گفتوگو با سعید فخرزاده درباره کتاب خاطرات سپهبد صیاد شیرازی؛
خاطرات نگاری جنگ در ارتش با شهید صیاد شیرازی شکل گرفت
سعید فخرزاده، مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری، در سالروز شهادت سپهبد صیاد شیرازی، گفت: این را کاملا حس کرده بودم که همهچیز شهید خدا بود و اگر کسی خاطرات ایشان را بخواند، کاملا دست خدا را در روایتهای امیر صیاد شیرازی میبیند. خیلیها خاطره میگویند و خودشان یا موضوع در نهایت دیده میشود، ولی شهید خاطره گفت تا خدا دیده شود. شهید صیاد اگر خاطره هم میگفت، انسان را به یاد خدا میانداخت.
حجتالاسلام سعید فخرزاده، مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری، همزمان با سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی، بهعنوان گفتوگو کننده و وقایعنگار در کتاب «ناگفتههای جنگ (خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی)» که احمد دهقان آنرا تدوین و تنظیم کرده، با خبرنگار ایبنا به گفتوگو پرداخت.
چگونه با شهید صیاد شیرازی برای نگارش خاطرات ایشان ارتباط برقرار کردید؟
بهعنوان یک وقایعنگار در زمان جنگ در سپاه پاسداران کار میکردم و به دلایل امنیتی چندان امکان ارتباط با فرماندهان جنگ از جمله شهید صیاد شیرازی امکانپذیر نبود. علاقهمند بودم که بتوانم با برخی فرماندهان ارتش گفتوگو کنم که این امر در زمان جنگ میسر نشد و شهید صیاد گفت که خاطرات من محرمانه است و نمیتوانم آنها را بیان کنم. پس از جنگ از طریق آقای داستانگو که از دوستان شهید صیاد بودن با ایشان دوباره ارتباط برقرار کردم و پس از چندین جلسه مذاکره، شهید موافقت کرد که کار ثبت خاطرات انجام شود.
ثبت و ضبط وقایع و خاطرات چقدر زمان برد؟
این گفتوگوها در مدت یک سال و 22 جلسه در دفتر کار شهید صیاد شیرازی صورت گرفت که زمان آن نیز یک سال پس از پایان جنگ در سال 1369 بود. شرط شهید این بود که این خاطرات فعلا منتشر نشود و بیان میکرد که چون از اطلاعات ذهنی خود استفاده کردهام، شاید حق مطلب ادا نشود و تحریفی صورت گیرد. قرار شد نوارها هر جلسه پیاده و یک نسخه از آن را به شهید صیاد بدهم. پس از پایان مصاحبهها، امیر صیاد پیشنهاد کرد با استفاده از اسناد و مدارک و مقایسه با دیگر روایتها، کار را تکمیل کنیم. همچنین ایشان پیشنهاد کرد که برای تشکیل یک تیم تحقیقاتی از سپاه پاسداران مجوزی بگیریم که بهدلیل نبود بودجه پژوهشی، این کار میسر نشد و کار پژوهش متوقف ماند.
در سال 1373 امیرصیاد شیرازی دوباره با من تماس گرفت و مرا به منزلش دعوت کرد. در جلسهای با حضور ایشان و تیمسار ریاحی که در زمان جنگ، معاون شهید صیاد بود، مقرر شد تیمی تشکیل شود که اتفاقات جنگ را ثبت و ضبط کنیم. نام این گروه را «هیات معارف جنگ» گذاشتیم؛ در ادامه امیر آراسته، امیر حسام هاشمی، تیمسار شکیبا و امیر بختیاری نیز به جمع اضافه شدند و ساختار تشکیلاتی شکل گرفت که کار بسیار گستردهای بود. بعدها متوجه شدم این کار با تایید و حمایت مقام معظم رهبری و همکاری ارتش و سپاه صورت گرفته است.
این خاطرات و وقایع شامل چه بخشهایی از دفاع مقدس میشود؟
شهید صیاد از ما خواست که فقط عملیاتهایی را که خودش در آنها حضور داشته، بازخوانی کنیم و بعد دانش دفاع مقدس را بهعنوان یک محتوای علمی در اختیار دانشجویان دانشگاه افسری و نیروی ارتش قرار دهیم؛ به اینصورت دانشگاه افسری هم پای کار آمد و کلاسهایی نیز در این زمینه برگزار شد. همزمان با بازخوانی عملیاتها، اطلاعات علمی تدوین و در اختیار دانشجویان قرار میگرفت. در این راستا، همزمان دانشجویان بهصورت میدانی در محلهایی که این عملیاتها صورت گرفته بود با وقایع جنگ آشنا میشدند. براساس برنامهریزی، این وقایعنگاری تا پایان عملیات مرصاد صورت گرفت، پس از برداشت آخر که مربوط به علمیات مرصاد بود در فاصله کمتر از دو ماه، امیر صیاد شیرازی از سوی منافقین ترور شد.
چاپ کتاب چه زمان انجام شد؟
حوادث، وقایع و گزارش جلسات را در 2 جلد کتاب چاپ کردیم که هر جلد یک وقایعنگار داشت؛ مرحلهای از کار را محسن کاظمی و بخشی دیگر را سیدکاوه خاتمی انجام داد. با مرتضی سرهنگی درباره تدوین و چاپ خاطرات شهید صیاد صحبت کردم و وی بسیار استقبال کرد. شهید پذیرفت که کتاب از سوی حوزه هنری منتشر شود، ولی پس از اینکه تکمیل شد. پس از شهادت امیر صیاد، مرتضی سرهنگی گفت دیگر جایز نیست چاپ کتاب را به تاخیر بیاندازیم. احمد دهقان با سرعتعمل توانست تا چهلم شهید کتاب را تنظیم و ویرایش کند و کتاب از سوی حوزه هنری به چاپ رسید. شاید بتوان گفت اولین بخش خاطراتنگاری در کشور بوده که اینطور در زمان خود انجام شد و بسیار نیز مورد استقبال مردم و جامعه فرهنگی قرار گرفت و تاکنون نیز بیش از دهها بار تجدیدچاپ شده است. امیدواریم با حمایت و همکاری «هیات معارف جنگ» بتوانیم در آینده با ویرایش کتاب، روایت کاملتری از خاطرات شهید در اختیار داشته باشیم.
در چند جمله شهید صیاد شیرازی را چطور معرفی میکنید؟
این را کاملا حس کرده بودم که همهچیز شهید خدا بود و اگر کسی خاطرات ایشان را بخواند، کاملا دست خدا را در روایتهای امیر صیاد شیرازی میبیند. خیلیها خاطره میگویند و خودشان یا موضوع در نهایت دیده میشود، ولی شهید خاطره گفت تا خدا دیده شود. شهید صیاد اگر خاطره هم میگفت، انسان را به یاد خدا میانداخت.
نظر شما