افسانه شعباننژاد در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
کتاب نخواندن بچهها به دلیل تاثیر بزرگترها روی آنهاست/ بسیاری از نویسندگان اهل مطالعه نیستند
افسانه شعباننژاد معتقد است کتاب نخواندن بچهها به دلیل تاثیری است که بزرگترها روی آنها گذاشتهاند و اینکه برخی میگویند بچهها کتاب دوست ندارند، اشتباه و صرفا بهانهای است که بزرگترها برای این مساله میآورند.
این شاعر و نویسنده درباره اینکه چرا کتابهای ترجمه بیشتر مورد توجه نوجوانان قرار گرفته، گفت: یکی از دلایل آن این است که ما خیلی نوپاتر از کشورهای دیگر در زمینه ادبیات کودک هستیم و آنها از ما جلوترند. با وجود اینکه حدود 50 سال از ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما میگذرد راه زیادی برای پیمودن پیش رو داریم اما در همین مدت کوتاه نیز نویسندگان بسیار فعال بودند و کارهای خوبی ارایه شده است و توانستهاند با نوجوانان پل ارتباطی برقرار کنند، نیازها و دغدغههایشان را بشناسند، ارتباطاتشان را با این گروه سنی بیشتر کنند و مطالعاتشان را افزایش دهند.
خالق «باغ هزار دخترون» افزود: درست است که نویسندگان باید با آثار دیگران آشنا باشند اما در کنارش کارهای تالیفی را نباید فراموش کنیم. البته برخی ناشران بهخاطر هزینه کمتر به سوی کارهای ترجمه میروند. چندی پیش یکی از ناشران کتابهای تالیفی در حوزه ادبیات کودک را دیدم که به سراغ کارهای ترجمه رفته است. وقتی دلیلش را از او پرسیدم گفت «آنقدر که شما نویسندهها ایراد گرفتید، تصمیم گرفتم کار ترجمه انجام دهم.»
وی با بیان اینکه بهترین نویسندهها هم نیاز به مطالعه و برقراری ارتباط رودررو با کودکان و نوجوانان دارند، بیان کرد: اگر نگاهی به لیست لاکپشت پرنده بیاندازیم میبینیم که در کنار کارهای ترجمه آثار تالیفی خوبی هم در این لیست انتخاب شده اما هنوز در حوزه تالیف جای کار زیاد است. یکی از مشکلات ما این است که توزیع مشکل دارد و کتابهای بعضی از ناشران اصلا به دست مخاطبان نمیرسد و همان کتابهایی که بیشتر در بازار توزیع میشود، آثار ترجمه است.
نویسنده «نه من نمیترسم» با بیان اینکه نویسندههای ما هم تا حدودی کمکارند و باید فعالیتشان را بیشتر کنند، گفت: از نویسندگان ایرانی، آثار خوبی منتشر شده که اگر به زبانهای دیگر ترجمه شود قطعا در مجامع بینالمللی مورد توجه قرار میگیرد و ادبیات کودک و نوجوان ما بیش از پیش در سطح جهان معرفی میشود اما مسئله این است که نویسندگان باید در زمینه ترجمه آثارشان حمایت شوند و اگر این آثار ترجمه شود قطعا آثار خوبی داریم که در سطح بینالمللی قابل رقابت با سایر آثار است.
نوشتن بر اساس خاطرات گذشته دیگر جوابگو نیست
شعباننژاد گفت: اینکه گفته میشود یکی از دلایل دیدهنشدن ادبیات کودک به خلاقیت نویسنده برمیگردد و مشکل از نویسنده است؛ حرفی کلیشهای است که از اول انقلاب مطرح میشود ولی درواقع اینطور نیست. ممکن است وقتی که نویسندگان ما تازه شروع به نوشتن کردند تا حدی به بیان خاطراتی از دوران کودکی خود پرداخته باشند. اما الان اصلا اینطور نیست که براساس خاطرات گذشته بنویسند چون این شیوه دیگر جوابگو نیست و باید طبق نیاز مخاطب تغییر کرد و بهروز شد. از سویی امروزه نویسندگان جوان زیادی وارد حوزه کودک و نوجوان شدهاند و وقتی این نویسندههای جوان از خاطراتشان بنویسند فاصلهای با نوجوانان امروز ندارد.
نویسنده «صدای صنوبر» افزود: نویسندگان باید با ایجاد ارتباط بیشتر با کودکان و نوجوانان با دنیای آنها بیشتر آشنا شوند. به همین دلیل من زیاد سفر میروم تا نیاز، فکر و زبان نوجوانهای امروز را بشناسم. وظیفه نویسنده این است که اطلاعات زیادی درباره گروههای مختلف سنی داشته باشد، اما بسیاری از نویسندههای ما اهل مطالعه و حضور در بین بچهها نیستند و بههمین دلیل به سوی خلق آثار تکراری میروند. همچنین نویسنده این حوزه باید روانشناسی کودک و نوجوان را حتما بشناسد و بداند که فرق کودک، خردسال و نوجوان چیست.
نباید بچهها را به کتاب خواندن مجبور کنیم
وی در ادامه به طرحی که پیش از عید برای جایگزینی پیک نوروزی با کتابخواندن بچهها در ایام نوروز ارائه شده بود، اشاره کرد و گفت: به نظر من بهتر است بچهها در ایام عید خوش بگذرانند و به بازی و تفریح بپردازند. اینکه از آنها بخواهیم قصه و داستان بنویسند کار اشتباهی است چون ممکن است بچهها توانایی این کار را نداشته باشند و نتوانند بنویسند. به نظر من اگر بچهها میخواهند در ایام نوروز وقتی را برای کتاب خواندن صرف کنند بهتر است کتاب مورد علاقهشان را بخوانند و آن را خلاصهنویسی کنند.
به گفته شعباننژاد اگر آموزش و پرورش پیک نوروزی را بهعنوان تکلیف برداشته است یعنی لازم نبوده بچهها تکلیفی در این ایام انجام دهند. اگر آنها را به کتاب خواندن مجبور کنیم این هم نوعی تکلیف محسوب میشود که نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت. بهتر است با استفاده از راههای مختلف بچهها را به سوی کتابخواندن تشویق کنیم تا خودشان با علاقه و انگیزه این کار را انجام دهند.
وقتی والدین کتاب نمیخوانند، چگونه میتوان انتظار داشت بچهها کتاب بخوانند
شعباننژاد در این زمینه به تاثیر والدین در گرایش بچهها به کتابخوانی تاکید کرد و گفت: در شرایطی که والدین کتاب نمیخوانند، حتی روزنامه هم ورق نمیزنند چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم بچهها کتابخوان باشند. ما از بیخ و بن مشکل مطالعه داریم و برای این موضوع باید فکر اساسی شود. بچهها در خانواده یاد نمیگیرند کتاب بخوانند وقتی هم وارد محیط آموزشی مدرسه میشوند کتابهای موردعلاقهشان به آنها ارائه نمیشود و حالت زور و اجبار بالای سر آنها داریم. چرا اینقدر تکرار میکنند بچهها کتاب دوست ندارند! این حرف بهانهای است که ما بزرگترها میآوریم. این مساله به دلیل تاثیری است که ما روی بچهها گذاشتهایم، ما باید بچهها را اهل مطالعه بار بیاوریم.
افسانه شعباننژاد، شاعر، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان، در سال 1342، در شهداد از توابع کرمان به دنیا آمد. وی فعالیتهای هنری خود را در 18 سالگی و با چاپ اولین مجموعه داستان اش برای نوجوانان با نام «نه من نمیترسم» آغاز کرد. شعباننژاد نزدیک به 400 اثر در زمینه شعر، قصه و رمان به چاپ رسانده است كه از آن میان حدود 40 اثر توانستهاند جوایزی از جشنوارههای مختلف هنری و ادبی دریافت كنند. شعباننژاد آثار زیادی را در کارنامه خود دارد. از آن جمله میتوان به «آشناى غنچهها»، «باغ هزار دخترون»، «بابا و باران»، «جشن گنجشكها»، «يك آسمون، دو آسمون»، «كلاغه كجاست؟ روى درخت»، «خانم چمن و درخت زردآلو»، «شيشه آواز»، «النگوهاى قرمز»، «يار پنهان»، «دختر كدو تنبل»، «باغ فرشتهها»، «بهار گمشده»، «صداى صنوبر» و «زنبور و سيب قرمز» اشاره کرد.
نظرات