ماجرای این رمان در خیابانها و محلههای مختلف شهر تهران رخ میدهد و زبان کاراکترها زبانی خیابانی با اصطلاحات خاص این طبقه از جامعه است.
«جوکس» در یازده فصل نوشته شده و یک رمان شهری است. ماجراهای این رمان در محلههای تهران از جنوب شهر تا شمال شهر اتفاق میافتد و بافتهای مختلف محلههای تهران را میتوان در آن مشاهده کرد.
در ابتدای این رمان میخوانیم:
«حالا فکر کن یک اتفاقی هم بیفتد میخواهی مدام بالا و پایین را بهم بدوزی که روی خوش داستان سمتت بچرخد! غافل از اینکه اینجانب هم آرزوهایی داشت که به تخمهای اسبهای وحشی بود که در رود میدویدند. گوشی توی جیبم ویبره زد. خیری تندتند جلوی تخته میرفت و میآمد. «هفته بعد در مورد روی سیاه بازاریابی مطلب بیارید.» انگار حرفهایش برایم مفهومی نداشت. مگر چیزی روی روشن هم دارد؟! آن هم الان! بالای صفحه دور بازارسازی نیازآفرین دایره کشیدم و بعد خودکار را لای کلاسور انداختم.»
این رمان زبانی نزدیک به زبان گفتار دارد اما کاملا به صورت محاوره نوشته نشده است. محمد پروین درباره چرایی و چگونگی انتخاب این زبان برای شخصیتهای محوری رمانش به ایبنا میگوید: «برای نزدیکشدن به زبان این شخصیتها به خیابانها و بازارها میرفتم و برای دانستن این اصطلاحات با بچههای ماشینباز خیابان نیلوفر معاشرت کردم تا به زبان خیابانی اشراف بیشتری پیدا کنم.»
همانطور که اشاره شد در این رمان برخی از کاراکترها زبان خاص خودشان را دارند و اصطلاحاتی را به کار میبرند که مختص حاشیهنشینها و خیابانگردهاست:
«تو فکر میکنی با کی دعوا کرده؟
نگاهش را انداخت آن طرف خیابان و : این چت خداییه! یادش نمیآید چی به چی بوده. بعید میدونم راس بگه.
تویوتا کمری آرامآرام از در نمایشگاه بیرون آمد و جلوی ویترین نگه داشت. صاحب هیگلی و سبیل کلفتش ازش پیاده شد و به سینا گفت: داداش آتیش داری؟
...
صدای غریبی در آسمان پیچید و بعدش باران گرفت. سینا یقه کاپشنش را بالا کشید.
خبری شد تماسکاریش کن با ما.»
نویسنده همچنین درباره نام کتاب که در ابتدا کمی نامانوس به نظر میرسد، توضیح میدهد: «نام جوکس همانطوری که در کتاب هم به طور غیرمستقیم به آن اشاره کردهام از اصطلاحاتی است که بچههای کف خیابان به کار میبرند و به حالت پریشان و اضطرابی که در فرد وجود دارد گفته میشود با خواندن داستان مخاطب متوجه معنای این کلمه میشود و حتا در متن پشت جلد کتاب هم این کلمه آمده است.»
محمد پروین
محمد پروین درباره فضای این رمان به ایبنا میگوید: «این رمان یک رمان اجتماعی- شهری است که در یازده ساعت اتفاق میافتد و داستان گم شدن جوانی است که دوستانش در پی یافتن او هستند به همین بهانه به جاهای مختلف شهر و محلههای مختلف سرک میکشند تا او را پیدا کنند و در این بین با آدمهای دیگری از دیگر طبقات اجتماعی و دغدغههای مختلفی مانند مهاجرت و ... آشنا میشوند.»
رمان «جوکس» رمانی از زمان حال است. ارجاعات به گذشته خیلی دور در این رمان به ندرت به چشم میخورد. المانهای زندگی شهری امروز به کرات در این رمان به چشم میخورد و همچنین زندگی اجتماعی طبقه متوسط به خوبی در این رمان نشان داده شده است. نویسنده با توصیف اسباب و وسایلی که کاراکترهای محوری رمان مانند مسعود،سینا و ... به دست میگیرند و حتا با توصیف و نام بردن مستقیم از اتومبیلها سعی در ساختن این فضا داشته است:
« ... از پرشیا پیاده شد. اومد به دوری زد و با لهجه اصفهونی گفت سیگار دارید؟ یه نخ بهش دادیم رفت یه دور دیگه زد گفت: فندک دارید؟ سیگار رو که روشن کرد نرفت دیگه. وایساد و شروع کرد حرف زدن. چمیدونم از ماهواره گفت و سیاست و اینکه یه مشت خواننده که خوب میخونن و اینا. وسطهای حرفش گفت آره من ایتالیا بودم. چه پسرهای خوشگل و مامانی داشتند. تازه آخرش فهمیدیم نصف اون کانال هایی که داشت میگفت چی بودند!»
به لحاظ ماجرایی که در این رمان روایت میشود و همچنین تعدد کاراکترهای مذکر میتوان این رمان را یک رمان مردانه نامید. پروین دغدغه اصلی خود را از نوشتن ای رمان اینگونه بیان میکند: «دغدغه من نوشتن زندگی شخصی تک تک جوانان نسل خودم بود. بیان اهداف خودمان از زندگی و کارهایی که میتوانستیم بکنیم و نکردیم.»
دغدغهها و مسائل اجتماعی مطرح شده در این رمان اغلب به مسائل پسران جوان اشاره دارد و نویسنده سعی داشته چهرهای واقعی از جامعه امروز نسل خود ارائه دهد:
«ممد خنده کوتاهی کرد و سفیدی دندانهایش معلوم شد. گفت: دیگه اون روزها گذشت. به خودم گفتم نمیخوام اون آدم سابق باشم. میخوام برنامه داشته باشم. کمکم پیشرفت کنم و به اون زندگی ایدهآلی که تو ذهنمه برسم. میخواستم خودم آینده خودم رو بسازم. توی این راه یکی رو میخوای که همپات بیاد. کمکت کنه. درکت کنه. بهت انگیزه بده! تا کی میخوای بیهدف بچرخی؟»
نکته دیگری که در رمان «جوکس» جلب توجه میکند استفاده از فضاهای بیرونی به عنوان مکان اصلی روایت به جای فضاهای آپارتمانی و کافهای در خیابان، محلههای مختلف، بیمارستان و سایر فضاهای شهری روایت میشود و نویسنده از پتانسیل شهر برای روایت به خوبی بهره برده است. نویسنده درباره چگونگی انتخاب این فضاها برای روایت داستانش میگوید: « برای نوشتن این رمان و نزدیک شدن به کاراکترها نزدیک به دوسال مشعول تحقیقات میدانی و سرک کشیدن به محلههای مختلف و مکانهای دیگر مانند بیمارستان روانی بودم تا بتوانم به خوبی آنها را توصیف کنم.»
در پشت جلد این رمان میخوانیم:
«... مدام فکر میکنی و نمیشود. مدام فکر میکنی تکهای ازت جدا میشود، به اتفاقهای قبل... یا ... شانه بالا میاندازی. نمیدانی و میدانی که قرار نیست. آدمی که قرارش نباشد کجا گیر کرده است؟ نگاهت بین آفتاب کمرنگ عصر و دیوارهای سایهگرفته میرود و برمیگردد. مدام فکر میکنی در دلت هزاران آدم غمگین رخت میشویند. گریه میکنند. میدانی و نمیدانی که نور آدم را بلاتکلیف میکندیا تنهایی آینهای که روبهرویت هست؟ دست به صورتت میکشی. کلافه نفست را بیرون میدهی. مدام فکر می کنی و نمی کنی که میدانی و نمیدانی. خستهای گلو بریده ای. خیرهای. ناامیدی. و این... جوکس زدهای!»
از محمد پروین پیش از این رمانی به نام «برای مرگ نام دیگری انتخاب کن» از سوی انتشارات علم منتشر شده است. رمان «جوکس» اثر جدید وی در 184 صفحه به قیمت 26000 تومان در سال 1397 از سوی انتشارات روزنه منتشر شده است.
نظر شما