسی و آشنا با نظریه لوتمان در ایران بوده است.

سمننکو، در این کتاب، نظریه نشانه‌شناختی لوتمان را از چند منظر مورد توجه قرار داده است. او پس از این که زمینه‌های شکل‌گیری اندیشه لوتمان را در فصل اول کتاب مورد بررسی اجمالی قرار داده، در فصل‌های بعدی به چشم‌اندازهای سیستمی و متنی لوتمان درباره فرهنگ پرداخته است. در فصل دوم، سمننکو تحلیل سیستمی‌ای از نشانه را که توسط لوتمان انجام شده است مورد توجه قرار داده است. او در این تقسیم‌بندی درباره اطلاعات، اسطوره، ترجمه و نظام‌سازی‌ها و تعامل میان آن‌ها در نشانه‌شناسی را مورد توجه قرار داده است. در این فصل، توجه لوتمان، به فرایند نظام‌سازی در زبان و نشانه مورد توجه قرار می‌گیرد که راهنمای خوبی برای تحلیل کاربردی است که سمننکو در فصل پنجم به آن پرداخته است.

با فصل سوم کتاب، فرهنگ به مثابه متن، یا پیدایش متن در درون سیستم فرهنگ مورد توجه قرار می‌گیرد. نویسنده به پیدایش متن، تفاوت فرم، محتوا، ژانر، اشتراک و مرزهایی که یک متن با متون دیگر دارد می‌پردازد. سپس سمننکو، به دو نوع فرهنگ که لوتمان آن را ویژگی متن می‌داند اشاره می‌کند، فرهنگ بیانگرا و فرهنگ محتواگرا، لوتمان، این دو فرهنگ را ویژه متن ملموس و انضمامی و متنی دارای قواعد می‌داند. او فرهنگ بیانگرا را قرنطینه شده و انقباضی و فرهنگ محتواگرا را دارای سازمان یافتگی و انبساط بیرونی می‌داند. هر فرهنگ دارای حافظه جمعی به عنوان مکانیسم دینامیک خودنگهداری و خود تکثیری فرهنگ بوده و یک حافظه فرهنگی متشکل از متن‌هایی است که پیوندهای خود را با دیگر متن‌ها، رمزگان‌ها و بافتارها مرتبط می‌سازند.

از جمله مفاهیم مورد توجه لوتمان، «سپهر نشانه‌ای» است که در فصل دیگر این کتاب درباره آن بحث می‌شود. لوتمان می‌گوید: ما در ذهن‌مان فضای خاصی داریم که حاوی نشانه‌هایی است که به آن فضای بسته اختصاص دارند و فقط در چنین فضایی است که فرایندهای ارتباطی ممکن و ایجاد اطلاعات تازه محقق می‌شود. ساختار سپهر نشانه‌ای نسبتی نامتقارن بین مرکز و حاشیه استوار بوده، مرکز با نظام یافته‌ترین سیستم‌ها یعنی زبان‌ها اشغال شده است ولی حاشیه جایگاهی کمتر نظام یافته دارد. سپهر نشانه‌ای بازنمود شبکه‌ای از جهان‌های شخصی و تحت تأثیر حافظه‌های فردی است. به علاوه، بسته به حضور انسان در زبان‌ها و سیستم‌های فرهنگی، سپهرهای نشانه‌ای متفاوتی متعین شده و مرزبندی هم می‌شوند.
 
فصل پنجم، به کاربرد نظریه نشانه‌شناختی لوتمان می‌پردازد. این سوال‌ها که اینترنت و هوش مصنوعی را چگونه می‌توان در نظریه نشانه‌شناختی تحلیل کرد، مورد توجه سمننکو است. فرازبان‌هایی که فراتر از ژانرها و مرزبندی‌های نشانه‌ای قرار می‌گیرند. چگونه می‌توان خلاقیت را در درون هوش مصنوعی جای داد؟ آیا هوش مصنوعی بازتابی از عقل فردی است یا عقل جمعی؟ آیا یک ماشین می‌تواند مشابه وضعیت انسانی دارای عقل باشد؟ او معتقد بود که در این صورت ممکن است ماشینی روان رنجور و مستعد بدفهمی یا دودلی روی دست ما بماند. چرا که هدف این بوده که فعالیت‌های بشر از طریق رباط‌ها و سازه‌ها پیش برود.

لوتمان، متن یا فرهنگ را هم مانند ذهن انسان دارای اندیشه می‌دانست، به نظر او معناپردازی ویژگی اصلی تفکر یا عقل بوده و قابل پیش‌بینی هم نیست. نظریه لوتمان، در فهم سیستم فکری فرد، او را از تحلیل متن فراتر برده، نشانه‌شناسی را در خدمت تحلیل فرهنگ و سیستم قرار می‌دهد. همان‌قدر که متن، فیلم و طرح بازنمایی از زبان و تفکر هستند، فرهنگ، اسطوره‌ها و رمزگان‌ها، دارای تفکر، عقل، حافظه و فرایند معناپردازی هستند. اما تمام این ساحت‌ها، در حاشیه زبان‌ها که هسته مرکزی سپهر نشانه‌ای است، شکل می‌گیرند.

به نظر لوتمان، سپهر نشانه‌ای، در گذار از سپهر زیستی شکل می‌گیرد و فرهنگ محیطی دارد که به عنوان طبیعت آن را می‌شناسیم، چنان که نمودهای آن دارای حافظه و معنا نبوده و توسط نظام فرهنگی معناگذاری می‌شوند. سپهر فرهنگی، سپهری نشانه‌ای و سپهر طبیعی، نانشانه‌ای است. لوتمان در تحقیقات خود به تحقیقات عصب شناختی نیز پرداخته و به ماهیت متفاوت نیم کره‌های راست و چپ مغز در نشانه‌های متعلق به هر یک توجه کرده است. او چنین توضیح داده که گرایش نیم کره چپ به زبان‌های پیوسته (انتزاعی) و گرایش نیم کره راست به زبان‌های ناپیوسته (شهودی) یعنی اسطوره‌هاست. سمننکو، بعد از تحلیل لوتمان درباره دیالوگ که با توجه به مغز نامتقارن انسان صورت می‌گیرد، یک نتیجه‌گیری کوتاه هم نوشته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها