مریم مفتاحی معتقد است ترجمه سریع و بیکیفیت یا کتابسازی و سرقت، همه از بیتوجهی برخی ناشران و مترجمان به جنبههای فرهنگی کار نشر نشان دارد.
این مترجم که با ترجمه آثار جوجو مویز انگلیسی به چهرهای موفقی در بازار نشر کشور تبدیل شده، ریشه گرفتاری جریان ترجمه به مصائب مختلف ازجمله ترجمههای موازی را بیتوجهی به الحاق ایران به کنوانسیون برن میداند. به نظر او در شرایط موجود جریان جدیدی در حوزه ترجمه ایران شکل گرفته که مطابق با آن برخی منتظر پرفروش شدن یک کتاب هستند تا با تقسیم متن، بین چند دانشجوی زبان، پول در بیاورند!
آنچه پیشرو دارید، متن گفتوگو با مریم مفتاحی؛ مترجم «من پیش از تو»، «پس از تو»، «میوه خارجی»، «یک بعلاوه یک» و «اسب رقصان» از جوجو مویز است:
سال 94 نخستین کتاب از جوجومویز نویسنده انگلیسی که با آثار عاشقانهاش در دنیا شهره شده به قلم شما در ایران ترجمه و منتشر شد. مویز سریع در بازار نشر ایران مانند دیگر کشورها جایی برای خود باز کرد و امروز کمتر اهل کتابی نام خالق «من پیشاز تو» را نمیشناسد. روند مطرح شدن این نویسنده و آثارش در ایران را چطور میبینید؟
استقبال از آثار جوجومویز در ایران بازتابی از فروش جهانی آن بود. همانطور که گفتید نخستینبار جوجومویز با ترجمه من از کتاب «من پیش از تو» در ایران معرفی شد؛ البته نباید فراموش کرد که بسیاری از مردم اهل مطالعه در ایران با کمک فضای مجازی از آخرین اطلاعات جهانی حوزه کتاب، مانند جوایز ادبی با خبرند و با جوجومویز نیز غریبه نبودند.
وقتی کتابی در عرصه جهانی به زبانهای مختلف ترجمه و دیده میشود، مخاطبان در ایران نیز با کمک ابزارهای مختلف از موفقیت کتابها مطلع میشوند. نشر آموت نیز «من پیش از تو» را با تلاش قابل توجهی در فضای نشر کشور معرفی کرد. «من پیش از تو» سال نخست در ایران فقط پنجبار به تجدید چاپ رسید در حالیکه بعد از آشنایی مخاطب، اثر به مرور دیده شد و با شمارگان دو هزار نسخه به چاپ پنجاه و پنجم رسیده است.
صنعت نشر ما سنتی است و هرچند که هر روز شاهد افزایش میزان دسترسی مردم به فضای مجازی هستیم، شیوههای معرفی کتاب از قوانینی نانوشته و بعضا مبهم پیروی میکند. به نظر میرسد که ناشر چندان توانایی پیشبینی رفتار مخاطبان را ندارد، بنابراین به نظر شما چطور شد که «من پیشاز تو» جوجومویز در بازار نشر ایران همچنان میفروشد؟
معتقدم یکی از روشهای معرفی کتاب در ایران که بسیار قوی عمل میکند، معرفی دهانبهدهان و همچنین اخبار فضای مجازی است. به نظر من این نوع معرفی که از سوی خود مخاطبان صورت میگیرد، بسیار موثر بوده است. علاوه براین با توجه به دریافت پیشنهاد ترجمه کتاب از سوی مخاطبانم که نشان از سطح آگاهی و اطلاع آنها از فهرست کتاب نشریات معتبر دارد، بسیاری از کتاب دوستان ایرانی از اخبار بینالمللی نشر اطلاع دارند.
امروز کتابهای جوجومویز نه فقط در کتابفروشیها بلکه بین بساط دستفروشان میچرخد. تحلیل شما بهعنوان یک مترجم از بازار نشر ایران که از یک سو رفتار مخاطب در آن حتی برای ناشر کهنهکار، کار آسانی نیست و از سوی دیگر با چالشهای قانونی ریز و درشت فراوانی دست و پنجه نرم میکند چیست؟
بعد از دیده شدن آثار جوجو مویز در ایران و انتشار چاپهای متعدد در سه سال گذشته، طبیعی بود که تعدادی از ناشران و مترجمان که نمیتوان به هویت و اعتبار آنها اطمینان کرد به آثار جوجو مویز هجوم بیاورند و ترجمههای مختلف از آثار این نویسنده را به چاپ برسانند. با توجه به شهرت و جایگاه جوجومویز، پنج تا شش هزار نسخه هر کتاب مویز دستِ کم از سوی هر ناشری در ایران به راحتی فروش میرود.
«هجوم ناشران به آثار جوجومویز»! تعبیر جالبی را به کاربردید. توجه به ترجمه و انتشار یک اثر موفق جهانی جریانی طبیعی به نظر میرسد و در ایران نیز همیشه وجود داشته است. پس تعبیر هجوم را چطور باید تعریف کرد؟
معتقدم که نشر یک بنگاه اقتصادی است، اما ناشری که به «اعتبار» اهمیت میدهد، به جنبه فرهنگی نشر نیز توجه میکند. در حالیکه بسیاری از ناشران که به انتشار ترجمههای مختلف آثار جوجو مویز اقدام کردهاند فقط به پول و جنبه اقتصادی نشر توجه دارند و به ابعاد دیگر مانند حذفهای قابل توجه بهدلیل کیفیت پایین ترجمه، بیتوجهاند و منفعت طلبی را دنبال میکنند. فروش چهار تا پنج نسخه از کتاب رضایت این دسته از ناشران را تامین میکند. «من پیش از تو» قربانی این بیتوجهی شد و بعد از مدت زمان اندکی از انتشار جهانی به سرعت در ایران ترجمه شد. درحالیکه ترجمه دقیق و با کیفیت کتاب 500 صفحهای، حداقل سه تا چهار ماه زمان نیاز دارد.
ترجمه سریع این کتاب را میتوان این طور تحلیل کرد که کتاب بین چند دانشجو زبان و یا کارمند دارالترجمه تقسیم شده است. به عبارت دیگر دلیل اصلی ترجمه سریع «من پیش از تو» پاسخ به عطش بازار، بدون توجه به کیفیت ترجمه بود. این دسته از ناشران به رسالت فرهنگی بیاعتنا هستند و منفعتطلبی تنها انگیزه آنها است.
همین اتفاق در ماجرای ترجمه کتاب «بازهم من» که بعد از «پس از تو» و «من پیش از تو»، سومین جلد از سهگانه مویز و ششمین ترجمه من از این نویسنده به حساب میآید، رخ داد. من در رقابتی که برخی ناشران و مترجمان وارد آن شده بودند، شرکت نکردم و با حوصله ترجمه را به پایان رساندم.
متاسفانه برخی از ناشران سر سفره ناشران و مترجمان دیگری نشستهاند و نان همت و تلاش آنها را میخورند. آنها از دقت و انرژی که دیگران برای ترجمه و انتشار یک کتاب کشیدهاند، سهم خودشان را میخواهند و سودجویی میکنند. به همین خاطر هم شاهد انتشار کتابهای بی کیفیت هستیم. ضمن اینکه کتابسازیها و سرقت متن ترجمه نیز از دیگر آسیبهای این جریان به شمار میآید که زیاد شاهدش هستیم. این اتفاق برای ترجمههای من رخ داده؛ آنچنانکه نسخههای کپیشده از ترجمههای من، در بازار کتاب وجود دارند. به اعتقاد من تا زمانی که ایران به معاهده برن نپیوندد این رویه ادامه پیدا میکند.
با وجود تجربههایی که در جریان ترجمه و انتشار کتابهای جوجو مویز به دست آوردهاید، وضعیت بازار نشر ایران؛ بهویژه وضعیت ترجمه در این بازار را چطور میبینید؟
انتشار ترجمه همزمان کتابها در صنعت نشر ایران پدیده جدیدی نیست اما به نظر میرسد خط تغییر کرده و کتابهای پرفروش هدف سودجویان قرار میگیرند. این یعنی جریان جدیدی شکل گرفته است. پیشبینی میکنم این جریان روزبهروز با شدت بیشتری ادامه پیدا کند و برخی از ناشران و مترجمان، به محض پرفروش شدن کتابی، برای ترجمه و انتشار سریع آن به سراغش بروند. آنها آموختهاند چطور عمل کنند؛ تنها منتظر میمانند کتابی پرفروش شود.
اگر مسئولان محدودیتی را ایجاد کنند شاید این وضعیت کنترل شود اما تاکید دارم که این جریان با شدت ادامه پیدا خواهد کرد. چارهای جز پیوستن به معاهده برن، نداریم و اگر به دنبال معرفی ادبیات فارسی در دنیا و یا خواهان انتخاب کتاب نویسندگان ایرانی برای ترجمه از سوی ناشران خارجی هستیم، باید به معاهده برن بپیوندیم. در غیراینصورت هیچجا حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.
به اعتقاد بسیاری از مترجمان، ترجمه موازی یکی از معضلهای مهم نشر ایران است. الحاق ایران به کنوانسیون برن مهمترین راهکاری است که فعالان حوزه نشر برای حذف پدیده ترجمههای موازی اعلام میکنند اما ظاهرا موضوع رعایت حقوق مولف با وجود مسائل مختلف و مبتلابه جامعه ما هنوز اولویت حوزه فرهنگ نیست. در چنین وضعیتی، برخی از مترجمان راه حل موقتی برای کنترل وضعیت پدیده ترجمههای موازی را ایجاد بانک اطلاعاتی میدانند. تاسیس این بانک اطلاعاتی امکانپذیر و موثر است؟
ایجاد بانک اطلاعاتی برای ثبت فعالیت مترجمان، پیشنهاد قابل اعتنایی است، البته به پشتوانه قانونی نیاز دارد. ایجاد این بانک، ظرفیت رفع بسیاری از مشکلات مانند ترجمههای موازی را فراهم میکند؛ مترجمان به دلیل نبود نظام اطلاعرسانی، به واسطه دوستی، ثبت فیپا در کتابخانه ملی و یا دیدارهای اتفاقی از فعالیت همکاران خود باخبر میشوند. البته بارها شاهد بودم که مترجمان ایرانی به محض اطلاع از فعالیت همکاران دیگر خود از ترجمه همزمان خودداری کردهاند.
بانک اطلاعاتی مترجمان، برای پیشگیری از ترجمه همزمان، ایده خبرگان ترجمه در ایران است. به نظر میرسد نمیتوان زمانی را برای تاسیس آن متصور شد. در این شرایط مترجمی که به دنبال فعالیت بر اساس اخلاق حرفهای است چطور رفتار میکند؟
معتقدم در بازار نشر بینالملل بهویژه نشر انگلیسی زبان، کتابهای قابل توجهی برای ترجمه وجود دارد بنابراین حیف است که دو مترجم یک کتاب را برای ترجمه انتخاب کنند. اگر مترجم قَدَری ترجمه کتابی را آغاز کرده بهتر است که سراغ کتاب دیگری برویم و البته بانک اطلاعاتی مترجمان از ترجمه همزمان پیشگیری میکند.
همیشه تلاش کردم، کتابهایی را برای ترجمه انتخاب میکنم که قبلا ترجمه نشده باشد. البته با ترجمه مجدد مخالف نیستم چراکه برخی از کتابها ترجمه دوباره را میطلبد. مترجمی که برای ترجمه دوباره اقدام میکند باید قویتر عمل کند همانطور که دربازار نشر کشورهای غربی این روال وجود دارد اما به شکل صحیح دنبال میشود.
در آخر اینکه آیا مخاطبان و طرفداران جوجو مویز، باید منتظر ترجمه دیگر کتابهای این نویسنده به قلم شما باشند؟
من پنج کتاب از 13 اثر جوجومویز را ترجمه کردهام. ترجمه ششمین کتاب هم به پایان رسیده و به زودی منتشر میشود. کتابهای دیگر این نویسنده را با توجه به تفاوتهای فرهنگی ترجمه نکردهام چراکه احتمال حذف بخشهای زیادی از آن وجود دارد. یکی از اصول من در انتخاب کتاب این است که کمترین حذف را داشته باشد. اگر احتمال بدهم ترجمه حذفهای زیادی خواهد داشت برای ترجمه انتخابش نمیکنم و به اصطلاح از فهرست ترجمه خط خوردهاند.
نظر شما