یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۲
سعدی یک اندرزنامه‌نویس مردمی است/ سیاست‌نامه‌نویسی مایه فخر ایرانیان است

روح‌الله اسلامی می‌گوید: یکی از مشکلات ما این بوده است که با روش‌شناسی‌های چپ و لیبرالیستی و پست‌مدرن و بدون توجه به سنت‌های اندیشه‌ای ایرانی به سراغ کسانی مانند فردوسی و سعدی و حافظ می‌رویم و وقتی می‌خواهیم این روش‌شناسی‌ها را بر اندیشه آنها منطبق کنیم، با این عنوان که این آثار ضد دموکراسی و ضد حقوق زنان و ضد عقل هستند، یا اینکه اینها در خدمت قدرت بوده‌اند، اغلبشان را نابود می‌کنیم و چیزی از آنها باقی نمی‌گذاریم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- احمد ابوالفتحی: کتاب «سیاست‌نامه سعدی»، پژوهشی متفاوت درباره گلستان سعدی است. مولف جوان این کتاب، روح‌الله اسلامی که عضو هیئت علمی علوم‌سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد است و پیش از این کتاب‌هایی نظیر «حکومت‌مندی ایرانشهری»، «اندیشه سیاسی در ایران باستان» و «رهایی یا انقیاد؛ فلسفه سیاسی تکنولوژی اطلاعات» را تالیف کرده، در کتاب خود بر پایه نظریات نوین علوم‌سیاسی، گلستان را در مقام اندرزنامه‌ای معتدل و منطقی که راهنمایی برای تدبیر امور روزمره مردم است بررسی کرده است.

کتاب «سیاست‌نامه سعدی» بخشی از تحقیقات او در زمینه جریان اندرزنامه‌نویسی در اندیشه سیاسی ایرانی است. او می‌گوید در آینده نیز پژوهش‌هایی را درباره اندرزنامه‌های دیگر فارسی انجام خواهد داد و برنامه پژوهشی‌اش بر بررسی اندیشه سیاسی ایرانی و اندیشمندانی از قبیل فردوسی، ابن مقفع، ابن طباطبا و... متمرکز خواهد بود. کتاب «سیاست‌نامه سعدی» را نشر تیسا در سال 1397 منتشر کرده است.

چه شد که به سراغ گلستان سعدی رفتید و ایده اولیه کتاب شما از کجا نشات گرفت؟

تخصص من در حوزه اندیشه سیاسی است و ما در این حوزه پژوهشگران زیادی داریم که بر شناخت سنت ایرانی اندیشه‌ورزی متمرکز هستند. پژوهش‌های این حوزه به طور ویژه بر متفکرانی مانند فارابی، سهروردی، فردوسی و ملاصدرا پژوهش‌های خوبی صورت گرفته است. من همیشه مشاهده می‌کردم که یکی از سنت‌های بسیار ارزشمند پرداختن به مسئله سیاست در فضای فکر ایرانی در حوزه ادبیات فارسی قرار گرفته است که کمتر هم مورد توجه قرار می‌گیرد. ادبیات فارسی در واقع تداوم سنت اندیشه‌ای و ادبی ایرانی‌ها در دوران باستان است و آن اندیشه از طریق ادبیات در ادوار مختلف حیات ایرانیان تداوم پیدا کرده است. یکی از مهمترین نمایندگان این تداوم و کسی که نمودهای اندیشه و ادب ایرانی به خوبی در آثارش منعکس شده است، سعدی است. سعدی به عنوان یک متفکر نثرنویس و کسی که یکی از استانداردترین شیوه‌های نثر فارسی را به ما ارائه می‌دهد بسیار حائز اهمیت است و لازم است که تفکر او از منظر اندیشه سیاسی مورد بررسی قرار بگیرد. انگیزه من برای رفتن به سراغ سعدی گام برداشتن در مسیر پرداختن به سنت اندیشه‌ای ایرانیان بود و در این میان من سعدی را برای پژوهش انتخاب کردم.

سعدی چه ویژگی‌هایی دارد که می‌شود او را در قالب آن سنت اندیشه‌ای که به آن اشاره کردید طبقه‌بندی کرد؟

وقتی آثار سعدی را می‌خواندم مشاهده کردم که می‌شود اثر او گلستان را در قالب سنت اندرزنامه‌نویسی که یکی از جریان‌های دیرین فارسی زبانان برای انتقال اندیشه سیاسی بوده است دسته‌بندی کرد. کار ویژه این جریان این است که توصیه می‌کنند روندهای سیاسی چه الزاماتی را باید بپذیرند. فرق گلستان سعدی با جریان غالب اندرزنامه‌نویسی، یعنی کتاب‌هایی مانند سیرالملوک خواجه نظام‌الملک طوسی، در این است که این جریان بیشتر ساخت حکومت و نهادهای دولتی را مدنظر قرار می‌دهد ولی سعدی سیاست را در زندگی روزمره آدم‌ها و در اجتماعیات جستجو می‌کند.



تعریف شما از سیاست در کتاب «سیاست‌نامه سعدی»، تعریف چندان رایجی نیست. سیاست مدنظر شما از مقوله سیاست به مثابه امر دولتی و حکومتی دور است. درباره برداشتی که از سیاست در این کتاب داشته‌اید کمی توضیح بدهید. تعریف شما در این کتاب از سیاست چیست و ریشه‌های این تعریف به کجا بازمی‌گردد؟

در تعریف‌های کلاسیک، سیاست علم اداره جامعه به وسیله حکومت است. اما تعریف‌هایی جدیدی به عنوان نمونه از دهه‌های 80 و 90 قرن گذشته در علوم سیاسی رایج شده است که سیاست را تنها در قالب سیاست‌های رسمی و دولتی در نظر نمی‌گیرند. بر مبنای این تعاریف حتی یک دیوارنوشته خیابانی هم در چارچوب امر سیاسی قابل طبقه‌بندی است. مد و لباس هم مقوله‌ای سیاسی محسوب می‌شود. همه نمودهایی که در زندگی روزمره آدم‌ها متجلی می‌شوند و ذهن را درگیر می‌کنند که چه کاری درست است و چه کاری غلط است و دستگاه‌های قدرت برای سامان‌ بخشیدن به آنها وارد عمل می‌شوند، در چارچوب امر سیاسی می‌گنجد.

از دیوارنوشته و مد تا موسیقی و تمام وجوه دیگری که زندگی روزمره و اجتماعی آدم‌ها با آنها درگیر هستند. این تعریف جدی از امر سیاسی است که در اندیشه‌های اندیشمندانی مانند فوکو و دلوز و اندیشه‌های متفکران پست‌مدرن مطرح می‌شود، اما من با مطالعه گلستان مشاهده کردم سعدی هم وقتی که به درویشان و جوانان و پادشاهان اندرز می‌دهد که چگونه باید رفتار کنند، به اهمیت وجوه روزمره قدرت واقف است. در «سیاست‌نامه سعدی» من توانستم یک تقسیم‌بندی چهارگانه از ساخت‌های قدرت روزمره انجام بدهم و نشان بدهم که سعدی در مورد هر کدام از این ساخت‌ها چه می‌گوید.

کمی درباره این تقسیم‌بندی چهارگانه بیشتر توضیح بدهید.

این ساخت‌های چهارگانه بسیار قدرتمند هستند و رفتار ما انسان‌ها همواره در مواجهه با این ساخت‌ها شکل می‌گیرد. این ساخت‌ها منبع جهت‌دهی به رفتار انسان‌ها هستند و هر فرد در زندگی‌اش همواره دغدغه چگونگی کنترل و مدیریت این ساخت‌ها را دارد. این چهار ساخت از این قرار هستند: اول ساخت قدرت که مشتمل است بر نظام سیاسی و قوانین و مقرراتی که یک دولت بر یک جامعه تحمیل می‌کند. دوم ساخت معیشت که مجموعه‌ای از ویژگی‌های اقتصادی و شرایط معیشتی که انسان‌ها همواره به آنها فکر می‌کنند و تلاش می‌کنند با مدیریت آن وضع خودشان را بهبود ببخشند.

سوم ساخت لذت یا غریزه که میل به کسب هر چه بیشتر لذت و شادی را دربرمی‌گیرد. ذهن انسان‌ها مدام درگیر این است که چگونه می‌توانند شادی خود را به حداکثر برسانند و این موضوع برآمده از همین ساخت غریزه است. آخرین ساخت هم ساخت مذهب است. مذهب یکی از ساخت‌های پرنفوذ و تداوم است که ذهن ایرانی‌ها را با بایدها و نبایدهای خود همواره درگیر با خود نگاه می‌دارد. من در کتابم سعی کردم نگاه سعدی به هر کدام از این ساخت‌ها را تبیین کنم و فصل‌بندی کتاب هم بر مبنای همین ساخت‌ها انجام شده است. تلاشم این بوده که نشان بدهم سعدی چه تعریفی از هر کدام از این ساخت‌ها ارائه می‌دهد، چالش‌ها و نقاط قوت هر کدام از این ساخت‌ها کدامند و چه راهکارهایی برای مدیریت آنها وجود دارد.


روح‌الله اسلامی

یکی از اصطلاحات پرتکرار در کتاب شما «ساختارگرایی» است. گستره وسیعی از اندیشه‌سیاسی و اجتماعی، از چپ تا راست از این اصطلاح بهره می‌برند. شما در چه بافت و زمینه‌ای از اصطلاح ساختارگرایی بهره می‌برید؟

استفاده‌ای که من از ساختارگرایی می‌کنم، ساختارگرایی به مثابه روش است. روشی که می‌شود از آن در تحقیقات جامعه‌شناسی، فلسفه سیاسی و... بهره برد. از منظر تفکری هم، از تفکرات کسانی مثل آلتوسر، فوکو و لکان بهره برده‌ام تا نشان بدهم که در زندگی ما انسان‌ها ساخت‌هایی همیشگی وجود دارد که بسیار قدرتمند هستند و به راحتی هم رام نمی‌شوند. اکثر متفکران ما در سنت‌های فقهی، عرفانی و... به این ساخت‌ها توجهی ندارند و از منظری واقع‌گرایانه به آنها نگاه نمی‌کنند ولی سعدی در بستر همین روش‌شناسی ساختارگرا، تمام این ساخت‌ها را به رسمیت می‌شناسد و آنها را توضیح می‌دهد.

یکی دیگر از اصطلاحاتی که از خطوط اول کتاب ما را با خود درگیر می‌سازد، اصطلاح «ایرانشهر» است. این اصطلاح هم در سنت اندیشه‌ای ایرانی زمینه دارد و هم امروز، از مسیر اندیشه‌های سیدجواد طباطبایی، رجوعی دوباره به آن صورت گرفته است. ایده‌های شما چه نسبتی با اندیشه‌های طباطبایی و سنت قدیم‌تر اندیشه ایرانشهری دارد؟

من در مقدمه کتاب هم ذکر کرده‌ام که کتاب «سیاست‌نامه سعدی» در تداوم آثار و اندیشه‌های محمدعلی فروغی و جواد طباطبایی نوشته شده است. اعتقاد اندیشه ایرانشهری این است که ایرانی‌ها ساخت اندیشه‌ای قدرتمندی داشته‌اند که این ساخت در طول تاریخ تا زمان حاضر تداوم داشته است. متفکرانی مانند ابن‌مقفع، خواجه نظام‌الملک، فردوسی و سهروردی در تداوم اندیشه ایرانشهری نقش داشته‌‌اند و من سعدی و گلستان او را هم در همین سنت قرار می‌دهم. سعدی در گلستان برای چارچوب‌بندی و احیای سنت‌های ایرانی تلاش فراوانی کرده است تا بتواند مبانی و شاخص‌های اندیشه ایرانشهری را حفظ و احیا کند و این کار را در چارچوب سیاست‌نامه‌نویسی اندیشه سیاسی ایرانی انجام داده است. در واقع این کتاب برای کسانی که پیش‌فرض‌ها، مبانی و روش اندیشه ایرانشهری را می‌شناسند بسیار آشناست چون دقیقاً در همان چارچوب نوشته شده است.

از سنت سیاست‌نامه‌نویسی در اندیشه سیاسی ایرانی یاد کردید. درباره این کتاب‌ها و جایگاهشان کمی بیشتر توضیح بدهید.

سیاست‌نامه‌ها مجموعه‌ای از متون بوده‌اند که توسط شاهان، وزیران، دبیران و دیگر اهالی قدرت نوشته می‌شده‌اند. در دوران ایران‌باستان این آثار را می‌توانیم در قالب خدای‌نامه، شاهنامه یا مواردی مانند نامه تنسر ردیابی کنیم. پس از اسلام و به ویژه در اواخر دوره بنی‌امیه و اوایل بنی‌عباس، این سنت تجربی واقع‌گرای مملکت‌داری توسط ابن‌مقفع به جهان اسلام وارد می‌شود و بعدها با همت متفکرانی مانند فردوسی، خواجه نظام‌الملک، خواجه نصیر طوسی و سعدی این سنت تداوم پیدا می‌کند. ویژگی اصلی جریان سیاست‌نامه‌نویسی و اندرزنامه‌نویسی این است که این جریان شاخص‌هایی دارد که برگرفته از سبک مملکت‌داری ایرانیان در دوران باستان هستند.

این سنت، نظام سیاسی پس از اسلام را هم شکل می‌دهد. حتی نظام خلافت در شکل تشریفات و مالیات، خزانه‌داری و دیگر موارد مرتبط با حکومت‌داری متاثر از ایرانی‌هاست. در دوران معاصر تلاش ما بر این است که بتوانیم این سنت ایرانی مملکت‌داری را که بخشی از آن در سیاست‌نامه‌ها به جا مانده است، دوباره‌نویسی کنیم. این امر برای ایران اهمیتی استراتژیک دارد و علاوه بر آن، این سنت قابلیت عرضه به دنیا را هم دارد. اگر هر کشوری در حوزه علوم سیاسی و اندیشه سیاسی بتواند به چیزی افتخار کند، ما می‌توانیم جریان سیاست‌نامه‌نویسی را به مثابه یک سنت بومی و ایرانی مایه فخر خود بدانیم.

تفاوت عمده‌ای که بین این سنت و کتابی مانند گلستان سعدی وجود دارد، در تعریفی است که از سیاست دارند. سیاست‌نامه‌ها رو به شاهان و حلقه بسته حکومت دارند و با آنان سخن می‌گویند، در حالی که مخاطب سعدی عامه مردم هستند. بر این مبنا می‌شود گفت حتی اگر بپذیریم که می‌شود آنچه سعدی می‌گوید را با تعریفی مدرن در چارچوب مقوله سیاست بگنجانیم، نسبت سیاست‌نامه سعدی با سیاست‌نامه خواجه نظام‌الملک یا کتاب‌هایی دیگر از این دست، تنها اشتراک لفظی در واژه سیاست خواهد بود. بر این مبنا چگونه می‌توانیم گلستان را هم در این سنت بگنجانیم؟

سیاست‌نامه‌ها بسته به اینکه چه کسی آنها را نوشته با هم متفاوت هستند. به عنوان نمونه «نامه تنسر» را یک موبد زرتشتی نوشته است. یا «عهد اردشیر» را اردشیر، بنیانگذار ساسانیان نوشته است. این دو کتاب با هم تفاوت کاملی دارند. تفاوت گلستان با دیگر آثار این سنت هم از این دست است. گلستان با رساله‌ای مانند نصیحت‌الملوک که اثری دیگر از خود سعدی است متفاوت است. ویژگی سعدی این است که از طرف خاندان سعد ابن زنگی بورس می‌شود تا در نظامیه درس بخواند و بازگردد و قاضی، وزیر یا یک عامل حکومتی دیگر بشود. اما وقتی بازمی‌گردد به علت هوشیاری‌اش متوجه می‌شود نزدیک شدن به سیاست بسیار خطرناک است. او می‌گوید سیاست به آتشی شبیه است که اگر یک لحظه حواست جمع نباشد گریبانت را خواهد گرفت.

بنابراین سعدی از سیاست دوری می‌کند و به جای آنکه به سمت شغل‌های حکومتی برود سعی می‌کند آموزش بدهد و بنویسد و در واقع نقشی اجتماعی برای خود قائل می‌شود. به همین خاطر است که او در جای جای گلستان به دفاع از حقوق رعیت و درویش می‌پردازد. در واقع ما می‌توانیم بگوییم سعدی یک اندرزنامه‌نویس مردمی است و بر همین مبناست که من گفته‌ام او به بررسی سیاست روزمره می‌پردازد. حتی در جاهایی از بوستان و گلستان به این اشاره می‌کند که جمع شدن رعیت باعث پادشاهی می‌شود و در اندرز به پادشاهان همواره از این می‌گوید که باید در رعایت احوال مردم بکوشید. از این منظر سعدی با کسی مانند خواجه نظام‌الملک تفاوت بسیاری دارد. او از جایگاه دیگری به امر سیاست می‌پردازد. ولی در نهایت هر دو به امر سیاست می‌پردازند.

روشنفکران معاصر ما گاهی نسبت به سعدی موضعی به شدت انتقادی داشته‌اند و او را مروج اخلاقیات ناپسند دانسته‌اند. به عنوان نمونه یکی از انتقادهایی که می‌شد این بود که سعدی مروج دورویی و فرصت‌طلبی سیاسی است و به عنوان نمونه به آن جمله معروف «دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز» استناد می‌کردند. کتاب شما به این بخش از مسئله سعدی در عصر مدرن چگونه پرداخته است و این انتقادها را چگونه صورت‌بندی کرده است؟

یکی از مشکلات ما این بوده است که با روش‌شناسی‌های چپ و لیبرالیستی و پست‌مدرن و بدون به توجه به سنت‌های اندیشه‌ای ایرانی به سراغ کسانی مانند فردوسی و سعدی و حافظ می‌رویم و وقتی می‌خواهیم این روش‌شناسی‌ها را بر اندیشه آنها منطبق کنیم، با این عنوان که این آثار ضد دموکراسی و ضد حقوق زنان و ضد عقل هستند، یا اینکه اینها در خدمت قدرت بوده‌اند، اغلبشان را نابود می‌کنیم و چیزی از آنها باقی نمی‌گذاریم. اما اگر بر مبنای منطق خود سعدی وارد متون او شویم می‌بینیم که نه تنها تناقضی ندارند و در واقع جریانی قدرتمند را هدایت می‌کنند، این متون به درد امروز ما هم می‌خورند. در مورد همین نمونه «دروغ مصلحت‌آمیز» اگر به متن خود سعدی مراجعه کنیم می‌بینیم که او حکایت دو وزیر یک پادشاه را برای ما تعریف می‌کند که هر کدامشان جملات فردی را که به پادشاه ناسزا گفته بود به شکلی برای او نقل می‌کنند. یکی‌شان راست می‌گوید که نتیجه راستگویی‌اش قتل آن فرد خواهد بود و دیگری به دروغ می‌گوید که او در حال مدح پادشاه بوده است.

نتیجه این دروغ آن است که از یک قتل جلوگیری شود. کسی که جمله معروف دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز را در این حکایت به زبان می‌آورد خود پادشاه است که رویکرد وزیر دوم را بیشتر پسندیده است. آنچه که سعدی درباره دروغ مصلحت‌آمیز می‌گوید تنها در جاهایی مصداق دارد که امری چنین حیاتی مانند جان یک نفر در میان باشد، وگرنه در جای جای آثارش سعدی در مذمت دروغ‌گویی سخنان بسیاری بیان کرده است. در واقع در این حکایت سعدی دارد عرصه سیاست را به نفع مردم تغییر می‌دهد. از خصوصیات سعدی و کل جریان اندرزنامه‌نویسی این است که حکم کلی نمی‌دهند و بر این مبنا آنچه درباره دروغ مصلحت‌آمیز گفته است را هم نمی‌توان حکمی کلی تصور کرد. اندرزنامه‌نویسان پرده‌های نمایشی‌ای را شکل می‌دهند و در آن پرده‌ها موقعیت‌هایی را به وجود می‌آورند و نتیجه‌گیری‌شان این است که اگر در آن موقعیت، چنین یا چنان تصمیم گرفته شود بهتر است. من در کتابم این گونه از پرداختن به مقوله اخلاق را «اخلاق جایگاهی» نامیده‌ام. یعنی بسته به موقعیت، بر مبنای خرد، تصمیم اخلاقی اتخاذ شود.

یکی از انتقادهایی که می‌شود به شیوه پرداختن به امور مربوط به روزگاران گذشته از منظری امروزی داشت، این است که این گونه از بررسی همواره در معرض زمان‌پریشی است و ممکن است امری امروزین را بر گذشته بار کند. به عنوان نمونه از آنچه که درباره سخنان سعدی درباره لزوم تجمع رعیت برای شکل‌گیری پادشاهی گفتید، می‌توان این نتیجه را گرفت که سعدی معتقد به مردم‌سالاری و دموکراسی بوده است. از اساس به گمان شما ما تا چه میزان می‌توانیم ارزش‌های اخیر را بر کسی مانند سعدی که متعلق به گذشته است بار کنیم؟

ما در مواجهه با متون کلاسیک همواره این مشکل را داریم. یعنی اگر بخواهیم کاملاً در همان دوره فرو برویم و به امور معاصر در بررسی آنها توجه نکنیم، سخن گذشتگان در اکثر موارد دردی از دردهای ما را دوا نخواهد کرد. لازم است که متون ارتباطی با امروز ما پیدا کنند. من در کتاب به شدت از بار کردن ارزش‌های امروزی به سعدی خودداری کرده‌ام ولی از منظر امروزی به نقد او پرداخته‌ام. در فصل‌های انتهایی کتاب شما می‌توانید مشاهده کنید که وجوه تقدیرگرایانه، ضد عقل، ضد زنان و دیگر موارد از این دست در سعدی بررسی شده و مورد نقد واقع شده است. اینها وجوهی از سعدی هستند که به درد امروز ما نمی‌خورند. اما وجوه دیگری هم در او هست که بسیار کارآمد است برای پاسخ دادن به پرسش‌هایی که ما با آنها درگیر هستیم. من تلاش کرده‌ام در کتابم این پاسخ‌ها را هم برجسته کنم. به عنوان نمونه در جایی از او می‌خواهند درباره کسی ابرازنظر کند. پاسخ او این است که بر ظاهرش عیب نمی‌بینم و بر باطنش غیب نمی‌دانم. خب این گزاره برای امروز ما هم کارآمد است و باید به آن توجه کرد. همین امروز اگر به همین جمله سعدی توجه کنیم و آن را الگوی عمل قرار دهیم دیگر نمی‌توانیم بسیاری از احکامی که درباره دیگران صادر می‌کنیم را صادر کنیم. از اساس به دلیل همین کارآمدی است که گلستان سعدی و مواردی که او می‌گوید هنوز در زبان مردم جاری است. مردم گزاره‌های او را در موقعیت‌های مختلف برای هم نقل می‌کنند اما ساختار اندیشه‌ای‌اش را نمی‌دانند. من در این کتاب تلاش کرده‌ام توضیح دهم اندیشه سعدی چیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها