چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۲
افکار تاثیرگذار میرزا آقاخان کرمانی در جنبش مشروطه

علی ططری، رئیس مرکز اسناد کتابخانه مجلس با اشاره به این‌که تفکرات سیاسی میرزا آقا خان کرمانی در مشروطه، تاثیرگذار بوده است، می‌گوید: میرزا آقا خان کرمانی، یکی از اندیشمندان دوره قاجار است که به هیچ یک از روشنفکران هم‌عصر خود شبیه نیست و یا تحت تاثیر کامل هیچ یک از آنها قرار نگرفته بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مریم منصوری: میرزا آقاخان کرمانی یکی از روشنفکران عصر ناصری است که به تاثیر تفکرات او در جنبش مشروطه اشاره شده است. او فردی آگاه بود که از زمانه خودش جلوتر بود و همواره سعی در آگاه‌سازی ایرانیان داشت. درباره میرزا آقاخان کرمانی کم کار شده است. در برخی منابع 27 تیرماه را مصادف با سالروز کشته شدنش می‌دانند.
با علی ططری، رئیس مرکز اسناد کتابخانه مجلس درباره او گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

نقش میرزا آقاخان کرمانی در جنبش مشروطه چه بود؟
تفکرات سیاسی میرزا آقا خان کرمانی در مشروطه، تاثیرگذار بوده است. او و تنی چند از رجلی که به عنوان روشنفکران دوره مشروطه از آن‌ها یاد می‌کنیم، در حقیقت بستری را برای جنبش مشروطه ایجاد کردند که نتیجه و میوه‌ آن، قانون اساسی و پارلمان بود. میرزا آقا خان کرمانی، یکی از اندیشمندان دوره قاجار است که به هیچ یک از روشنفکران هم‌عصر خود شبیه نیست و یا تحت تاثیر کامل هیچ یک از آنها قرار نگرفته بود. البته ممکن است که در بعضی از مواضع فکری یا انتقادی، تحت تاثیر متقدمین خود قرار گرفته باشد. اما به طورکلی، تفاوت‌های چشمگیری در اندیشه‌‌ورزی او در مقایسه با دیگر روشنفکران هم‌ عصرش وجود دارد. او را باید ازروشنفکران معتدل برشمرد، زیرا عقیده داشت برای ایجاد تغییر در جامعه ایران، باید در راستا و برمبنای شاخصه‌های فرهنگی همین ملت و سرزمین باشد.
 
زادگاه میرزا آقا خان کرمانی، کرمان محل تلاقی اندیشه‌ها، مرام‌ها، مسلک‌ها و فرق گوناگون بود. کرمان در زمینه‌­های مختلف از تصوف گرفته تا جریان­‌های فکری مباحث اصولی و اخلاقی، یک پایگاه عمده به شمار می‌آمد. او در خانواده­‌ای متمول در بردسیر کرمان به دنیا آمده بود. به زبان فارسی باستان، زند و اوستا و زبان‌های خارجی از جمله فرانسه احاطه داشت. علاوه بر این‌ها از دانش سنتی حوزوی هم برخوردار بود و به‌نوعی می‌توان گفت که دانش نوین و مدرن و علم سنتی را با هم در آمیخته بود. او با
تاریخ اروپا به خوبی آشنایی داشت و اصول دموکراسی را می‌‌شناخت و مجموع این‌ها باعث شد که او با اندیشه‌ای متفاوت‌ از دیگر اندیشمندان هم عصر خود جلوه کند.
 
میرزا آقا خان کرمانی به مشکلات جامعه آن روز ایران پی برده بود و یکی از چالش‌های مهم اجتماعی را بحث آموزش و لزوم سواد آموزی در ایران می‌دانست؛ از نظر وی، یکی از بسترهای عقب‌ماندگی ایران، نبود نظام آموزشی مدرن است. جامعه ایران، جامعه‌­ای کم­‌سواد و ناآگاه نسبت به اتفاقات خارج از ایران بود و دیر زمانی از نشر اندیشه‌های ژان ژاک روسو و مونتسکیو می­‌گذشت. اما در این جامعه شناختی از آن‌ها و افکارشان وجود نداشت؛ چه کسی می‌­دانست ژان ژاک روسو، کتاب «قرارداد اجتماعی» را نوشته است که بخش‌هایی از آن کتاب عینا در قانون اساسی فرانسه درج شده بود و کتاب «روح‌القوانین» مونتسکیو چه جایگاهی در تدوین اندیشه حقوق اساسی جهان دارد، اما این اتفاق در ایران نیفتاد.
 
چرا؟
میرزا آقا خان کرمانی، ده سال پایان عمرش را در استانبول گذراند و با اصلاحات و پیشرفت‌های سیاسی و اندیشه دموکراسی در عثمانی آن‌روز آشنا بود. همچنین در مواجهه با اطلاعاتی قرار گرفت که با واسطه ازاروپا و پاریس به دستش می‌رسید. در روزنامه‌های «اختر» و «قانون» هم مقاله می‌نوشت. با وجود این، اندیشه‌های افرادی مانند میرزا آقا خان کرمانی، میرزا ملکم خان، آخوندزاده و دیگران، مانند اندیشه‌های ژان ژاک روسو و مونتسکیو در کشور نهادینه نشد. ولی نخلاءهای نظریه‌­پردازی در جنبش مشروطه، خود را نشان داد. میرزا آقا خان کرمانی و عموماً دیگر اندیشمندان سیاسی- اجتماعی ایران در پیش از مشروطه، با چند مشکل مواجه بودند؛ اول این که، سطح سواد و آگاهی جامعه ایران در آن روزگار بسیار پایین بود. دوم اینکه، فرصت آن‌ها بسیار اندک بود و نکته دیگر این‌که در مواجهه اندیشه­‌های خود با نظام سیاسی مستقر تعجیل کردند.

این‌ها ایران باستان را الگوی نظام سیاسی قابل قبول در نظر گرفتند و می‌‌خواستند عظمت ایران باستان را دوباره احیاء کنند تا به نحوی این عقب‌ماندگی جبران شود. برخی از آنها بحث زبان و اصلاح زبان و تغییر الفبا را مطرح کردند و... همین تعجیل در جنبش مشروطه نیز دیده می­‌شود؛ واضعین جنبش مشروطه، قانون اساسی بلژیک را مد نظر گرفتند که آن هم الگو گرفته از قانون اساسی فرانسه بود. ساختار حکومتی فرانسه، جمهوری و سیستم سیاسی ایران، مشروطه سلطنتی بود. در حالی که می‌توانستند قانون اساسی محافظه‌کارانه‌تری را انتخاب کنند. مثل قانون اساسی انگلیس که حکومت مشروطه سلطنتی داشت.
البته، درآن زمان ایرانی‌ها از نفوذ انگلیسی‌ها در کشور سخت می‌هراسیدند. از طرف دیگر، این اندیشه‌ها در جامعه آن روز فرصت نشر نیافت و به دلیل نبود بستر مناسب پیروان چندانی نداشت تا به یک مکتب یا ایدئولوژی بدل شود؛ تاثیر آن‌ها برجامعه کم بود. اما با وجود این، افکار کسانی مانند میرزا آقا خان کرمانی در جنبش مشروطه، تاثیرگذار بود.

 
علی ططری، رئیس مرکز اسناد کتابخانه ملی
از ارتباط میرزا آقا خان کرمانی با فتحعلی آخوندزاده در بنیان‌گذاری ناسیونالیسم ایرانی بگویید.

در بسیاری از منابع گفته می‌شود که میرزا آقاخان کرمانی از اندیشه‌های آخوندزاده، سیدجمال اسدآبادی و میرزا ملکم خان بهره برده بود. در مقالات او تاثیر افکار آخوندزاده دیده می‌شود. اما در این زمینه، کارتحلیلی-سندی نشده است. مرحوم آدمیت هم به تاثیرپذیری میرزا آقاخان کرمانی از آخوندزاده صحه نهاده تمایل و مستندات خود را در کتابش آورده است. به نوعی‌در آن کتاب بیشتر باشرح اسناد و منابع مواجه هستیم و من فکر می‌کنم که روی این موضوع باید بیشتر کار شود. در یک دوره‌ او تحت تاثیر آخوند‌زاده بود. اما پس از آن، گرایش­‌های فکری دیگری از میرزا آقاخان کرمانی دیده می‌شود. در هر حال، این‌ها اندیشه­‌ورزان بحث ناسیونالیسم ایرانی، نگاهی مشابه داشتند. آدمیت در جایی از کتاب خود می‌نویسد؛ «هوشیاری ملی و احیای ملی»،مدنظر او بود. همین جمله را اگر بخواهیم تشریح و تحلیل کنیم به نتایج خوبی می‌رسیم. ویژگی او این بود که انقلاب فرانسه و تاریخ اروپا را خوانده بود. امامعتقد بود که تغییر در جامعه ما باید مبتنی بر ویژگی‌های ایرانی باشد. یکی از کتاب‌هایش هم با نام «آئینه سکندری یا تاریخ باستان» بود. او معتقد بود که ایران را بر اساس مدل ایرانی باید ساخت و نسبت به آخوندزاده و میرزا ملکمخان،معتدل‌تر بود.

نامه‌هایی از میرزا آقاخان کرمانی پس از لغو امتیاز تنباکو وجود دارد که نشان می­‌دهد وی به نقش علما و تاثیر آن‌ها بر جامعه بسیار توجه داشته است. در همین زمینه، نامه‌ای به میرزا ملکم خان می‌نویسد و در آن نامه توصیه می­‌کند در نمره جدید روزنامه قانون از تلاش علما و نقش آنها به ویژه میرزای شیرازی در جریان لغو امتیاز تنباکو تمجید‌کند. در میان روشنفکران هم عصر او، این میزان از واقع‌گرایی کمتردیده می‌شود. او در 4، 5 سال آخر عمر خود به جایگاه تمام طبقات اجتماعی پی برده بود و در مقطعی از عمرش با آخوندزاده و سیدجمال­‌الدین اسدآبادی همراه بود، اما استقلال فکری داشت. البته انتقادهایی هم به سیدجمال اسدآبادی داشت. از جمله اینکه کار عملی انجام نمی‌­داده و اندیشه­‌های وی خروجی و بازخورد نداشته است. البته این نکته را در نظر داشته باشید که در مورد اندیشه­‌های میرزا آقا خان کرمانی، کار تحقیقاتی چشمگیری -جز آنچه مرحوم آدمیت نوشت- انجام نشده است. او تفکر مستقلی داشت و اندیشه‌های نوگرایانه‌­اش روزنه‌ای‌ شد تا تفکری جدید را به ایرانیان بشناساند. جنبش مشروطه بی­‌تردید، هم نتیجه تلاش این نسل از روشنفکران است.
 
از تالیفات او بگویید؟
آثار او به دو بخش تقسیم می‌شود؛ مقالاتی که در نشریه «اختر» در استانبول و روزنامه «قانون» میرزا ملکم خان منتشر می­‌شد. و بخش دیگر که شامل کتاب‌های او می‌شود. از کتاب‌های او می‌توان به «سه مکتوب» اشاره کرد که عده‌ای معتقدند متاثر از آخوندزاده نوشته شده است. کتاب «رساله صدخطابه» که نگارش آن پایان نیافت، «هشت بهشت»که در اوایل مشروطه نوشته شد، «تکوین و تشریع»، «جنگ هفتاد و دو ملت» و «آینه سکندری یا تاریخ باستان» ازمهم‌ترین آثار او هستند.
 
 نقش میرزا آقاخان کرمانی در ترور ناصرالدین‌شاه چه بود؟
 
میرزا آقاخان کرمانی صاحب اندیشه و فکر بود و در مقابل حکومت قاجارها ایستاد. از نخستین کسانی بود که به عنوان تعقیبی سیاسی از ایران بیرون رفت و به عثمانی و استانبول گریخت. ده سالی آنجا ماند. در روایت‌هایی آمده که هر زمان نام میرزا آقاخان کرمانی می‌آمد، ناصرالدین‌شاه برافروخته می‌شد.
او در غربت نیز به مبارزاتش ادامه داد. روزنامه‌ها را به ایران می‌فرستاد و سعی می‌کرد آگاه‌سازی‌ کند. این شجاعت و قدرت را داشت که دیدگاه خود را بیان کند. به درخواست دولت ایران حاکم عثمانی، او را به شهری دیگر تبعید کرد که البته با وجود این محدودیت­‌ها، با سید جمال اسدآبادی ارتباط خود را حفظ کرد. در آن زمان، میرزا رضا کرمانی، همشهری او در سفری به استانبول با شیخ احمد روحی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگر اندیشمندان تبعیدی دیدار داشت. برخی این دیدار را به موضوع ترور ناصرالدین شاه قاجار نسبت می‌دهند.

گویا میرزا رضا کرمانی در اعترافاتش بعد از ترور ناصرالدین‌ شاه قاجار به آن دیدار و تاثیراتش در این اتفاق اشاره می‌کند. به همین دلیل مظفرالدین شاه، میرزا آقاخان کرمانی و دو نفر دیگر یعنی شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسن خان خبیرالملک را از دولت عثمانی طلب می‌کند و دولت عثمانی، این‌ها را در سال 1314 قمری یا 1275 خورشیدی به ایران تحویل می‌دهد. درست ده سال قبل از جنبش مشروطه این اتفاق می‌افتد. این‌ افراد را در مرز به آذربایجان ایران تحویل می‌دهند. سپس، در باغی در شمال شهر تبریز شکنجه می‌شوند و خود محمد علی میرزای ولیعهد وقت از آن‌ها استنطاق و بازجویی می‌کند و درنهایت، سر هرسه را در پای بوته «نسترن» از بدن­‌هایشان جدا کرده، پر از کاه می­‌کنند و برای مظفرالدین شاه می‌فرستند. دلیل قتل میرزا آقاخان کرمانی از سوی حکومت، اعتقاد به بابی­‌گری اعلام شد، اما براساس نوشته‌های او در 3، 4 سال آخر زندگی‌اش، نشانه‌­هایی از تعصب و یا حتی گرایش او به بابی­‌گری نمی‌توان یافت و با توجه به اسناد و منابع موجود، او اندیشمند ایرانی مستقلی بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها