مهسا دوستدار در گفتوگو با ایبنا از انتشار «اگر اینجا نباشم...» خبر داد؛
عشق، خانواده و امید به آینده
مهسا دوستدار میگوید: دلیل انتخاب این اثر این بود که مفاهیمی مانند عشق، خانواده و امید به آینده که در این رمان مورد توجه قرار گرفته است، مورد پسند خوانندگان ایرانی است و به نظرم جامعه جهانی به سمتوسویی میرود که بهتر است این مسائل گوشزد شود تا بدانیم چه برخورد و رفتاری باید در خانواده داشته باشیم.
مترجم «بیلی» درباره درونمایه این رمان توضیح داد: این کتاب درواقع به نوعی زندگی خود آدام هسلت است. پدر هسلت هم زمانی که نویسنده 14ساله بوده خودکشی کرده است که در این کتاب هم به چنین حادثهای برمیخوریم. برادر آدام هسلت هم دچار اختلال روانی اضطراب بود که در این رمان میبینید که یکی از شخصیتهای آن به همین اختلال دچار است. به همین دلیل چون این رمان با زندگیاش پیوندی نزدیک داشته همیشه در پس زمینه ذهنش وجود داشته است.
وی افزود: این رمان روایتی خطی از زندگی یک خانواده است که توسط پنج راوی بیان میشود. نگاه پنج عضو این خانواده مدام در رمان تکرار میشود. هسلت در مصاحبهای گفته: این رمان را برای این نوشتم که معتقدم وقتی عضوی از خانواده دچار مشکلی میشود همه اعضا درگیر آن میشوند و ردپای آن بیماری در بقیه اعضا هم دیده میشود.»
در این رمان اعضای خانواده به دلیل ضرورتی که وجود دارد از هم حمایت میکنند و این مساله ربطی به میزان علاقه آنها به هم ندارد و نویسنده مفهوم خانواده و همبستگی و پیوستگی را با چاشنی طنز و کمدی در این رمان نشان میدهد.
دوستدار در ادامه عنوان کرد: هسلت به موسیقی نیز بسیار علاقهمند است و شخصیت مایکل در این کتاب که عاشق ژانرهای فراموششده موسیقی است گواه همین مطلب است. مایکل عاشق موسیقی است و مدام به آنها اشاره میکند و البته یکی از قسمتهای سخت ترجمه این کتاب همین عناوینی بود که این شخصیت به کار میبرد و پیداکردن موسیقیهایی که این شخصیت به آنها اشاره میکرد کمی سخت بود.
مهسا دوستدار درباره نحوه انتخاب این رمان برای ترجمه توضیح داد: اولین باری است که کتابی را به انتخاب خودم ترجمه میکنم و پیشتر رمانهایی مانند «مردی به نام اوه» و «میخواهم سهمم را ببخشم» از بکمن و «بیلی» از گاوالدا را که ترجمه شده بود، به فارسی برگردانده بودم. دلیل انتخاب این کتاب این بود که برنده جوایز زیادی بود و نویسندگانی مانند تونی پوشنر و جانی ویلیامز از این کار تعریف زیادی کرده بودند. دلیل دیگر انتخاب این اثر این بود که مفاهیمی مانند عشق، خانواده و امید به آینده که در این رمان مورد توجه قرار گرفته است، مورد پسند خوانندگان ایرانی است و به نظرم جامعه جهانی به سمتوسویی میرود که بهتر است این مسائل گوشزد شود تا بدانیم چه برخورد و رفتاری باید در خانواده داشته باشیم.
وی افزود: جایی خود هسلت گفته است که: «همیشه این تاسف را داریم که چرا با نزدیکترین افراد خانوادهمان و کسانی که دوستشان داریم، در شرایط بحرانی رفتار بهتری نداشتهایم و همیشه این بغض همراهمان است.» چیزی که در این رمان خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتهام این بود که آدام هسلت خیلی خوب خودش را جای کاراکترها میگذارد و هر فصل از این کتاب را که میخوانیم به راوی آن حق میدهیم و با او همذاتپنداری میکنیم. توصیف شخصیتها و تخیل هسلت برایم بسیار جالب و جذاب بود و اینکه روایت داستان با پنج راوی ریسک زیادی دارد و هسلت این ریسک را پذیرفته است. او به حدی نرم بین راویها حرکت میکند که رشته داستان به هیچ وجه از دست خواننده نمیرود. من دوست دارم باز هم از این نویسنده ترجمه کنم چون نثر بسیار زیبایی دارد.
این مترجم در انتها از کارهای جدیدی که در دست ترجمه و نشر دارد، خبرداد و گفت: هاروکی موراکامی نویسنده مورد علاقه من است و این مدت مشغول ترجمه کتاب «کافکا در کرانه» بودم که به تازگی به اتمام رسیده است و آماده انتشار است.
گفتنی است رمان «اگر اینجا نباشم...» نوشته آدام هسلت با ترجمه مهسا دوستدار در سال 1397 در 368 صفحه و شمارگان 500 نسخه به قیمت 37000 تومان از سوی آوای چکامه منتشر شده است.
نظر شما