جشن مهرگان در چکامههای شاعران پارسیگوی ایران
جشن مهرگان؛ شورش کاوه آهنگر و به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند
جشن مهرگان همواره در آيينه سرودههای چکامهسرایان پارسیگوی آمده و نشان میدهد که چکامهسرایان پارسیسرا تا چه اندازه به اين آيين چشم داشتهاند. فردوسی توسی در شاهنامه سترگش این جشن باستانی را به خوبی سروده است.
تاریخپژوهان و اسطورهشناسان میگویند که مهرگان منسوب به ايزد مهر است. ايزدان بزرگ ايرانی مانند ايزد سروش و ايزد آناهيتا، مربوط به پيش از دين زرتشتی هستند. برای اين ايزدان جشنی سراغ نداريم كه مربوط به پيش از زرتشت باشد. هرچه هست آيينهايی محسوب میشود كه منسوب به آنان است. بعدها در متون اوستايی مثل مهريشت و كتاب كهن ونديداد، جشنهايی به اين ايزدان ویژه میشود.
مهریشت یکی از يشتهای کهن اوستا است (یشت دهم) و پس از فروردینیشت بلندترین یشت بهشمار میآید. این یشت منسوب به مهر و میترا است. در این یشت اینگونه میخوانیم: «بشود که «مهر» از برای یاری به سوی ما آید. از برای آزادی بهسوی ما آید. از برای آرامش بهسوی ما آید. از برای آمرزش بهسوی ما آید. از برای تندرستی بهسوی ما آید. از برای پیروزی به سوی ما آید. از برای اشویی (راستی و پاکی و عشق اهورایی) بهسوی ما آید. آن نیرومند همیشه پیروز، سزاوار ستایش، که هرگز فریب نمیخورد و همیشه هوشیار و بیدار است.»
مهرگان جشنی است كه چند وجه دارد، نخست اين كه جشنی ماهانه است. در گذشته باستانی ايران هر روزی كه با نام ايزدی برابر میشده آن را روز را جشن میگرفتند. از سويی ديگر مهرگان جشن فصلی (گهنبار) نيز هست. ایرانِ کهن در سرآغاز هر فصل جشنی داشته است. چله در ابتدای زمستان بوده و مهرگان در آغاز پاييز. در كنار اينها جشنهای سالانه هم داشتهايم كه عملا دو تا بودهاند، يكی نوروز در نيمه اول سال و ديگری مهرگان در نيمه دوم سال. ما نيمه دوم را به فراموشی سپرديم و امروزه تنها نيمه اول را جشن میگيريم، اين جشنها در شاهنامه فردوسی و متون كهن باستانی روايت شدهاند.
نسخهای از شاهنامه فردوسی: فریدون ضحاک را شکست میدهد
جشن مهرگان همواره در آيينه سرودههای چکامهسرایان پارسیگوی آمده و نشان میدهد که چکامهسرایان پارسیسرا تا چه اندازه به اين آيين چشم داشتهاند. فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به دلیل نعمتهایی است که به انسان ارزانی داشته و استواری دوستی و مهر میان انسانهاست. بیگمان ادبیات ما و به دنبال آن چامهسرایان ایرانی از نیاکانمان و گذشته باشکوهشان و از تاریخ و فرهنگ باستانی پندها و اندرزهای فراوانی گرفته و در اندیشه ژرف خود توصیفهایی را به وجود آوردهاند، که جشن مهرگان نیز یکی از آنهاست.
فردوسی توسی در شاهنامه سترگش اینگونه از جشن مهرگان یاد میکند:
فریدون چو شد بر جهان کامگار / ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی / بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه / به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشت از بدی / گرفتند یک سر ره ایزدی
می روشن و چهرهی شاه نو / جهان گشت روشن سر ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند / همه عنبر وزعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست / تنآسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است ازو ماه مهر / بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
اسدی توسی نیز در گرشاسبنامه درباره جشن مهرگان چنین سروده است:
همان سال ضحاک را روزگار / دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیامد فریدون به شاهنشهی / وز آن مارفش کرد گیتی تهی
سرش را به گرزکیی کوفت خُرد / به بستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر / نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت / به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
رودکی سمرقندی نیز از جشن مهرگان اینگونه یاد میکند:
ملکا جشن مهرگان آمد / جشن شاهان و خسروان آمد
جز به جای ملحم و خرگاه / بدل باغ و بوستان آمد
مورد به جای سوسن آمد باز / می به جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان / می به بخت تو جوان آمد
منوچهری دامغانی در دیوان اشعارش درباره جشن مهرگان اینگونه سروده است:
شاد باشید که جشن مهرگان آمد / بانگ و آوای دُرای کاروان آمد
کاروان مهرگان از خزران آمد / یا از اقصای بلاد چینستان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش / اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش بنشانید و به لب خرد بخاییدش
خوب دارید و فراوان بستاییدش / هر زمان خدمت لختی بفزاییدش
توصیفات مسعود سعد سلمان درباره جشن مهرگان اینگونه است:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان / مهربیفزا ای نگار ماهچهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر / مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چو لاله گردان از نبید باده رنگ / وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
دقیقی توسی نیز اینگونه از مهرگان یاد میکند و میسراید:
خجسته مهرگان آمد، سوی شاه جهان آمد / بباید داد داد او را به کام دل بهر چت کر
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا / آن کجا گاو به پرورش بر مایونا
فرخی سیستانی در دیوان اشعارش درباره جشن مهر میسراید:
همایون و فرخنده بادت نشستن / بدین جشن فرخندهی مهرگانی
عنصری بلخی از جشن مهرگان اینگونه یاد میکند:
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال / نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال
ناصرخسرو درباره جشن مهرگان میسراید:
باد مهرگان چو برفکند / چرخ را از ابر تیره پیرهن
قطران تبریزی مهرگان را بر خسرو خجسته میداند و میسراید:
آدینه و مهرگان و ماه نو / بادند خجسته هر سه بر خسرو
امیر معزی در چکامهای به جشن مهرگان میپردازد:
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال/
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
مهرگان بر تو همایون باد و از تاثیر بخت / سال سرتاسر همه ایام چون مهرگان
ازرقی هروی نیز در سرودههایش اینگونه به مهرگان اشاره میکند:
مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان
سوزنی سمرقندی نیز این چنین از مهرگان یاد میکند:
با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید / خون ریز و برگریز پدید آمد و عیان
نظر شما