چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۲
نقاط عطفِ مشترک در تاریخ هنر ایران و عثمانی در دوران افول

هوشنگ خسرو بیگی و محمدرضا مریدی در نشست تخصصی «جامعه‌شناسی هنر دوره قاجار» از سری نشست‌های همایش ملی «هنر ایران در دوره قاجار» به بحث و بررسی در این زمینه پرداختند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست تخصصی «جامعه‌شناسی هنر دوره قاجار» از سری نشست‌های همایش ملی «هنر ایران در دوره قاجار»  سه‌شنبه 14 شهریور به همت پژوهشکده هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد.

هوشنگ خسرو بیگی گفت: ارتباط ایران با  غرب در دوران قاجار در بروز تغییر در مناصب مرتبط با موسیقی تأثیر گذاشت  و مناصب جدیدی مانند عکاسی، عکاسباشی را شکل داد و سازمان اداری نیز با حمایت از برخی هنرها در قالب مناصب هنری، زمینه گسترش این هنرها و مشاغل وابسته به آن را در جامعه فراهم آورد.

وی به بیان مختصری درباره مناصب مرتبط با هنر و هنرمندان در تشکیلات اداری دوره قاجار به دوره بندی تاریخ ایران شامل سه دوره؛ «از سال 1209 قمری آغاز حکومت قاجاریه تا شروع دوره ناصری در 1264»، «دوران حکومت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه» و «دوران انقلاب مشروطه تا سقوط قاجاریه» پرداخت.

وی مبانی احیای سازمان اداری قاجاریه را شامل تشکیلات اداری صفویه و تغییرات متکی بر ارتباط با اروپا دانست که تشکیلات اداری قاجاریه را تشکیل می‌داده‌اند.

خسروبیگی در ادامه جنگ‌های ایران و روسیه، اعزام دانشجو به اروپا، استقرار نمایندگی‌های اروپایی در ایران، سفرهای ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا و... را از قابلیت‌های ارتباط ایران و اروپا در دوره قاجاریه اعلام کرد.

او با اشاره به چگونگی تأثیر ارتباط با اروپا در مناصب اداری ایران گفت: در یک پژوهش که با هدف بررسی تأثیر روابط سیاسی و فرهنگی ایران با غرب بر عناوین مناصب اداری ایران دوره قاجاریه صورت گرفت مشخص شد که این تأثیر گر چه در کارکرد مناصب به خصوص حوزه نظامی و فنون جدید قابل توجه بوده ولی در عناوین مناصب کمتر تأثیر نهاده و بیشترین تأثیر نیز از این حیث متکی بر زبان فرانسوی بوده است.

او مناصب اداری مرتبط با هنر و هنرمندان در تشکیلات اداری دوره قاجاریه را در سه گروه بررسی کرد و گفت: منظور از منصب سمتی رسمی و دارای عنوان است که دارنده آن از حقوق و مزایای مترتب بر آن برخوردار می شده است.

وی با بیان این نکته که مناصب مرتبط با هنرهای سنتی ایران و عمدتا مرتبط با هنر خوشنویسی و کتابت همچون گذشته در تشکیلات اداری استمرار داشته تصریح کرد: این مناسب به‌صورت موروثی به تشکیلات اداری ایران تعلق داشت و غالبا از پدر به فرزند می‌رسید.

این پژوهشگر افزود: سازمان اداری با بهره گیری از این مناصب هم زمینه ارتقا، گسترش و استمرار این مناصب و هنرهای مرتبط با این مناصب را فراهم کرده و هم به ترویج هنرهای مرتبط با این مناصب در جامعه کمک کرده و خود نیز از توانمندی‌های این صاحب منصبان بهره مند شده است.

او گفت: ارتباط با غرب در بروز تغییر در برخی مناصب مانند مناصب مرتبط با موسیقی تأثیر داشته و یا مناصب جدیدی مانند عکاسی، عکاسباشی را شکل داده است.

وی با اشاره به این نکته که هنرهای جدید به واسطه مناصب رسمی دولتی به تدریج وارد جامعه شد و جامعه را تحت تأثیر خود قرار داد گفت: مناصب مرتبط با عکاسی و مناصب مرتبط با موزیک از آن جمله هستند.

به گفته این پژوهشگر تاریخ، سازمان اداری با حمایت از برخی هنرها در قالب مناصب هنری، زمینه گسترش این هنرها و مشاغل وابسته به آن را در جامعه فراهم آورد.

هنر ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم
محمدرضا مریدی دیگر سخنران این نشست با بیان مواردی درباره هنر در پایان قاجار و عثمانی به مطالعه تطبیقی هنر ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم پرداخت و گفت: شناخت پژوهشگران ایران از هنر همسایگان بسیار کم است در حالی که سرشت و سرنوشت مشترکی میان ما و همسایگان بوده از همین رو پژوهش‌های هنری قادر به فراتر رفتن از روایت‌های خودمدارانه از تاریخ نیستند.

وی در ادامه به نقاط عطفِ مشترک در تاریخ هنر ایران و عثمانی در دوران افول به ویژه اقتصاد سیاسی که ایران و عثمانی را در مدار توسعه پیرامونی قرار داد و به تجربه‌های فرهنگی شکل داد پرداخت.

او با بیان اینکه پایان قاجار (در 1921) و عثمانی (در 1925)، نقطه عطفی در تاریخ جهان اسلام بود تصریح کرد: برای مطالعه روند افول این دو قدرت پادشاهی ـ مذهبی باید به وضعیت ساختاری مشترک این دو کشور از منظر اقتصاد سیاسی دنبال کرد.

مریدی با اشاره به حجم سرمایه گذاری خارجی در ایران و عثمانی افزود: اوج شکننده رابطه ناتوازن تجاری در قرن نوزدهم بود که میان عثمانی و انگلیس در 1838 قراردادهای انحصاری امضاء شد؛ همچنین قرارداد رویترز در ایران در ۱۸۷۲ که به موجب آن انحصار هرگونه کمپانی صنعتی به مدت هفتاد سال به رویترز انگلیسی داده شد.

او در ادامه به شباهت‌های متفاوت مشروطه عثمانی و ایرانی پرداخت و گفت: فرمان مشروطه عثمانی در 1876 و فرمان مشروطه ایران در 1906 صادر شد؛ یعنی 30 سال بعد از عثمانی و علت آن حجم بالای سرمایه گذاری خارجی و تاثیرگذاری بیشتر آنها بر عثمانی بود.
وی افزود: در جریان مشروطه­‌خواهی عثمانی، یک بحران بزرگ خود را آشکار کرد و آن ناسازگاری قومیت ترک و اتحاد اسلام بود.

به گفته این پژوهشگر، در انقلاب مشروطه ایران نیز بحث پیرامون اصل مساوات و تعارض میان شریعت و قوانین عام بشری که در کنسطیطیسیون(مشروطیت) در حال تنظیم بود خود را نشان داد، این تعارض از یک سو خود را در صف­آرایی نیروهای سیاسی علما/ روشنفکران یا طرفداران دینی سازی امور/ عرفی‌سازی امور خود را نشان داد که در نهایت موجب مواجهه اسلام‌گرایان/ ملی‌گرایان شد.

وی در ادامه به نقش مهم نمایشگاه های جهانی آغاز شده  از سال 1851 در سیطره نگاه استعماری به دیگر کشورها، موازی با گسترش قدرت اروپا اشاره کرد و افزود : در این نمایشگاه‌­ها توان تجاری کشورها، کالاهای مرغوب برای بازار و در کل زمینه­‌های سرمایه‌­گذاری به نمایش گذاشته می شد.

مریدی با طرح این پرسش که اما ایران و عثمانی چه چیزی برای ارائه داشتند؟ گفت: عثمانی در نمایشگاه 1867 پاریس و ایران در نمایشگاه 1873 وین برای اولین بار شرکت داشتند.

به گفته وی،  ایران در نمایشگاه 1867 پاریس، یک کیوسک کوچک داشت با یک بنای کوچک و یک شیره‌کش‌خانه (کارخانه تریاک)! در نمایشگاه 1873 وین یک کوشک را ارائه داد اما در نمایشگاه 1878 پاریس، یک کاخ ایرانی با نماهای آیینه‌کاری شده را بازسازی کرد که مورد توجه بسیار قرار گرفت.

او تصریح کرد: اما نقطه عطف حضور ایران، در نمایشگاه 1900 پاریس بود که کاخ عالی‌قاپو را بازسازی کرد.
 
وی افزود: در هنر نوگرای ایران و عثمانی اغلب با تجربه های اقلیمی و منظره‌نگاری، طبیعت­‌گرایی و نقاشی‌­های مردم‌نگارانه آغاز شد؛ این رویکرد البته وجه مشترک اغلب سرزمین­‌های مستعمره و نیمه مستعمره شرق بود؛ زیرا میراثی برآمده از آثار و تعلیمات شرق­‌گرایان و استادان شرق‌­گرای اروپایی در این سرزمین­‌ها بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها