آیا بیمار در هر شرایط به پزشک اعتماد دارد؟
در برخی موارد هم شاید دردی را متحمل نباشید و برای عارضه و بیماری که سالها و یا به تازگی به آن مبتلا شدهاید، به پزشک مراجعه کنید؛ در این شرایط بازهم انتظار دارید که وی تمام حرفهای شما را گوش کند و یک راهحل درمانی مشخص به شما پیشنهاد کند. برخی پزشکان بر این باورند که بعضی بیماریها دارای چند راه درمانی هستند به همین دلیل دست بیمار را در انتخاب روش درمان باز میگذارند؛ اما به عقیده بسیاری از مردم، راه درمانی که پزشکان در پیش میگیرند برای بیماران قابل اعتمادتر است؛ بنابراین هر بیماری احتیاج به یک راه حل مشخص دارد.
افرادی هم هستند که فقط برای مشاورههای پزشکی و سلامت به پزشکان مراجعه میکنند بنابراین تمام انسانها حداقل برای یک بار هم که شده به مطب پزشک مراجعه کردهاند. در هر صورت بیمار تنها هدفش بهبودی سریع و کامل است و قطعا پزشکان هم میدانند که بیماران به چه چیزی فکر میکنند.
برخورد پزشک با بیمار در سراسر دنیا به قدری حائز اهمیت است که در بسیاری از دانشگاههای مطرح رشتهای با عنوان اخلاقپزشکی و یا انسان شناسی پزشکی تدریس میشود. بیشک پزشکان با کلام و برخورد خود میتوانند در تسریع درمان کمک فراوانی به بیمار کنند. حتی برخی از آنها میتوانند با توضیحات بیشتر از بیماری و راههای درمان، بیمار را در تصمیمگیری کمک کنند و یا شناخت بیمار را از بیماری کامل کنند.
شما کدام درمان را پیشنهاد میدهید؟
فردی را میشناسم که از سنین بسیار کم به تنبلی چشم و انحراف قرنیه مبتلا بود و از همان موقع به طور مکرر به پزشک مراجعه میکرد که خوشبختانه درمانهای موثری هم انجام داد؛ اما هنوز تا بهبودی کامل فاصله داشت و مجبور است برای همیشه از عینک استفاده کند.
این فرد به شدت از استفاده کردن مداوم عینک، تاری دید و همچنین انحراف قرنیه در سنین بزرگسالی رنج میبرد و این مسئله موجب آزار شدید او شده بود. با توجه به سابقه طولانی که این فرد در مراجعه به پزشک در طول سالهای متمادی داشته است، بارها با این سوال مواجه شده که چرا بیماری که تا به این حد او را آزار داده است، برای پزشکان اهمیت چندانی ندارد؟ و هر بار با این جمله از سوی پزشکان مواجه میشوم که «مشکل حادی نداری و با عینک دیدت کامل میشود» آگاهی پزشک از شرایط روحی بیمار میتواند در اغلب موارد روابط دو سویه بهتری را رقم زند.
برای اغلب بیماران ماندن بر سر دوراهی با وجود بیماری شرایط دشواری است؛ چراکه اغلب افراد میخواهند مطمئنترین درمان را برگزینند و چه کسی مطمئنتر از پزشک.
کتاب «آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود» مجموعه روایتهایی از روابط بیماران با پزشکان است که دنیل افری (نویسنده) این روایتها را نقل میکند. دنیل افری نویسنده این اثر خود پزشک و متخصص و مدرس دانشگاه نویورک است. افری بنیانگذار اولین مجله ادبی درباره مسائل درمانی است. تلاش این پزشک و نویسنده برای کمک به رابطه پزشک و بیمار موجب شد جایزه جان مگ گاورن را از انجمن نویسندگان پزشکی آمریکا دریافت کند.
افری در یک فاز تحقیقاتی از پزشکان آمریکایی خواست تا جذابترین تجربه های خود از روابطشان با بیماران را به ایمیلش ارسال کنند. «آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود» مجموعه جذابترین اتفاقاتی که پزشکان آمریکایی در روابطشان با بیماران داشتهاند است. مترجم این کتاب خواندنی، افروز معتمد فوق تخصص قلب است.
گاهی راه درمان در پس گفتههای بیمار است
معتمد(مترجم) آشناییاش با این کتاب را چنین شرح میدهد: «پس از چندین سال طبابت، درست زمانی که از فشار جسمی ساعات کاری طولانی و فشار روانی برخورد با بیماران بد حالم خسته بودم و به کاهش ساعات کاری خود و حتی تغییر شغل فکر میکردم، با کتاب دنیل افری آشنا شدم.»
این پزشک مترجم در مقدمهای که بر کتاب مینویسد، تاکید میکند که برخورد بیماران با پزشکان همان اهمیت برخورد پزشک با بیمار را دارد. باید توجه داشت که بیماران در طول روز به یک پزشک مراجعه میکنند اما پزشکان در همان روز امکان دارد بیش از صد بیمار را ویزیت کنند. اینکه پزشکی به قدری تحت فشار قرار میگیرد که گاهی به فکر تغییر شغل میافتد این امر بی شک به طور مستقیم ناشی از برخورد پی در پی یک پزشک با بیماران و مهمتر از آن برخوردی است که بیماران با او داشتهاند.
معتمد در جایی دیگر گفته است: «از نوشتههای این کتاب نکات بسیاری آموختم که زاویه نگاهم را تغییر داد و در طبابطم از آن بسیار بهره بردم. بی شک مطالب فراوانی در این حیطه وجود دارد که هنوز نیاموختهام، اما با خواندن این کتاب در مقایسه با پیش از آن احساس میکنم که از نیاز بیمارانم بیشتر آگاهم و برای تشخیص مشکل اصلی، که گاه در پشت گفتههایی که بیان میکنند پنهان شده، توجه بیشتری میکنم.»
بیماری که پزشکان او را نمیپذیرفتند
دنیل افری در بخشی از این کتاب به روایتی اشاره دارد که: «بیمار آن فردی به نام مورگان آماندا فریزلن دانشجوی بیست ساله است. آماندا دانشجوی دوره کارشناسی زبانشناسی و ارتباطات بهداشتی بود او کاملا میدانست که بیماریاش پیچیده است و پزشکش هم با نظر او موافق بود. آماندا همیشه کم وزن و رنگپریده بود او بازوان و پاهای کشیده و ظریفی داشت... این اندام کشیده و لاغر، مدام در هم پیچ میخورد و او را به زمین میانداخت. همچنین مشکلات بینایی او موجب شده بود بیش از دوازده جراحی روی عضلات چشمش انجام شود. آماندا همچنین گرفتار دوبینی، سر درد، عفونتهای کلیوی و کیستهای خونریزیدهنده تخمدان شده بود.»
نویسنده در ادامه این داستان آورده است: «بسته به اینکه از چه زاویهای نگاه کنید، آماندا یک بیماری چالش برانگیز و یا بیماری صاحب اختیار و مقتدر بود. با این حال مشکلات پزشکی او بسیار پیچیده و نیازمند تلاش و انرژی مفرط و بی اندازه بود و هیچ پزشک داخلیای مایل به قبول مسئولیت درمان او نبود. زمانی که یکی پس از دیگری از قبول پروندهاش سرباز زدند، آماندا رفته رفته نگران شد که مبادا هیچ پزشکی او را قبول نکند. وضعیت به حدی بغرنج شده بودکه مدیر کلیلنیک مادر آماندا موقتا مسئولیت درمان او را بر عهده گرفت تا زمانی که یک پزشک دائمی برای او پیدا کند. در نهایت ....»
«آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود» در 354 صفحه به قیمت 28 هزار تومان از سوی نشر قطره روانه کتابفروشیها شده است. خواندن این کتاب هم برای پزشکان مفید و موثر است و هم برای مخاطبان دیگر حاوی نکاتی ارزشمند است.
نظر شما