ناهيد طباطبايي در میزگرد جایزه فرشته مطرح كرد:
هر اعمال سلیقهای را نباید منتسب به باندبازی کرد و به داوران برچسب زد
میزگرد جایزه فرشته با حضور تعدادی از داوران و دبیر این جایزه در خبرگزاری ایبنا برگزار شد. ناهيد طباطبايي در اين ميزگرد تاكيد كرد: داوری نیز وحی منزل نیست و باید سلیقهای بودن این امر را به مخاطب تفهیم کرد تا در صورت برنده و دیده نشدن گمان نکند دنیا برای او به آخر رسیده است. هر اعمال سلیقهای را نباید منتسب به باندبازی کرد و به داوران برچسب باندبازی زد. طبعا سلیقه هر داور مبتنی بر ارزشهایی است که در کار میجوید و همچنین سالها تجربه و مطالعه او.
در این نشست، ناهید طباطبایی، شیوا مقانلو و حسن محمودی از داوران این جایزه و پژمان موسوی دبیر اجرایی جشنواره حضور داشتند. در این میزگرد مسائلی از قبیل عوامل موثر بر افزایش اعتبار یک جایزه ادبی، تاثیر هیئت داوران یک جایزه بر محبوبیت و مقبولیت یک جایزه و نقشی که یک جایزه میتواند در معرفی نویسندگان شاخص هر دوره داشته باشد، مطرح شد.
در ابتدای این نشست پژمان موسوی دبیر چهارمین دوره جایزه داستان فرشته درباره تغییراتی که امسال در برگزاری این جایزه از لحاظ دبیری جایزه و گروه داوری پیش آمده، توضیحاتی ارائه کرد و سپس داوران درباره سازوکار جایزه فرشته و مقایسه آن با دیگر جوایز ادبی به بحث و تبادل نظر پرداختند.
پژمان موسوی: جایزه داستان فرشته از جمله جوایزی است که در برگزاری به تقویم زمانی خود وفادار است و در مدت سه دورهای که برگزار شده، در تاریخ مشخصی فراخوان داده و اختتامیه آن هم به رسم معمول در اواخر خردادماه برگزار میشود. دبیر پیشین این جایزه به دلیل اختلافاتی که با مدیریت شهرکتاب فرشته پیش آمد، همراه با گروه داوری خود از شرکت در این دوره انصراف داد و جایزه دیگری را راهاندازی کردند. در نهایت اختلافات حل شد و مدیریت شهرکتاب از من برای برگزاری این جایزه دعوت کرد. درنهایت مطابق با روال معمول این جایزه تیم داوری و هیئت انتخاب در دو بخش عکس و داستان مشخص شد. در جایزه فرشته از قبل هم بخش عکس و فیلم کوتاه وجود داشته و اتفاق جدیدی نیست.
موضوع جشنواره امسال، آژیر قرمز است که انتخاب شورای سیاستگذاری این جایزه است. البته این موضوع تنها به مفهوم وقایع دهه شصت و بمباران نیست و حس هراس و هشدار و هر چیز دیگری که مخاطبان از این موضوع دریافت کنند را شامل میشود. از زمان اعلام فراخوان تا به حال که چند روزی هم به پایان این زمان مانده تعداد قابل توجهی اثر به دبیرخانه جایزه رسیده و استقبال خوبی مانند دورههای پیشین شده است. تا به حال حدود 200 اثر به دبیرخانه رسیده و پیشبینی میشود که مجموعه آثار خوبی در مراحل نهایی داشته باشیم. این آثار برای هیئت انتخاب ارسال میشود و سپس آثار انتخابی برای هیئت داوری ارسال میشود تا برگزیدگان مراحل بعدی انتخاب و اعلام شوند. از ده داستان برگزیده کتابی با عنوان آژیر قرمز گردآوری و منتشر میشود. در این کتاب ضمیمهای هم از آثار عکاسی برگزیده وجود خواهد داشت. تعداد این عکسها 30 عدد خواهد بود. در رابطه با انتخاب این موضوع هم سعی شده که به تِم قبلی وفادار بمانیم. اینکه از دل جایزه فرشته یک جایزه دیگر به وجود آمده اتفاق بسیار خوبی است و گروه قبلی برگزارکننده در حال برگزاری جایزه دیگری هستند و به نظر من می توان اینگونه عنوان کرد که جایزه فرشته تکثیر شده است که به نظرم اتفاق فرخنده و خوبی است.
شیوا مقانلو و پژمان موسوی
ناهید طباطبایی: بسیاری از جوانهای امروزی به فراگیری مسائل هنری در زمینههای مختلف علاقهمند شدهاند و جریانی مانند اوایل انقلاب در حال شکلگیری است که از لحاظ روانشناسی قابل بحث است. بسیاری از جوانان را در حال یادگیری هنرهای مختلف بهخصوص داستاننویسی میبینم. از طرف دیگر موسسات و آموزشگاههای بسیاری هم در زمینههای مختلف هنری از بازیگری تا داستاننویسی تاسیس شده است. تعداد زیادی هنرجوی داستاننویسی در این کلاسها ثبت نام میکنند که نتیجه آن تعداد زیادی نویسنده جوان خواهد بود. حال این نویسندگان جوان ممکن است که پیگیر کار نوشتن باشند یا اینکه خیلی زود آن را رها کنند و کنار بگذارند. درباره اینکه این کلاسها باشند یا نه نمیشود بحث کرد و به هرحال موجی است که راه افتاده و به نظرم خیلی هم خوب است که داستاننویسان اهل تدریس به این جوانان مشتاق کمک کنند، اما این کلاسها و آموزشگاهها معایب و محاسنی هم دارد.
از محاسن آن میتوان به ارزش یادگیری و درسی که تدریس میشود، اشاره کرد. اما معایبی هم وجود دارد. به عنوان مثال این جوانان با شرکت در این کلاسها با وعده و وعیدهایی روبه رو میشوند که ممکن است محقق نشود، چیزهایی از قبیل چاپ کتاب و ترجمه و کلا چیزهایی که بیشتر برای جلب مشتری است. در نهایت این هنرجویان جوان بعد از عملی نشدن این وعدهها دچار سرخوردگی میشوند. باید فکری برای استعدادهای واقعی شود که در این کلاسها شرکت میکنند و به نحوی باید جلوی سرخوردگیهای به وجود آمده را گرفت. به نظر من برگزاری جوایزی مثل جایزه فرشته میتواند عاملی برای کشف استعداد جوانان و معرفی آنها به جامعه فرهنگی باشد و وقتی این کار به درستی صورت بگیرد این نویسندگان در آینده اعتبار جایزه را نشان خواهند داد و آن را بالا خواهند برد.
ناهید طباطبایی
حسن محمودی: به نظرم این جایزهها را میتوان بستری برای معرفی نویسندگان شاخص هر دوره مطرح کرد و این پتانسیل در آنها وجود دارد. در گذشته این نقش برعهده نشریاتی چون آدینه، سخن، گردون و ... بود. اما در حال حاضر جای خالی این گونه نشریات احساس میشود و جوایز هم چندان اعتباری ندارند که به عنوان مثال مجالی برای معرفی نویسنده برگزیده آن جایزه باشند. اگر هر جایزهای بتواند به این سمت برود میتوان تا حدی جای خالی نشریات تخصصی قدیم را پر کرد. بسیاری از نویسندگان شاخص حال حاضر کسانی هستند که اولین داستانهایشان در مجلاتی مانند آدینه و گردون و ... چاپ شده و با آن داستانها به جامعه ادبی معرفی شدهاند که بهترین نمونه آن، بهرام صادقی است. شناسایی نوسندگان شاخص نسل خود میتواند به عنون هدف اصلی جوایز مطرح شود.
مقانلو: ابتدا اجازه بدهید دو نکته کلی بگویم و بعد به جایره فرشته مرتبطشان کنم. اول این که به نظر من میزان خطا یا اشتباه سهوی در داوری داستان های کوتاه و چنین شرایطی که آثار بدون سربرگ اسم و مشخصاتاند, کمتر است و خودم هم بیشتر تمایل دارم در چنین مسابقاتی داور باشم, به خصوص جوایز سراسری کشوری که در شهرستان های مختلف برگزار میشوند. چون راستش در برخی از جوایز انتخاب بهترین کتابهای چاپ شده، بیشتر نظرسنجی اتفاق میافتد تا داوری, و داوران به هیچ وجه تمامی کتابهای رسیده به دبیرخانه جایزه یا نام برده شده در فهرست جایزه را نمیخوانند, یعنی مرحله اول صرفا با نظرسنجی انجام میشود و داوری مشخص تنها بین آثار مرحله نهائی رخ میدهد که داوران تمام آن چند کتاب فینالیست را خواندهاند. این مشکلِ رای دادن براساس شانس خوانده شدن یک کتاب, از زمان جایزه گلشیری هم بود. یعنی اگر نویسندهای با روابط عمومی خوب خودش یا تبلیغات ناشرش, کتاب ضعیفش را به دست ده نظرسنج و داور برساند و هرکدام هم مثلا از ده امتیاز به او فقط پنج بدهند, باز میانگین نمره اش از یک کتاب قوی که کمتر خوانده شده و مثلا فقط از سه داور نمره 8 گفته, بیشتر میشود. شاید یکی از راههای این مشکل, روی نمودار بردن نظرات باشد. و البته چاره اصلی این است که داروان وقت و حق الزحمه کافی داشته باشند و واقعا کل کتابها را بخوانند. به هرحال یکی از کارکردهای جوایز, باید کشف و توجه یکسان به اثار باشد؛ که خب داستانهای کوتاه ارسال شده به جایزهای مثل فرشته این شانس و تضمین را دارند که همه با دقت خوانده و بررسی میشوند. نکته دوم. یکی از اشتباهات رایج فعلی ، مقایسه داستان کوتاه با رمان است. حتی برخی ناشران یا نویسندگان معتقدند که تا رمان – آن هم از نوع قطور!- ننویسی یک نویسنده واقعی نیستی! که خب نگاهی اشتباه و عامیانه است. پس جوایز داستان کوتاه, و ارج نهادن به نویسندگان, میتواند تا حدی با این نظر مقابله کند. اما به هرحال خیلی از جوایز داستان کوتاهی که این سالها برگزار شدهاند، مربوط به مثلا زیرمجموعههای بخشهای دولتی یا نهایتا مشارکت بخش دولتی و خصوصی بودهاند و بنابراین خروجی آنها – یعنی داستانهای برگزیده – حتی اگر به شکل یک کتاب مستقل چاپ هم بشوند اما توزیعشان محدود است و به عنوان یک کالای فرهنگی وارد بازار کتاب نمیشوند و صدایشان به مرکز کتاب نمیرسد. پس یک حلقه مفقودهای این میان وجود دارد, شکافی بین جوان نویسندهای که آثارش در این مسابقات برگزیده و مطرح شده و بعد میخواهد کتابش را به ناشری بدهد اما شرایط برایش مهیا نیست.
حسن محمودی: تفاوت جایزه فرشته با دیگر جایزههایی که در حوزه داستان کوتاه برگزار میشود، این است که متولی و برگزار کننده آن یک کتابفروشی است. و از این منظر باید این تفاوت را مهم دانست. در واقع برگزارکننده این جایزه واسطهای است که میتواند همان حلقه مفقوده بین نویسنده و مخاطب باشد. شهر کتاب فرشته به تنهایی خودش میتواند عامل موثری در معرفی و عرضه آثار برگزیده باشد. حالا اگر ظرفیت شهرکتابها را در نظر بگیریم و ارتباط با کتابفروشیهای دیگر میتوان گفت که جایزه فرشته از اعتبار بالایی از این لحاظ برخوردار خواهد شد. وقتی از حلقههای موثر در دیده شدن یک اثر حرف میزنیم، فراموش نکنیم که کتابفروشیها نقش مهمی دارند. کتابفروش با تبلیغ میتواند در تجدید چاپ یک کتاب بسیار موثر عمل کند و اینکه این ارتباطات به صورت زنجیرهای در جاهایی مانند شهرکتابها برقرار بشود، بسیار مهم است. از سوی دیگر ما باید در جایزههای ادبی، کتابفروشها و کارشناسان کتاب را هم دخیل کنیم. البته در جایزه فرشته، هنوز در حلقه اصلی کارشناس کتاب وجود ندارد و بنده پیشنهاد میکنم در دورههای بعدی حتما یک کارشناس کتاب هم دعوت شود.
شیوا مقانلو: اتفاق سوال من هم این است که چرا لزوما از کتابهایی این چنینی استقبال نمیشود و مجموعههایی که از آثار برگزیده این جوایز منتشر میشود، خیلی هم مورد استقبال مخاطبان قرار نمیگیرند؟
ناهید طباطبایی: وقتی از این کتابها استقبال میشود که مخاطب بداند برگزار کنندگان جایزه، شایسته این کار هستند و به این کار اشراف دارند. اینکه مخاطب بداند و مطمئن باشد داوران بدون جانبداری خاصی،آثار را قضاوت میکنند،بسیار مهم است. من فکر میکنم در جایزه فرشته این چیزها رعایت میشود خواهد شد و اعتباری که جایزه فرشته نزد مخاطبان و اهل قلم دارد، موید این گفته من است. بحث مهم دیگری که وجود دارد این است که جوایز خصوصی خیلی موفقتر از جوایز دولتی عمل میکنند و این مساله شاید به سبب همان اطمینانی باشد که مخاطب نسبت به برگزارکنندگان جوایز پیدا میکند.
ناهید طباطبایی، شیوامقانلو و پژمان موسوی
پژمان موسوی: اینکه چرا برگزیدهها به حال خود رها میشوند، مساله مهمی است باید به آن پرداخته شود. در راستای همین هدف ورکشاپی برای سه نفر اول برگزار خواهیم کرد که سعی داریم این کارگاه با قیمت مناسب و اساتیدی متشکل از همان داورانی که این داستانها را داوری کرده اند، باشد. تصمیم داریم که این ورکشاپها را از اوایل مرداد تا اواخر شهریورماه برگزار کنیم. از دیگر تسهیلات و تشویقهایی که برای این برگزیدگان در نظر گرفتهایم، ترجمه آثار برگزیدگان این دوره از جایزه فرشته است که در این دوره یعنی در دوره چهارم اتفاق میافتد. برای چاپ و ترجمه این آثار به انگلیسی با انتشارات شمعومه به مدیریت افشین شحنهتبار توافق کردهایم که بعد از چاپ کتاب فارسی، کتاب انگلیسی هم منتشر شود. و برنامههایی برای انتشار به زبانهای دیگر نیز داریم. کار دیگری که انجام دادهایم، برگزاری نمایشگاه عکس در شهرهای مختلف است که میتوانیم برگزیدگان داستان را هم در آنجا معرفی کنیم و قرار است نوعی تور ایرانگردی برای برگزیدگان است و ایشان میتوانند کارهای خود را در شهرهای دیگر مانند رشت، اهواز،اصفهان و شیراز نیز عرضه کنند.
سازوکار معرفی نویسندگان جوان در دهههای گذشته و روال معرفی نویسندگان تازهکار در گذشته و با حال حاضر چه تفاوتی وجود دارد و اینکه کدام رویه به نظرتان منطقیتر است؟
ناهید طباطبایی: در گذشته و زمانی که خودم آغاز به نوشتن کردم، کسانی که مینوشتند، کارهایشان را به مجلات و نشریات فرهنگی ارائه میدادند. به عنوان مثال اولین کار من در «دنیای سخن» چاپ شد. قبل از آن هم مجلاتی مانند «کتاب هفته» و «کتاب جمعه»،«سخن»، «بخارا» و ... بود و ورود نویسنده به جهان کتاب از طریق نشریات بود. هرچه اعتبار نشریه بیشتر بود، امید نویسنده هم برای موفقیت کارهای بعدیاش بیشتر میشد و پس از انتشار چندین داستان نویسنده به فکر چاپ کتاب و مجموعه داستانش میافتاد و مطمئن بود که با واکنشهای خوبی روبهرو میشود و این اتفاق هم میافتاد. اما در حال حاضر چنین امکانی در نشریات وجود ندارد و بسیاری از نویسندگان جوان فرصت چاپ داستانهای خود را در این نشریات به دلیل گزینشی عمل کردن این مجلات ندارند و در نتیجه به فکر چاپ این داستانها به صورت کتاب میافتند و برخورد میکنند به تمام ناشرانی که کار اول چاپ نمیکنند و دچار سرخوردگی میشوند. مگر اینکه نویسنده دارای روابط عمومی بالایی باشد تا بتواند کار خود را به سرانجام برساند.
حسن محمودی: جوایزی مانند فرشته از داورانی استفاده میکنند که دارای پیشینه و سابقهاند و شناخت خوبی از داستان دارند و به هر حال اینگونه داوران از ارتباطات خوبی هم در جامعه ادبی برخوردارند. در همین جایزه فرشته داستان نویسان خوبی از جمله علی خدایی، ناهید طباطبایی، بلقیس سلیمانی و شیوا مقانلو حضور دارند. هر کدام از این نامها از اعتبار قابل توجهی برخوردارند و خاطرجمع هستم که از اعتبار خود در معرفی نامهای تازه حمایت میکنند. خود بنده به شخصه وقتی در مسابقهای داور هستم و به داستان خوبی برخورد میکنم، با نویسنده آن داستان ارتباط میگیرم و در انتشار مجموعهاش در حد توانم کمک میکنم. شده که در مسابقات داستان نویسی، داستانی توجهام را جلب کرده و گشتهام تا نویسندهاش را پیدا کنم و مجموعهاش را هم به ناشر معرفی کنم. گاه آدمهایی را پیدا کردهام با سابقه 10سال داستان نویسی که برایم زیاد آشنا نبودهاند.! حالا مولفههای مختلفی باعث شده که مانع دیده شدن این نویسنده شده است. این اتفاق بارها در جایزههای داستان کوتاه افتاده است و داستان نویسانی که داور بودهاند، نویسنده لایق و شایسته را به نشرها و محافل ادبی معرفی کردهاند. این اتفاقی است که البته در دهههای قبل برعهده نشریات ادبی بود. نشریات ادبی در دهه چهل و پنجاه در این زمینه بسیار موثر بودهاند. بعد از انقلاب نیز نشریاتی مثل آدینه، دنیای سخن، مفید، زاینده رود، کلک و گردون در همین زمینه موثر بودهاند. برای مثال از محمد شریفی داستان « وضعیت» در مجله گردون چاپ شد و این داستان درخشان توانست توجه جامعه ادبی را در آن زمان به خود جلب کند تا جایی که محمود دولتآبادی در جلسه داستانخوانی خود در آلمان ان را خواند. چاپ چند داستان دیگر در گردون از محمد شریفی او را به یکی از داستان کوتاه نویسان مشهور تبدیل کرد. مثالهای زیادی را در این زمینه میتوان مثال زد. اما متاسفانه در دهه اخیر کمتر با نشریاتی که موثر باشند، روبه رو بودهایم. و جایزههای ادبی جایگزین شدهاند و نقش قابل تاملی در معرفی نویسندگان تازه نفس داشتهاند. حسن برگزاری این جوایز توسط نهاد خصوصی مانند یک کتابفروشی این است که این مکان حتا با توجه به تغییر مدیریت هم همیشه سرجای خود هست.
چه راهکارهایی میتوان برای یک جایزه ادبی ارائه کرد تا برگزیده شدن نویسنده ای در فلان جایزه برای آن فرد اعتباری به همراه داشته باشد و به عنوان مثال پشتوانه ای برای چاپ اثرش به شمار بیاید؟
حسن محمودی: وقتی روال جایزهای درست باشد، برای چاپ کتاب آن نویسنده برگزیده امتیاز محسوب میشود. این اتفاق درباره جایزه گلشیری مدتی رخ داد و خوشبختانه محدودیت درج آن نیز برطرف شده است و با این رویکرد هم نویسنده مطرح میشود هم نام آن جایزه.
شیوا مقانلو: من دو شرط تداوم برگزاری جایزه و چینش هیئت انتخاب داوران را دو عامل مهم در تعیین اعتبار جایزه میدانم که در جلب اعتماد مخاطب خیلی مهماند، به خصوص استقلال و بیطرفی داوران. گاهی پیش آمده که پیدا شدن رد دوستیها و روابط ادبی در برخی جوایز مشکلساز شده است. در چنین شرایطی گرچه یک توجیه تا حدی سوی منطقی ماجرا میتواند این باشد که همان دوست و آشنا از قضا داستان خیلی خوبی هم نوشته و حق و شایستگی برنده شدن داشته، اما در کل مشکوک بودن مخاطبان به اینکه داوران کارها را با دقت نخوانند یا رفاقتی عمل کنند، میتواند در سرنوشت و ادامه یک جایزه تعیین کننده باشد و بنابراین باید خیلی مراقب و حواس جمع بود.
ناهید طباطبایی: مسالهای که باید در نظر گرفته شود، امر سلیقهای بودن داوری است. مخاطب یا هر کس دیگری وقتی نتایج اعلام شده مطابق با نظرش نباشد ممکن است به آن اعتراض کند. به هر حال داوری نیز وحی منزل نیست و باید سلیقهای بودن این امر را به مخاطب تفهیم کرد تا در صورت برنده و دیده نشدن گمان نکند دنیا برای او به آخر رسیده است. هر اعمال سلیقهای را نباید منتسب به باندبازی کرد و به داوران برچسب باندبازی زد. طبعا سلیقه هر داور مبتنی بر ارزشهایی است که در کار میجوید و همچنین سالها تجربه و مطالعه او. در آخرین مرحله در داوری این نظرها و سلیقهها با هم روبه رو میشوند ، مقایسه میشوند و هرکدام که درستتر به نظر آمد حرف آخر را میزند.
حسن محمودی: تجربه نشان داده است که وقتی رد اغلب چهرههای داستان کوتاه را میگیریم، متوجه میشویم که در دورهای جزو برندگان و برگزیدگان این جوایز بودهاند. درباره داوری و اعمال سلیقه هم به نظرم هر داوری داستانی را انتخاب میکند که بتواند از آن دفاع کند.
پژمان موسوی: فاکتورهایی را میتوان برای اجرای کاهش ضریب خطای داوری تعیین کرد و آن تقسیم قضاوتکنندگان به دو گروه هیئت انتخاب و هیئت داوران است که این امر در جایزه داستان فرشته محقق شده است. در این صورت تمام آثار ارسالی خوانده میشود. در جایزه فرشته چون در فرمهای ارزیابی به آنها امتیازدهی میشود، با اعمال این محاسبات میتوان نقش اعمال سلیقه را نیز کاهش داد.
ناهید طباطبایی: البته در مرحله نهایی انتخاب اثر دوباره بحث سلیقه مطرح میشود و در گروههای تلگرامی داوری بحث و اختلاف بین داوران برای انتخاب اثر برگزیده نهایی زیاد است.
شیوا مقانلو: یک سوال هم این است که چرا هیچکدام از جوایز ایران آنقدر اعتبار ندارند که من نویسنده اگر کتاب چاپ شده هم داشته باشم، دلم بخواهد در آن جایزه شرکت کنم و برنده شدن در آن هم به اعتبار من بیفزاید؟ البته در مثل مناقشه نیست و هیچ بخش ادبیاتمان را نمیشود مقایسه کرد، ولی مثلا چاپ داستان در نشریه نیویورکر برای هر نویسنده حرفهای هم افتخار است. یا مثلا جایزه اُ.هنری که کادر برگزارکننده خودشان تمام داستانهای انگلیسیزبانی را که در مجلات آمریکا و کانادا به چاپ رسیده دقیقا بررسی میکنند و سی داستان منتخب را برای انتشار در کتاب سالانه انتخاب میکنند و به سه نفر اول هم جایزه میدهند. خب هیچ نویسندهای نیست که نخواهد در این لیست باشد یا بگوید کار مرا در جایزه لحاظ نکنید. یک اطمینان و اعتباری است که طی سالها و با کار درست و اصولی و حرفهای حاصل شده است.
حسن محمودی: اینجا دو مساله مطرح است؛ یکی اینکه بعد از چاپ کتاب، به نویسنده صاحب اثر انتقاداتی دال بر چرایی شرکت در چنین مسابقاتی وارد میشود و باید به این مساله توجه کرد که هدف برخی مسابقات داستانی، صرفا کشف استعداد است. اما در گذشته جوایزی داشتهایم که به دلیل اعتبار بالای آن اشخاصی مانند مصطفی مستور و احمد آرام هم در آن شرکت کردهاند.
در انتهای این میزگرد اعضای هیئت داوران و هیئت انتخاب پیشنهادات خود را برای بهبود این جایزه به دبیر ارائه دادند.
نظرات