در نشست معرفی و بررسی کتاب «فرهنگنویسی برای زبان فارسی» عنوان شد:
روبینچیک در حدی از مطالعه متوقف شده است
علیاشرف صادقی گفت: روبینچیک در حدی از مطالعه متوقف شده است و منظور کتابهایی است که به عنوان منبع و پیکره استفاده کرده است. جنبه دیگر توقف ایشان و بیشتر دانشمندان روس، در مسائل نظری زبانشناسی است. روسها در مسائل زبانشناسی عمومی و نظریات جدیدی که درباره آن ارائه میشود، از غربیها عقبتر هستند و در حد همان نظریاتی که در زمان سابق در شوروی رایج بوده، مانده و توصیفشان هم همان توصیف است؛ ولی با این حال توصیفاتشان خوب است، چون خارجی هستند و نکاتی را میبینند که ما خودمان اشعار و وقوف نداریم.
محسن شجاعی، مدیر گروه زبان روسی دانشگاه آزاد و مترجم کتاب به عنوان اولین سخنران نشست صحبتهای خود را با بیان نحوه آشنایی خود با کتاب «فرهنگنویسی برای زبان فارسی» شروع کرد و گفت: نوشتن نقد و معرفی بر این کتاب یکی از اولین تکلیفهایی بود که در دورانم تحصیلم در مقطع ارشد از طرف علیاشرف صادقی به من محول شد و از من خواست که این کتاب را برای مجله زبانشناسی نقد و معرفی کنم. مسلما من از عهده نقد چنین کتابی در این حد از تخصص برنمیآمدم، ولی خوشحال بودم که استاد چنین لطفی به من داشته و این تکلیف را به من واگذار کردهاند، به همین دلیل چندین ماه وقت گذاشتم تا این کتاب را بخوانم و آن را زیرورو کردم که حاصل آن هم نقد نبود، بلکه یک معرفی مبسوط از کتاب در حد 13صفحه بود که در مجله زبانشناسی چاپ شد. حدود سه سال پیش ترجمه این کتاب به من پیشنهاد شد و در نهایت آن را ترجمه کردم.
شجاعی در ادامه به معرفی نویسنده کتاب پرداخت و بیان کرد: روبینچیک سرباز جنگ بوده و در جبهه مسکو فعالیت داشته که به خاطر احترام ، او را در انتخاب خواندن هر زبانی مختار گذاشته بودند. روبینچیک زبان فارسی را انتخاب میکند، شروع به کار میکند و حاصل عمر 90 ساله او، تعداد بسیار زیادی مقاله و کتاب بود که درباره جنبههای مختلف زبان فارسی نوشته است و در کارنامه خود، بیش از 100 مقاله و درسنامه درباره زبان فارسی دارد.
او ادامه داد: کتابهایی که از او به چاپ رسیده، یکی پایاننامه دکتری او است که درباره جملههای مرکب فارسی با جملههای پیرو وابسته است. همچنین کتابی با عنوان «زبان فارسی معاصر» در سال 1960 میلادی منتشر کرده است اما کارهای اساسی او سه کتاب است که هر کدام را با فاصله ده سال از هم منتشر کرده است. یکی کتاب «مبانی ترکیبهای ثابت در زبان فارسی» است که در سال 1981 میلادی منتشر شده است، ده سال بعد یعنی در سال 1991 همین کتاب « فرهنکنویسی در زبان فارسی» را مینویسد و نهایتا در سال 2001 چکیده همه این سالیان کار روی زبان فارسی را جمع میکند و در یک کتاب با عنوان «دستور زبان فارسی ادبی معاصر» چاپ میکند که کتاب بسیار سنگینی است و به فارسی هم ترجمه و چاپ شده است.
زبانشناسان فرنگی یک سر و گردن از ما بالاترند
شجاعی ضمن یادآوری سخنان علیاشرف صادقی در نشستی دیگر که در بحث زبانهای ایران باستان و میانه، زبانشناسان فرنگی به دلیل اشراف به زبان یونانی، لاتین و سانسکریت، معمولا یک سر و گردن از ما بالاترند، ولی در زبانهای ایرانی زنده از جمله زبان فارسی، چون در حال تحول است، ممکن است اشتباه کنند و این تحول را درک نکنند، گفت: از اولین آشنایی با کتابهای ایرانشناسان روس در زمینه زبان فارسی، با مثالها و نکتههایی روبهرو شدم که با یک سواد خیلی معمولی زبانشناسی هم میتوان فهمید که اشتباه است، منتها در کنار اینها، چون این افراد خارجی هستند و معمولا چون چون خارجیهایی که سراغ یک زبان دیگر میروند، هیچ چیز برای آنها بدیهی نیست، برای هر چیزی دنبال دلیل و مدرک هستند و نکاتی را متوجه میشوند که ممکن است خود اهل زبان، از فرط بدیهی بودن آن نکات، هیچگاه متوجه آن نشوند؛ ولی آن فرد خارجی که به این زبان میپردازد، از آن نکته نمیگذرد و به آن میپردازد که در نهایت ممکن است به کشف و نکته جدیدی برسد.
محسن شجاعی
مترجم کتاب در ادامه به غیرروزآمد بودن منابع روبینچیک در نگارش کتابهای خود درباره زبان فارسی اشاره کرد و افزود: کتابها و متون فارسی که روبینچیک استفاده کرده تا براساس آنها درباره زبان فارسی نظر دهد، تقریبا یک مجموعه ثابت است، آن هم مجموعهای که ظاهرا در ایام جوانی و دوران تحصیل خود با آن آشنا شده است. مثلا از افرادی چون صادق هدایت و جمالزاده جلوتر نیامده و جایی از شاملو، فروغ فرخزاد، نادرنادرپور و ... شاهد مثالی نیاورده است؛ بنابراین ترجمه این کتابها ترجمه این کتابها لازم و مفید است اما ترجمه صرف آنها ممکن است خیلی سودمند نباشد، بلکه باید بررسی شود و نکات نادرست ان هم گفته شود.
وی ضمن بیان اینکه ترجمه کتابهایی درباره زبان زنده ایران از شرقشناسان و ایرانشناسان ایرانی بهتر است همراه با استادی که به موضوع احاطه دارد، انجام شود، به مشکلات ترجمه کتاب هم اشاره کرد و گفت: ترجمه از زبان روسی به فارسی همچنان زمینه نویی است و پیدا کردن برخی معادلها و اصطلاحات رایج فارسی برخی از اصطلاحات روسی، بسیار کار سختی است. از طرفی در ترجمه کتابهای علمی این مسئله وجود دارد که هر نویسنده دستگاه اصطلاحات خاص خود را دارد که مترجم ضمن احاطه نسبی بر موضوع، باید به آن دستگاه اصطلاحات مسلط باشد و بعد دست به ترجمه بزند. در همین کتاب، بنده برابرهایی برای برخی اصطلاحات این کتاب برگزیدم که نمیتوانم در جایی دیگر از آنها دفاع کنم و فقط برای همین کتاب مورد تایید و استفاده است.
علیاشرف صادقی، فرهنگنویس و عضو عالی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در شروع صحبتهای خود، ضمن تایید گفتههای شجاعی درباره منابع مورد استفاده روبینچیک، گفت: روبینچیک در حدی از مطالعه متوقف شده است و منظور کتابهایی است که به عنوان منبع و پیکره استفاده کرده است. جنبه دیگر توقف ایشان و بیشتر دانشمندان روس، در مسائل نظری زبانشناسی است. روسها در مسائل زبانشناسی عمومی و نظریات جدیدی که درباره آن ارائه میشود و نظریات قدیم را رد میکند، از غربیها عقبتر هستند، خیلی با این مسئله آشنایی ندارند و در حد همان نظریاتی که در زمان سابق در شوروی رایج بوده، مانده و توصیفشان هم همان توصیف است؛ ولی با این حال توصیفاتشان خوب است، چون خارجی هستند و نکاتی را میبینند که ما خودمان اشراف و وقوف نداریم.
عضو عالی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ضمن آوردن مثالهایی از جملههای شرطی و توضیح دستورات مربوط به آنها، عنوان کرد: تاکنون خیلی به این دستورها پرداخته نشده و ایرانیها معمولا دستورهای سنتی را از روی هم نوشتهاند که ارزش علمی آنها خیلی بالا نیست. دانشجویان و فارغالتحصیلانی هم که زبانشناسی خواندهاند و ساختهای زبان فارسی را مد نظر دارند، بیشتر سعی میکنند نظریات جدید را روی زبان فارسی پیاده کنند و به این ریزهکاریهای زبان نمیپردازند؛ اما خارجیها چون زبان خودشان نیست، این نکات را میبینند، یعنی به هر چیزی که برمیخورند، آن را به عنوان یک نکته تازه کشف و توصیف میکنند که این برای ما خوب است.
دستور زبان فارسی «ژیبر لازارد» از بهترین دستورهای زبان فارسی
او ادامه داد: یکی از بهترین دستورهایی که حدود 60 سال پیش بر زبان فارسی نوشته شد، دستور زبان فارسی «ژیبر لازارد» است که در سال 1957 میلادی نوشته بود. یک خانم ارمنی ایرانی هم زیر نظر خود او آن را تکمیل کرد و به فارسی هم ترجمه شد. این دستور زبان، دستور خوبی است و هر کس نظر من را درباره خواندن یک دستور زبان فارسی میپرسد، این دستور را به او پیشنهاد میدهم، چون یک خارجی دقیقا زبان فارسی را توصیف کرده، در میان گذاشته و نکات آن را بیرون آورده است. البته این کتاب هم ایرادات فراوانی دارد و ایرانیها و فرنگیها چندین نقد بر آن نوشتهاند، اما با همه این احوال ارزنده است. کار روبینچیک هم همینطور است. با اینکه در جاهایی متوقف شده و ایستاده، اما نکاتی که چه در این کتاب و چه در دیگر کتابهای خود اشاره میکند، همه برای ما قابل استفاده است.
علیاشرف صادقی
صادقی در ادامه گفت: مسئله زبان، مسئلهای است که خارجیها خیلی نمیتوانند در آن اعمال نظر کنند، ولی در مسائل تاریخی، اجتماعی و این قبیل مسائل، باید خیلی با احتیاط کتابهای آنها را بخوانیم. باید بسیار دقت کنیم، ببینیم چه گفتهاند؛ مخصوصا غربیها که سابقه استعماریشان روشن است و بسیاری از شرقشناسان هم دستپرورده دستگاههای اطلاعاتی کشورهای خودشان هستند، بنابراین خیلی از نکات خلاف واقع را در کتابهای خودشان میگنجانند و متاسفانه بعضی از هموطنان ما هم بدون توجه و حاشیهنویسی، اینها را به فارسی برمیگردانند.
وی در پایان ضمن اشاره به حاشیهنویسی خود بر کتاب «فرهنگنویسی برای زبان فارسی»، گفت: امیدوارم که شجاعی که به زبان روسی تسلط دارند و دو کتاب و چندین مقاله از ایرانشناسان روسی در زمینههای مختلف ایرانشناسی ترجمه کرده، باز هم بعضی از کتابها و مقالههای تحقیقی روبینچیک را به فارسی برگردانند. اصرار من هم به ایشان در همین راستا است که بعضی از این مقالات را ترجمه کنند و در اختیار فارسی زبانان و دانشجویان زبانشناسی قرار دهند تا ببینند خارجیها در توصیف زبان ما چه دقتهایی کردهاند که خود ایرانیها ممکن است به راحتی به آن نکات نرسند.
جنبه واژهشناسی کتاب خیلی غلبه دارد
ساغر شریفی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرج، آخرین سخنران این نشست بود که صحبتهای خود را با معرفی ظاهری و ویژگیهای ساختاری کتاب «فرهنگنویسی برای فارسی» شروع کرد و گفت: اولین مسئله ساختار کتاب است که چندان شبیه دستنامههای متداول در این زمینه نیست و بیشتر یکسری کلیات و در مواردی به تاریخچه زبان، فرهنگنویسی فارسی، دستور زبان فارسی و واژهنامه میپردازد. به اعتقاد بنده باید عنوان کتاب را «واژهشناسی با رویکرد فرهنگنویسی» میگذاشتند، چون جنبه واژهشناسی کتاب خیلی غلبه دارد.
وی ضمن برشمردن مطالب عنوان شده در کتاب، بیان کرد: آن چیزی که جای خالی آن در کتاب احساس میشود، این است که درباره معنا صحبت نمیشود و شیوههای مرتبسازی معنا آورده نشده است. همچنین نویسنده درباره تعریف، شاهد و مثال و کاربرد صحبتی نمیکند و از انواع فرهنگ هم صحبتی به میان نیامده که به نظر من مسئله مهمی است. نویسنده نگاه سنتی به فرهنگ و فرهنگنویسی دارد و فرهنگ را به مثابه لغت- معنی میبیند، در حالی که فرهنگ یک متن با ویژگیهای خاص خودش است و شیوه ارائه اطلاعات آن خیلی مهم است.
کتاب برای شخص غیر فارسی زبانی نوشته شده که باید فرهنگنویس حرفهای باشد
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی کرج، مخاطب کتاب «فرهنگنویسی برای زبان فارسی» را شخص غیرفارسیزبان خواند و افزود: به عقیده من این کتاب برای شخص غیر فارسی زبانی نوشته شده است که باید فرهنگنویس حرفهای باشد و شاید چندان برای دانشجویان زبانشناسی مناسب نباشد؛ چرا که مطالب آن بهگونهای است که فقط افراد حرفهای میتوانند از آن استفاده کنند.
ساغر شریفی
شریفی ضمن اشاره به نظریههایی که در فرهنگنویسی استفاده میشود و اینکه تا به امروز چیزی به عنوان نظریه جامع فرهنگنویسی نداشتهایم، عنوان کرد: کتاب حاضر حشو و تکرار زیاد دارد. در جاهایی از کتاب خلط مبحث شده و نظری یا عملی بودن کتاب خیلی برای مخاطب روشن نیست. مسئله دیگر روزآمد نبودن کتاب است؛ کتاب مربوط به 30 سال پیش است، به همین دلیل مثالهای آن قدیمی و گاه نادرستند.
وی در ادامه ضمن آوردن مثالهایی از اشتباهات نویسنده که در زبان فارسی پذیرفته شده نیست، گفت: در مواردی به نظر میرسد که نویسنده با اصول فرهنگنویسی نوین چندان آشنایی ندارد. یکی از این موارد، بیتوجهی به نقش زبان گفتار و لزوم یادداشتبرداری از منابع زبانی گفتاری است. همچنین نویسنده از پیکرههای الکترونیکی بیاطلاع است و به شیوههای نوین فرهنگنویسی بیتوجه است.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرج، توجه نویسنده به نقش زبانشناسان در فرهنگنویسی و توجه به اهمیت کاربر، اشاره به نیموندها و واژگانی شدن ترکیبات وصفی و اضافی را جزو نکات مثبت این کتاب خواند و درباره ترجمه کتاب هم بیان کرد: در این کتاب از یک نثر سنگین استفاده شده که گاه به نثر ادبی پهلو میزند و خیلی مورد استفاده ترجمه متون علمی نیست. در کنار استفاده از نثر سنگین، در جاهایی واژههای غیر رسمی دیده میشود. همچنین به کار بردن ساختهای نادرست، استفاده از جملههای طولانی و معادلهای غیر رایج از دیگر مسائلی است که در ترجمه این کتاب به چشم میخورد.
آبتین گلگار
شریفی در پایان گفت: با وجود همه نکاتی که گفته شد، با توجه به اینکه ما در زمینه فرهنگنویسی کمبود منبع داریم و همچنین از مطالب این کتاب میتوان برای نگارش یک کتاب بومی با مثالهای فارسی استفاده کرد. پیشنهاد میکنم در چاپهای بعدی این کتاب، حتما ویرایش زبانی شود، اصطلاحات به کار رفته در آن با اصطلاحات رایج در فرهنگ فارسی جایگزین شود و آوانگاشت آن اصطلاحات هم در واژهنامه وارد شود.
نظر شما